شنبه ۰۱ دی ۱۴۰۳ - 2024 December 21 - ۱۸ جمادی الثانی ۱۴۴۶
۲۱ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۴:۰۳

امام علی (ع) شاعر بود؟

«تردیدی نیست که امام علی بر سرودن شعر توانا بوده و جای‌جای سخنانش از شعر استفاده می‌کرده و خود نیز شعر می‌سروده و بدان تمثل می‌جسته است.»
امام علی (ع) شاعر بود؟
کد خبر: ۶۰۵۴۶۶

به گزارش ایران اکونومیست، عبدالحسین فرزاد، مترجم زبان عربی در مطلبی که با عنوان «امام علی و شعر» [این ترجمه برگرفته از کتاب «الاسلام و الشعر»، تألیف یحیی الجبوری، چاپ ۱۹۶۴، بغداد است. (نویسنده کتاب از برادران اهل سنت است.)] ترجمه کرده و سال ۱۳۶۵ در کیهان فرهنگی منتشر کرده، نوشته است: تردیدی نیست که امام علی بر سرودن شعر توانا بوده و جای‌جای سخنانش از شعر استفاده می‌کرده و خود نیز شعر می‌سروده و بدان تمثل می‌جسته است. شعر از سلاح‌های بارز زندگی پرحادثه امام علی به شمار می‌رفت از این رو می‌کوشیم تا به مسئله شعر در زندگی آن بزرگوار بپردازیم.

 خلافت امام پردرد و اضطراب بود و در خلال آن جنگ‌ها و فتنه‌ها رخ نمود. روزگار علی، روزگار آرامش و استقرار نبود تا ما بتوانیم مسائل و اخبار او را با شعرا بیابیم. اما این بدان معنا نیست که علی همچون عثمان از شعر روگردان بود.(البته اگر این فرض درست باشد که عثمان، غالب بن صعصعه را از تعلیم شعر به پسرش بازداشته است.)

علی بن ابی طالب در راه مصالح اسلامی و اهداف جنگی از شعر سود می‌جست، هرچند که این اهداف درگیر مطامع و فتنه‌ها بود.

در سیره آمده است که علی در اثنای ساختن مسجد رسول در مدینه رجز می‌خواند و می‌گفت: «لایستوی من یعمرالمساجدا/ یداب فیه قائما و قاعدا/ و من یری عن الغبار حائدا»(کسی که مساجد را عمارت می‌کند و در همه حال استقامت می‌ورزد با کسی که از گرد و غبار کناره می‌گیرد، برابر نیست.)

ابن هشام در دنبال این شعر می‌گوید: «بارها از اهل علم و شعر درباره این رجز پرسیدم. آن‌ها گفتند: به ما رسیده که علی‌بن ابی طالب این رجز را می‌خوانده است، لکن معلوم نیست که شعر سروده خود اوست یا ساخته دیگری است.»

ابن اسحاق، سه شعر را آورده و به علی نسبت داده است که صحیح نیست؛ ارجح این است که آن‌ها در معرکه‌های اسلامی از سوی یکی از سوی مسلمانان سروده باشد. راویان چون در معانی این اشعار نظر کرده‌اند، آن‌ها را از نظر دینی متناسب با علی دیده و به او نسبت داده‌اند.

به نظر من بد نیست این اشعار را بشناسیم، زیرا در آن روح اسلامی و جزالتی ویژه وجود دارد که با فصاحت و اسلوب بلیغ امام متناسب است. بی‌تردید آن مصدری که ابن اسحاق این اشعار را از آن نقل کرده و به علی نسبت داده است، از نظر آگاهی به شعر و علم رجال در مرتبه بالایی است. به طوری که این توفیق را به دست آورده که بزرگان در گفتار و خطبه‌هاشان به معنای این اشعار تمثل می‌جویند.

 اما شعر نخست که در بدر گفته شده است، از بهترین اشعاری است که سلایای مسلمانان و پیروزی آنان و ظهور دین خدا و غلبه آن را بر دین شرک و بت‌پرستی، تصویر می‌کند. همچنین در این شعر ذکر شکست قریش و یادآوری آنان از عذاب آخرت گفته شده است:

الم ترأن الله أبلی رسوله

بلاء عزیز ذی اقتدار و ذی فضل

بما انزل الکفار دار مذله

فلاقوا هوانا من اسار و من قتل

فأمسی رسول‌الله قد عز نصره

و کان رسول‌الله ارسل بالعدل

(آیا نمی‌بینی که خداوند رسولش را آزمود؟ آزمودن عزیزی مقتدر و صاحب فضل. با مذلتی که به کفار داد که به خواری افتادند، کشته‌ شدند و یا اسیر گشتند. و پیروزی رسول خدا گرانقدر شد. بی‌گمان او با عدالت فرستاده شده است.)

اما جای دومی که شعری منسوب به امام علی بن‌ابی طالب در آن آمده، در حوادث احد است. آنجا از علی(ع) رجزی ذکر شده است. ابن هشام خاطرنشان می‌کند که بعضی از شعرشناسان می‌گویند: مردی از مسلمانان این شعر را گفته است:

لاهم ان الحارث بن الصمه

کان و فیا و بنا ذا ذمه

اقبل فی مهامه مهمه

کلیله ظلماء مدلهمه

بین سیوف و رماح جمه

یبغی رسوالله‌فیمه ثمه

(خدایا، حارث بن صمه با وفا بود و با ما پیمان و عهد داشت. در معرکه‌های سخت که چون شبی سیاه و دهشتزا بود، او در میان شمشیرها و نیزه‌ها، آنجا، در پی رسول خدا بود)

 شعر سوم در روز اجلاء بنی‌النضیر و قتل کعب بن‌الاشرف یهودی گفته شده است:

 عرفت و من یعتدل یعرف

وایقنت حقا ولم اصدف

عن الکلم المحکم اللاء من

لدی الله ذی الرأفه الاراف

(دانستم  آن‌که میانه‌رو باشد، می‌داند. به حقیقت یقین کردم، به کلام محکمی که از سوی پروردگاری است که از همه مهربان‌تر است.)

 این شعر پانزده بیت است که سرشار از معانی اسلامی است. البته ابن هشام می‌گوید که یکی از مسلمانان غیر علی‌بن ابی طالب(ع) این شعر را گفته است. به هر حال هرجا که در سیره، شعری از امام علی روایت شده، شعری نیکو و متین است. برخلاف اشعاری  که در کتب مأخر وارد شده و اکثر آن‌ها ضعیف و کم‌مایه است.

بیشتر اشعاری که از ایشان روایت شده، مربوط به معرکه‌های جنگ، مثل جمل و صفین و نهروان است که علی (ع) در دوران خلافت درگیر آن‌ها بوده است.

 

در جنگ نهروان، یکی از خوارج بیرون آمد و این رجز را می‌خواند:

اضربهم ولو اری علیا

البسته ابیض مشرفیا (آنان را می‌زنم اگر علی را بیابم با شمشیر سپید مشرفی بر او جامه مرگ خواهم پوشانید.)

پس علی به جلوش درآمد در حالی که جواب می‌داد:

با ایهذا المبتغی علیا

انی اراک جاهلا شقیا

قد کنت عن کفاحه غنیا

 هلم فابرزها هنا الیا

(ای کسی که علی را آرزو داری، من تو را نادان و بدبخت می‌بینم. تو از مبارزه با او بی‌نیاز شده‌ای، بیار آن چه داری ز مردی و زور.)

امام بر او حمله برد و او را کشت. سپس دیگری بیرون آمد و به مردم حمله کرد، آنان را انداخت درحالی که می‌گفت:

 اضربهم ولو اری اباحسن

 البسته بصارمی ثوب غبن

(آنان را می‌زنم، اگر ابوالحسن را بیابم بر تن او جامه نابودی خواهم پوشانید.)

علی (ع) به جلوش درآمد و گفت:

 یا ایهذا المبتغی ابا حسن

الیک فانظر اینا یلقی الغبن

(ای کسی که آرزوی دیدن ابوالحسن را داری، بنگر تا کدام یک از ما باید جامه مرگ و فراموشی بپوشد.)

 و به او حمله برد و با نیزه او را زد در حالی که نیزه را در بدنش رها کرد و گفت: ابوالحسن را دیدی، پس دیدی آنچه را دوست نداشتی.

 امام علی بسیار به این شعر تمثل می‌جست:

تکلم قریش تمنانی لتقتلنی

 فلا و ربک مابروا و لاظفروا

فان هلکت فرهن ذمتی لهم

 بذات و دقین لایعفو لها اثر

(آن قریش است که آرزو دارد مرا بکشد، نه به خدای تو، آنان بهره‌مند و پیروز نخواهند شد. پس اگر هلاک شوم  گرو ذمه خود برای آنان هستیم در جنگی که هیچ اثری از آن محو نمی‌شود.)

 گویی امام حس کرده بود که دست فریب و غدر، کارش را خواهد ساخت، بدان جهت خودش را برای مردن آماده می‌کرد و می‌گفت:

 اشدد حیازیمک للموت فانّ الموت لاقیکا
و لا تجزع من الموت اذا حلّ بنادیکا

(برای مردن آماده شو. زیرا مرگ تو را ملاقات خواهد کرد. و چون مرگ به وادی تو در رسید گریه و زاری مکن)

این دو بیت را موقعی خواند که ابن ملجم او را با شمشیر زد. از خانه‌اش خارج شده بود تا به مسجد برود. گشودن در خانه برایش دشوار شده بود. در از تنه خرما بود. امام آن را کند و گوشه‌ای گذاشت. ازارش باز شد و او در حالی که آن را محکم می‌کرد، خواند:

 اشدد حیازیمک...

در جای دیگری از این مقاله عنوان شده است: متأخرین حضرت علی را در ردیف شاعران آورده، اشعاری فراوان به او نسبت داده‌اند و آن‌ها را در دیوانی گرد آورده، نام امام را بر آن نهادند. با تورق این دیوان دو ویژگی در آن به چشم می‌خورد: نخست بعد این اشعار و بیگانگی آن‌ها با روح آن عصر. دوم اختلاف اشعار از نظر قوت و ضعف.

 زیرا کسان یا کسی که این اشعار به آن‌ها منسوب است از نظر فرهنگی، متباین هستند و از نظر زمانی اختلاف دارند. و این برخلاف نظر «کارلو نلینو» است که می‌گوید: «این دیوان ساخته سیدمرتضی ابوالقاسم علی‌بن طاهر (متوفی به سال ۴۳۶ ق) است.» نخستین کسی که این نظر را ابراز کرده «سید مستقیم‌زاده» یکی از مولفین ترک بوده است. همچنین کلمان هوار این عقیده را داشته است. بعضی از نویسندگان پنداشته‌اند که واضع این دیوان شریف رضی جامع نهج‌البلاغه است. با این تفاوت که اشعار خود شریف رضی از نظر اسلوب قوی‌تر و درخشان‌تر است. درحالی که دیوان منسوب سبکی مبتذل دارد و از نظر هنری ضعیف است و عبارتش سست می‌باشد و به کلام امام علی نمی‌رسد. آنان که به امام علی(ع) چیزهایی را که او نگفته، نسبت داده‌اند، می‌پنداشته‌اند که کار خوبی می‌کنند و قدر و منزلت علی را بالا می‌برند- همچنان که امور زیادی را که در ردیف اساطیر و خرافات است به او نسبت داده‌اند. به نظر ما این جاعلان در حق اسلام و مسلمین و به شخصیت امام ستم روا داشته‌اند.

ما گمان خود را با دلیل روشن تاریخی ثابت می‌کنیم: در اخبار آمده است که کسی به علی (ع) گفت در آغاز معرکه میان مسلمانان و قریش: «از سوی ما هجوکنندگان ما را هجو کن». امام گفت: اگر رسول‌الله(ص) اجازه  می‌داد، چنین می‌کردم. به رسول‌الله گفتند: به او اجازه ده. پیامبر اکرم(ص) گفت: «آنچه می‌خواهید، نزد علی نیست.» دانسته نیست که علی در غزوات اسلامی، مشرکین را هجو کرده باشد. در آن هنگام که معرکه‌هایی شدید میان شاعران مسلمانان و شاعران مشرک، درمی‌گرفته است. البته به‌جز اشعاری که ابن اسحاق در «السیره‌ النبویه» ذکر کرده و در آن‌ها بر ضد ابن الزبمری است. ابن هشام، گمان ابن اسحاق را صحیح پنداشته است. گفته است که این اشعار  با همه ضدیتی که دارد، صحیح نیست و شعرشناسان آن را انکار کرده‌اند.

یاقوت حموی از ابوعثمان مازنی ذکر کرده که صحیح نیست علی (ع)، از شعر، جز دو بیت، گفته باشد. البته ما معتقدیم که علی بیشتر از آن‌چه که ابو عثمان مازنی پنداشته شعر دارد. زیرا امام دارای قدرت شاعری بوده است. ابیات و قطعاتی به مناسبت، و یا وقتی که در سینه‌اش می‌جوشیده، می‌گفته است. اما این شاعریت در حدی نبوده که به شعر به طور جدی پرداخته، دیوانی بسراید. اصحاب رسول الله (ص) چنین بوده است. هرگاه شاعری علی (ع) با شاعری ابوبکر و عمر مقایسه شود، علی (ع) از آن دو شاعرتر بوده است.

 در دوره فترت نبوی، اکثر اشعار ساختگی است. و نباید بی بررسی و دقت‌نظر، چیزی را پذیرفت. این واضعین بودند که به اصحاب رسول‌الله (ع) و اهل بیت (ع) او بسیار از این اشعار فاسد و ساختگی را نسبت دادند. ما شعر و شاعری آنان را رد نمی‌کنیم، اما در مورد تمامی آن‌چه که پیرامون این بزرگان روایت می‌کنند، نمی‌توانیم مطمئن باشیم.

 

 

آخرین اخبار