قطار اقتصاد ایران از اواخر دهه ۱۳۵۷ تا امروز روی یک ریل تکراری حرکت میکرد تا اینکه در شروع دهه ۱۳۹۰ با تحریم جدی از سوی غرب روبهرو و این تحریم در اواخر دهه ۱۳۹۰ تشدید شد. حالا بیش از یک دهه است قطار اقتصاد ایران علاوه براینکه خط عوض نکرده است به دلیل بیتابی واگنها و فرسوده شدن ریل قطار به صورت اجباری از سرعت حرکت آن نیز کاسته شده وروی مردم راه می رود .
قطار اقتصاد ایران علاوه بر این با قطار اقتصاد جهانی بهویژه اقتصاد سالمتر و آزادتر جهان به دلایل سیاسی ناسازگار شده و آرامآرام یک کجروی دیگر را نیز تجربه میکند. این وضعیت منجر به گستردهتر شدن فقر و پیاده شدن گروههایی که در طبقه متوسط جای گرفته بودند شده است و از آن مهمتر به دلشوره و التهاب شهروندان از هرگروه اقتصادی و اجتماعی دامن میزند.اقتصاد کلان ایران در هجوم توفان تحریمها و زیر بار سیاستگذاریهای ناکارآمد دولتها در مسیر پرپیچوخم و سرگیجهآوری افتاده و روند شاخصهای آن ناامیدکننده است. شوربختانه در شرایط امروز نه دورنمای شیشهای در مسیر رشد و بالندگی بنگاهها دیده میشود، نه ساحل امنی برای کشتی کوچک و ضعیف معیشت خانوارها که دریای توفانی تورم هر لحظه در معرض خطر غرق کردن آن است.
واقعیت تلخ در این وضعیت تاسفبار این است که مدیران دولتی برای اینکه به شهروندان ناراضی پاسخ ندهند و گریبان خود را از چنگ شهروندان معترض بیرون بکشند با مخدوش کردن واقعیتها و رویابافی لباس زخمکننده تورم افسارگسیخته را به درخت بخش خصوصی میآویزند و روزی نیست که به بخش خصوصی فشار نیاورند که قیمتها را بالا نبرید وگرنه چنان میکنیم و… برخی حتی میگویند کشور در جنگ اقتصادی است و هرکسی برای مقابله با گرانی همراهی نکند با دشمن همکاری کرده است. مدیران سیاسی و اقتصادی دولت توجه داشته باشند دادن آدرس غلط به مردم، گردوخاک در زمین بخش خصوصی و مقصر نشان دادن آنها در افکار عمومی خریدار چندانی ندارد. مردم این روزها که نرخ دلار افزایش مییابد بدون درنگ دولت را نشان میدهند و میگویند باز هم بودجه دولت کسری آورده است و میخواهد با افزایش قیمت دلار و سکه کسری بودجه خود را جبران کند. نبایدبا اعصاب شهروندان بازی کرد و راه سیاستگذاری را به بیراهههای تهمت و جنگ روانی کشاند، چراکه اساس سیاستورزی و سیاستگذاری مسوولانه ایجاد امید و امنیت و آرامش است. فشار بر شهروندان و تولیدکنندگان و صادرکنندگان و انداختن توپ به زمین آنها به شهادت تجربیات یک دهه گذشته راههایی آزمودهشده و صدالبته شکستخورده است که دردی را دوا نمیکند.