به گزارش ایران اکونومیست، روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: «در شرایطی که پس از ماهها امکان حضور محدود تماشاگران در ورزشگاههای کشور و از جمله استادیوم آزادی فراهم شده است، حالا این قیمت بالای بلیتهاست که تهرانیها را شوکه کرده. به طور مشخص در بازی استقلال و ملوان در هفته هفدهم لیگ برتر، بلیتهای پشت دروازه و روبهروی جایگاه به نرخهای ۱۰۰ و ۲۰۰ هزار تومانی و بلیت سکوهای زیر جایگاه به قیمت یک میلیون تومان به فروش رسید که بازتابهای منفی زیادی داشت. در عمل هم حضور بسیار کمتعداد تماشاگران در این مسابقه نشان داد مردم توانایی مالی لازم برای پرداخت چنین پولهایی را ندارند.
حالا و در هفته هجدهم لیگ برتر نوبت به پرسپولیس رسیده است که بعد از مدتها برای بازی خانگیاش مقابل آلومینیوم اراک بلیت بفروشد. در همین راستا سرخپوشان با کاهش قیمت بلیتها، سعی کردهاند شرایط بهتری را برای هواداران خود فراهم کنند. در مسابقهای که روز چهارشنبه برگزار خواهد شد، بلیتهای پشت دروازه و روبهروی جایگاه به قیمت ۵۰ و ۱۵۰ هزار تومان به فروش خواهد رسید و برای سکوهای زیر جایگاه هم رقم ۵۰۰ هزار تومان تعیین شده است.
تصور کنید یک هوادار فوتبال بخواهد با فرزندش راهی ورزشگاه آزادی شود و بازی پرسپولیس را از جایگاه ببیند. در این صورت او غیر از هزینههای ایاب و ذهاب و سایر مخارج باید یک میلیون تومان فقط پول بلیت بدهد. در نظر بگیرید حداقل حقوق سال ۱۴۰۱، کمی بیش از پنج میلیون تومان است و این یعنی هوادار مورد نظر باید یکپنجم پایه حقوقش را صرف تماشای یک بازی فوتبال کند! احتمالا باشگاهها یا سایر کسانی که چنین ارقامی را تعیین کردهاند، برای کار خود توضیح و توجیهاتی دارند.
مثل همیشه ممکن است پای مقایسه با قیمت بلیت در کشورهای اروپایی یا عربی در میان باشد که در این صورت استدلال موافقان از بیخ و بن غلط است. به سرعت باید گفت آیا درآمد مردم ایران با اروپاییها یا کشورهای حاشیه خلیج فارس قابل مقایسه است؟ همین پایه حقوقی که صحبتش را کردیم معادل چیزی حدود ۱۲۰ دلار است که بلیت یک بازی حضور در ورزشگاههای فرنگی است. وقتی برخی از مردم ایران با پول بلیت یک بازی آنها باید یک ماه روزگار بگذرانند، اساسا چنین مقایسهای چه معنایی میتواند داشته باشد؟ برخی دیگر هم ممکن است به از بین رفتن درآمد باشگاهها در دوران کرونا و ملاحظات بعد از آن اشاره کنند و بگویند این تیمها دنبال جبران مافات هستند. این هم غلط است. راه درست کسب درآمد برای باشگاهها باید وصول حق پخش تلویزیونی باشد، نه تحمیل فشار بر مردم رنجکشیده. از همه اینها که بگذریم، در ازای این پولها باید امکانات و سرویس قابل قبولی هم به مردم ارائه شود. آیا واقعا چنین شرایطی در ورزشگاه آزادی فراهم است؟ خود مسئولان با صراحت اعلام میکنند طبقه دوم ورزشگاه آزادی از رده خارج است و نمیتواند پذیرای تماشاگران باشد. به وفور تصاویری از فرسودگی و نشست و چکه آب از همه سکوهای آزادی منتشر میشود. خب این پول را برای چه از مردم میگیرید؟»