جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 29 - ۱۸ رمضان ۱۴۴۵
۰۹ فروردين ۱۴۰۲ - ۲۱:۲۴

مهدی باکری ، شهردار انقلاب

شهید مهدی باکری به سال ۱۳۳۳ ه. ش. در شهرستان میاندوآب در یک خانواده مذهبی و با ایمان متولد شد. در دوران کودکی، مادرش را که بانویی باایمان بود از دست داد. این فرمانده نظامی ایرانی در عملیات بدر در تاریخ ۲۵/۱۱/۶۳، به خاطر شرایط حساس عملیات، طبق معمول، به خطرناکترین صحنههای کارزار وارد شد و در حالی که رزمندگان لشکر را در شرق دجله از نزدیک هدایت میکرد، تلاش میکرد تا مواضع تصرف شده را در مقابل پاتکهای دشمن تثبیت کند، که براثر اصابت تیر مستقیم دشمن، ندای حق را لبیک گفت.
کد خبر: ۶۰۱۳۷۷

 

در ابتدای سال ۵۸ سیل، ارومیه را درنوردید. بسیاری از خانه‌های شهر ارومیه به‌ویژه در محدوده بازار قدیمی این شهر زیر آب رفت. حوالی بازار، پشت حمام آخوند، پیرزنی خانه داشت که سیل تمام خانه‌اش را گرفته بود؛ حتی جهیزیه دخترش زیر آب مانده بود. مرد جوانی به کمک پیرزن آمد تا وسایل خانه‌اش را از آب بیرون آورد. پیرزن در حالی که مرد جوان به پیرزن کمک می‌کرد می‌گفت: «خدا به تو خیر بدهد جوان. معلوم نیست این شهر شهردار دارد یا نه؟ هیچ کس به من سر نمی‌زند و کمکم نمی‌کند.» پیرزن، جوان را دعا می‌کرد و شهردار را نفرین.

آن مرد جوان مهدی باکری بود.

شهردار ارومیه. باکری بعدها گفت که هیچ وقت سخنان آن پیرزن را از یاد نبرده است. او تا یک سال بعد از پیروزی انقلاب شهردار ارومیه ماند و با آغاز ۸ سال دفاع مقدس به جبهه رفت و به اروند زد و هیچ‌گاه برنگشت.

مهدی باکری بیش از آنکه به عنوان یک شهردار انقلابی معرفی شود، یک فرمانده شجاع بود. او در طول دفاع مقدس فرماندهی لشکر ۳۱ عاشورا را به‌عهده داشت.

خاطرات بسیاری از مهدی باکری در روزگاری که شهردار ارومیه بود نقل شده‌ است؛ شبیه تمام آن خاطراتی که از روزگار فرماندهی‌اش شنیده می‌شود. باکری فردی ساده‌زیست و خدمتگزار بود. او همواره به مردم خدمت می‌کرد و با وجود آنکه جایگاه شهرداری را به‌عهده داشت، تلاش او برای خدمات‌رسانی در شهرداری ارومیه هنوز هم نقل زبان مردم ارومیه است. شاید اگر بخواهیم در طول ۴ دهه گذشته یکی از چهره‌های شاخص مدیریت‌ شهری کشور را نام ببریم، قطعا مهدی باکری است.


فعالیت‌های سیاسی- مذهبی


پس از اخذ دیپلم با وجود آنکه از شهادت برادرش بسیار متاثر و متالم بود،  به دانشگاه راه یافت و در رشته مهندسی مکانیک مشغول تحصیل شد.  از ابتدای ورود به دانشگاه تبریز یکی از افراد مبارز این دانشگاه بود.  او برادرش حمید را نیز به همراه خود به این شهر آورد.

شهید باکری در طول فعالیتهای سیاسی خود طبق اسناد محرمانه به دست آمده از طرف سازمان امنیت آذربایجان شرقی ساواک تحت کنترل و مراقبت بود. پس از مدتی حمید را برای برقراری ارتباط با سایر مبارزان،  به خارج از کشور فرستاد تا در ارسال سلاح گرم برای مبارزین داخل کشور فعال شود. شهید مهدی باکری در دوره سربازی با تبعیت از اعلامیه حضرت امام خمینی ره -در حالی که در تهران افسر وظیفه بود- از پادگان فرار و به صورت مخفیانه زندگی کرد و فعالیتهای گوناگونی را در جهت پیروزی انقلاب اسلامی نیز انجام داد.


نتیجه تصویری برای مهدی باکری + تابناک

پس از پیروزی انقلاب اسلامی


بعد از پیروزی انقلاب و به دنبال تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی،  به عضویت این نهاد در آمد و در سازماندهی و استحکام سپاه ارومیه نقش فعالی را ایفا کرد.  پس از آن بنا به ضرورت،  دادستان دادگاه انقلاب ارومیه شد.  همزمان با خدمت در سپاه،  به مدت ۹ ماه با عنوان شهردار ارومیه نیز خدمات ارزندهای را از خود به یادگار گذاشت.

ازدواج شهید مهدی باکری مصادف با شروع جنگ تحمیلی بود.  مهریه همسرش اسلحه کلت او بود.  دو روز بعد از عقد به جبهه رفت و پس از دو ماه به شهر برگشت و بنا به مصالح منطقه،  با مسئولیت جهاد سازندگی استان،  خدمات ارزندهای برای مردم انجام داد.

شهید باکری در مدت مسئولیتش به عنوان فرمانده عملیات سپاه ارومیه تلاشهای گستردهای را در برقراری امنیت و پاکسازی منطقه از لوث وجود وابستگان و مزدوران شرق و غرب انجام داد و به رغم فعالیتهای شبان هروزی در مسئولیتهای مختلف،  پس از شروع جنگ تحمیلی،  تکلیف خویش را در جهاد با کفار بعثی و متجاوزین به میهن اسلامی دید و راهی جبهه ها شد.



نقش شهید باکری در دفاع مقدس


شهید باکری با استعداد و دلسوزی فراوان خود توانست در عملیات فتح المبین با عنوان معاون تیپ نجف اشرف در کسب پیروزیها موثر باشد.  در این عملیات یکی از گردا نها در محاصره قرار گرفته بود،  که ایشان به همراه تعدادی نیرو،  با شجاعت و تدبیر ب. ینظیر آنان را از محاصره بیرون آورد.  در همین عملیات در منطقه رقابیه از ناحیه چشم مجروح شد و به فاصله کمتر از یک ماه در عملیات بیت المقدس) با همان عنوان  شرکت کرد و شاهد پیروزی لشکریان اسلام بر متجاوزین بعثی بود.

در مرحله دوم عملیات بیت المقدس از ناحیه کمر زخمی شد و با وجود جراحتهایی که داشت،  در مرحله سوم عملیات به قرارگاه فرماندهی رفت تا برادران بسیجی را از پشت بی سیم هدایت کند.  در عملیات رمضان با سمت فرماندهی تیپ عاشورا به نبرد بی امان در داخل خاک عراق پرداخت و این بار نیز مجروح شد،  اما با هر نوبت مجروحیت،  وی مصممتر از پیش در جبههها حضور  مییافت و بدون احساس خستگی برای تجهیز،  سازماندهی،  هدایت نیروها و طراحی عملیات،  شبانه روز تلاش  میکرد.

نتیجه تصویری برای مهدی باکری + تابناک

در عملیات مسلم بن عقیل با فرماندهی او بر لشکر عاشورا و ایثار رزمندگان سلحشور،  بخش عظیمی از خاک گلگون ایران اسامی و چند منطقه استراتژیک آزاد شد.  شهید باکری در عملیات والفجر مقدماتی و والفجر یک،  دو،  سه و چهار با عنوان فرمانده لشکر عاشورا،  به همراه بسیجیان غیور و فداکار،  در انجام تکلیف و نبرد با متجاوزین،  آمادگی و ایثار همه جانبهای را از خود نشان داد.  در عملیات خیبر زمانی که برادرش حمید،  به درجه رفیع شهات نایل آمد،  با وجود علاقه خاصی که به او داشت،  بدون ابراز اندوه با خانواده اش تماس گرفت و چنین گفت: شهادت حمید یکی از الطاف الهی است که شامل حال خانواده ما شده است و در نامهای خطاب به خانواده اش نوشت: «من به وصیت و آرزوی حمید که باز کردن راه کربلا  میباشد همچنان در جبههها  میمانم و به خواست و راه شهید ادامه  میدهم تا اسلام پیروز شود.» تلاش فراوان در میادین نبرد و شرایط حساس جبههها او را از حضور در تشییع پیکر پاک برادر و همرزمش که سالها در کنارش بود بازداشت.  برادری که در روزهای سراسر خطر قبل از انقلاب،  در مبارزات سیاسی و در جبهه ها،  پا به پای مهدی جانفشانی کرد.

نقش شهید باکری و لشکر عاشورا در حماسه قهرمانانه خیبر و تصرف جزایر مجنون و مقاومتی که آنان در دفاع پاتکهای توان فرسای دشمن از خود نشان دادند بر کسی پوشیده نیست.  در مرحله آماده سازی مقدمات عملیات بدر،  اگرچه روزها به کندی  میگذشت،  اما مهدی با جدیت،  همه نیروها را برای نبردی مردانه و عارفانه تهییج و ترغیب کرد و چونان مرشدی کامل و عارفی واصل،  آ. نچه را که مجاهدان راه خدا و دلباختگان شهادت باید بدانند و در مرحله نبرد به کار بندند،  با نیروهایش درمیان گذاشت.

 

شهادت


بعد از شهادت برادرش حمید و برخی از یارانش،  روح در کالبد ناآرامش قرار نداشت و معلوم بود که به زودی به جمع آنان خواهد پیوست.  پانزده روز قبل از عملیات بدر به مشهد مقدس مشرف شد و با تضرع از آقاعلی بن موسی الرضا ع. خواسته بود که خداوند توفیق شهادت را نصیبش کند.  سپس خدمت امام خمینی ره و رهبر انقلاب رسید و با گریه و اصرار و التماس درخواست کرد که برای شهادتش دعا کنند.

مهدی باکری فرماندهی عملیات بدر را به عهده گرفت.  به خاطر شرایط حساس عملیات،  طبق معمول،  به خطرناکترین صحنههای کارزار وارد شد و در حالی که رزمندگان لشکر را در شرق دجله از نزدیک هدایت  میکرد،  تلاش  میکرد تا مواضع تصرف شده را در مقابل پاتک های دشمن تثبیت کند.

این عملیات گسترده با رمز یا فاطمه الزهرا) س.  در محور هور الهویزه در تاریخ ۱۳ اسفند ۱۳۶۳ با محوریت سپاه و فرماندهی شهید باکری انجام شد.  چندین لشکر نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران از جمله لشکر ۲۱ و ۲۸ پیاده،  تیپ ۵۵ هوابرد،  لشکر ۳۱ عاشورای آذربایجان و سپاه اصفهان و خوزستان در این عملیات شرکت داشتند.  رزمندگان در پیشروی اولیه از جزایر مجنون موفق به گرفتن پاسگاه ترابه و تسخیر بخشی از بزرگراه بغداد-بصره شدند.

سرانجام این فرمانده دلاور در عملیات بدر در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۶۳،  در نبردی دلیرانه،  براثر اصابت تیر مستقیم مزدوران بعثی،  ندای حق را لبیک گفت و به لقای معشوق نایل گردید.  هنگامی که پیکر مطهرش را از طریق آبهای هورالعظیم انتقال  میدادند،  قایق حامل پیکر وی،  مورد هدف آرپی جی دشمن قرار گرفت و قطره ناب وجودش به دریا پیوست.

نظر شما در این رابطه چیست
آخرین اخبار