به گزارش ایران اکونومیست، روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: «خدا پدر کارلوس کیروش را بیامرزد که پست خداحافظی با تیم ملی را گذاشت و تکلیف فدراسیون فوتبال را روشن کرد. بعد از این پست بود که جناب مهدی تاج و رفقا بالاخره فهمیدند مربی پرتغالی رفتنی است و برای نیمکت تیم ملی باید طرحی نو دراندازند. احتمالا اگر کیروش این کار را نمیکرد و همین طور ساکت در خانهاش مینشست، اینها هم منتظر میماندند تا شاید بتوانند این مربی موفق (!) را بار دیگر به تیم ملی برگردانند.
حالا اما روشن شده که دیگر خبری از کارلوس نیست و باید نفر دیگری به این منظور انتخاب شود. در همین راستا رئیس فدراسیون طی مصاحبهای اعلام کرده با توجه به تحریمها، امکان حضور مربی خارجی وجود ندارد و سرمربی بعدی تیم ملی «ایرانی» خواهد بود. فارغ از اینکه آیا چنین تصمیمی از نظر حرفهای درست و منطقی هست یا نه، مشکل دیگر این پروژه میتواند فقدان مربی ایرانی کارآمد باشد. بدون تعارف هماکنون گزینه ایرانی واجدالشرایط برای هدایت تیم ملی به چشم نمیخورد. دست کم وقتی شرایط برخی از نامزدهای همیشگی این منصب را مرور میکنیم، درمییابیم که کار دشوار است.
علی دایی
اسمی که این سالها زیاد به عنوان گزینه هدایت تیم ملی مطرح شده، علی دایی بوده است. شهریار فوتبال ایران امروز از هر زمان دیگری محبوبتر شده و این اواخر دو پست اینستاگرامی او پیدرپی رکورد لایک در فضای فارسی این پلتفرم را شکسته است. با این حال به دلایل غیر فوتبالی بعید به نظر میرسد اجازه حضور دایی روی نیمکت تیم ملی صادر شود و البته اگر پیشنهادی به او هم صورت بگیرد، دور از ذهن است که دایی آن را بپذیرد.
یحیی گلمحمدی
سرمربی نسبتا موفق پرسپولیس هم معمولا در زمره گزینههای ایرانی هدایت تیم ملی قرار میگرفته است اما به نظر میرسد او نیز این اواخر با موانعی از جنس موانع علی دایی مواجه شده باشد. تنها کافی است مصاحبه بیسابقه و بسیار خشمگینانه یحیی بعد از توقف پرسپولیس برابر آلومینیوم اراک را بخوانید تا ببیند در مورد چه چیزی حرف میزنیم.
جواد نکونام
اصلا قرار بود همین حالا که شما در حال خواندن این مطلب هستید، نکونام هدایت تیم ملی را بر عهده داشته باشد. روزی که مهدی تاج بار دیگر رئیس فدراسیون شد و در خلاقیتی شگفتانگیز و تاریخی کارلوس کیروش را به نیمکت تیم ملی برگرداند، رسما اعلام کرد بعد از جام جهانی مربی پرتغالی تبدیل به مدیر فنی خواهد شد تا جواد نکونام در جام ملتهای آسیا هدایت تیم را بر عهده داشته باشد. منتها تدابیر آقای رئیس مثل همیشه آنقدر دقیق پیش رفت که حالا نه خبری از کارلوس است و نه خبری از نکو! همه اینها به کنار؛ در حال حاضر شکل نتایج جواد با فولاد پرستاره طوری است که انتقادات از او به بالاترین حد ممکن رسیده. تیمی که برای قهرمانی بسته شده بود، عملا در زمین حرفی برای گفتن ندارد و از ۱۸ مسابقه تنها پنج بازی را برده است. به علاوه فوتبالی که نکو با فولاد ارائه میدهد هم مطلوب بسیاری از کارشناسان و هواداران نیست. آنها او را بدل ایرانی کیروش میدانند و میپرسند وقتی نسخه اصلی به بنبست رسیده، کپی آن قرار است چه معجزهای بکند؟ در مجموع بعید است افکار عمومی آماده پذیرش حضور سرمربی تیم هشتم جدول در تیم ملی باشد.
امیر قلعهنویی
سالهاست اسمش به عنوان گزینه هدایت تیم ملی مطرح میشود، اما نهایتا انتخاب دیگری صورت میگیرد. با وضعی که پیش آمده و عملا نمیتوان مربی خارجی گرفت، شاید قلعهنویی میتوانست بالاخره به آرزویش برسد، اما مشکل اینجاست که یک دهه از آخرین جامی که امیر لمس کرده میگذرد. او همین حالا در سومین فصل حضورش روی نیمکت تیم متمول گلگهر عملکرد فوقالعادهای نداشته و درست سر بزنگاه همه را ناامید میکند. قلعهنویی امسال به پرسپولیس و استقلال باخته و همین هفته از سپاهان ۱۰ نفره ۴ گل خورده است.
فرهاد مجیدی
با قهرمانی پارسال در استقلال، اسم او هم به عنوان گزینه تیم ملی مطرح شد اما همان زمان همه گفتند فرهاد هنوز بسیار جوان و کمتجربه است. نتایج امسال مجیدی در الاتحاد کلبا در امارات هم نوسان داشته و در مجموع بخشیدن نیمکت تیم ملی به او خیلی زود به نظر میرسد.
الکس نوری
نام این مربی ایرانیالاصل هم گاهی بین گزینهها دیده میشود. او صرفا یک تجربه کوتاه موقت در وردربرمن داشته و بعد از آن از نظر فنی واقعا چیزی از الکس ندیدهایم. با این حال اسمش جذاب است و زیاد در رسانهها مطرح میشود. منتها مشکل اینجاست که اگر عقد قرارداد با مربی خارجی به خاطر مسائل تحریم و تامین ارز و ... سخت باشد، طبیعتا این دشواریها شامل الکس نوری هم خواهد شد. واقعا فکر میکنید این مربی حاضر است قرارداد ریالی ببندد؟ با این شرایط، میبینید که دست فدراسیون برای انتخاب سرمربی بعدی تیم ملی از بین نفرات ایرانی چندان باز نیست.»