به گزارش ایران اکونومیست، در یادداشتی در روزنامه دنیای اقتصاد نوشته دکتر حسین عباسی آمده است: «در سالهای اخیر که اقتصاد ایران با مشکلات عدیدهای روبهرو بوده است، یکی از مسائلی که به شکل روزافزونی از آن صحبت میشود، مساله مهاجرت است. این مساله در ماههای اخیر ... بیشتر مطرح شده است؛ به طوری که برخی از کارشناسان از افزایش مهاجرت نیروهای مولد جامعه ابراز نگرانی کرده و به سیاسیون پیشنهاد دادهاند این مساله را در اولویت قرار دهند. آنچه در این میان کمتر دیده میشود، مباحث مبتنی بر دادههای آماری است که تصویری روشن از مساله را ارائه کند. به عنوان مقدمه ارقامی چند درباره مهاجرت را ارائه میکنم.
گزارش مهاجرت سازمان ملل برآورد کرده است که در سال۲۰۲۰ حدود ۲۸۱میلیون نفر به عنوان مهاجر زندگی میکردهاند که حدود ۶/ ۳درصد جمعیت دنیا بوده است. بیشتر این مهاجران، افرادی بودهاند که در پی یافتن کار به کشورهای دیگر رفتهاند. این افراد حدود ۷۰۰ میلیارد دلار برای اعضای خانواده خود در کشور مبدأ فرستادهاند. هند در صدر کشورهای مهاجرفرست است و آمریکا در صدر کشورهای مهاجرپذیر. آماری که در گزارش مهاجرت درباره ایرانیان وجود دارد، بسته به مرجع و سال مورد مطالعه، ارقامی بین ۵/ ۱ تا دو میلیون مهاجر ایرانی را نشان میدهد. این تعداد وقتی نسبت به جمعیت سنجیده شود در مقایسه با مهاجران بسیاری از کشورها رقم بزرگی نیست. این نسبت درباره ترکیه و کره جنوبی و مالزی بسیار کمتر است ولی دو نکته شرایط ایران را کمی متفاوت میکند.
نخست اینکه مهاجرت مقطعی برای کار در یک کشور خارجی که طبق گزارش مهاجرت جهانی منتشر شده از سوی سازمان ملل حدود ۷۰ درصد مهاجرتها را تشکیل میدهد، در ایران سهم بزرگی از مهاجرتها را شامل نمیشود. به عنوان نمونه نزدیک به چهار میلیون مهاجر هندی در امارات متحده عربی و نزدیک به سه میلیون هندی در عربستان حضور دارند. اکثر این افراد با ویزای کار و برای مدت معین در کشور میزبان هستند نه برای تغییر دائمی محل زندگی. هرچند مردمان کشورهای دیگر هم برای تغییر محل زندگی مهاجرت میکنند ولی کنارگذاشتن مهاجران کاری تصویر مهاجرت ایرانیان برای تغییر دائمی محل زندگی را برجسته میکند.
نکته دوم تمایل به مهاجرت است. آمار سالنامه مهاجرت ایرانیان نشان میدهد که درصد بالایی از افراد نمونهگیریشده ابراز کردهاند که مایل به مهاجرتند. حدود نیمی از دانشجویان و فارغالتحصیلان برای مهاجرت اقدام یا برای آن برنامهریزی کردهاند. حدود ۱۵درصد هم تمایل به مهاجرت دارند ولی هنوز برای آن کاری انجام ندادهاند. در میان افرادی که مشغولبهکار هستند، مانند کارآفرینان، مدیران و کارکنان، درصد افرادی که تمایل به مهاجرت دارند تقریبا مشابه است ولی بخش بزرگتری از آنها کاری برای مهاجرت انجام ندادهاند. کمتر از ۲۰درصد افراد گفتهاند که تمایلی به مهاجرت ندارند. علاوه بر این، در میان ایرانیان مهاجر و ایرانیانی که ابراز تمایل به مهاجرت کردهاند، تصمیم قطعی به عدم بازگشت بیش از ۸۰درصد بوده است و درصد بسیار کمی گفتهاند به طور قطع بازخواهند گشت.
در عمل، درصد بازگشت مهاجران نزدیک به صفر بوده است. برای کشورهایی مانند هند که مهاجران مقطعی با هدف کار به سایر کشورها میفرستند یا کشورهایی مانند عربستان که بر مبنای توافقات بین دولتها دانشجو به کشورهای دیگر میفرستند، درصد تمایل به بازگشت بسیار بالاتر است. این تصویر از مهاجرت ایران نشان میدهد بسیاری از ایرانیان حداقل در مرحله سبکوسنگینکردن مهاجرت قرار دارند و درصد کاملا قابل توجهی از افرادی که سرمایه فیزیکی یا انسانی دارند، اقداماتی هم در این مورد انجام دادهاند. همچنین آنها مهاجرت را به عنوان تصمیم به تغییر دائمی محل زندگی و با قصد به عدم بازگشت برگزیدهاند. مهاجرت، بهویژه مهاجرت دائمی، هزینهبر است. افراد علاوه بر هزینههای مادی بسیار، هزینههای روانی بالایی برای مهاجرت میپردازند.
مهمترین دلیلی که افراد حاضر به پرداخت چنین هزینههایی میشوند، بهبود سطح زندگی است. بخش بزرگی از بهبود سطح زندگی به افزایش درآمد مربوط است ولی در دنیای امروز، بهویژه در میان جوانان و نیز افرادی که درآمدشان فراتر از سطح حداقلهای لازم برای زندگی است، کیفیت زندگی با عوامل اجتماعی و فرهنگی و سیاسی هم مرتبط است. آزادیهای فردی ... گوشهای از این تمایل، بهویژه در میان نسل جوانتر را نشان میدهد. در بعد اقتصادی، عواملی از قبیل کیفیت محیط زیست محل زندگی، برابری فرصتهای کسب درآمد، کیفیت خدمات آموزشی و بهداشتی، کیفیت خدمات ارائهشده از سوی بخش عمومی (حاکمیت به معنای اعم آن) و مانند اینها در تعریف رفاه افراد وارد میشوند و در دسترس نبودن آنها، حتی وقتی که افراد از درآمد بالا هم برخوردارند، میتواند انگیزه مهاجرت را فراهم کند.
نکته دیگری که در بسیاری از تحلیلها، بهویژه تحلیلهای ارائهشده از سوی مسئولان غایب است، این است که علاوه بر سطح رفاه، میزان نوسانات آن که میزان ریسک دسترسی به رفاه در آینده را منعکس میکند، در تصمیمگیری افراد نقش بازی میکند. چهبسا افرادی باشند که با توجه رفاه کنونیشان حاضر نباشند هزینههای مهاجرت را بپردازند ولی از آنجا که از دائمیبودن این رفاه برای خودشان و نیز برای فرزندانشان اطمینان ندارند، مهاجرت را به عنوان پوشش ریسک برمیگزینند. در سالهای اخیر، مشکلات متعدد اقتصادی که در نرخ رشد اقتصادی صفر برای بیش از یک دهه به ظهور رسیده است و اکنون اثرات آن در قالب فرسودگی زیرساختها از جمله کمبود برق و گاز ظاهر شده است، به همراه تحریمهای سخت که اقتصاد ایران را بهشدت متاثر کرده است، آینده نامعلوم روابط ایران با دیگر کشورها و نیز برخی سیاستهای داخلی همگی دست به دست هم دادهاند و فضایی مبهم و غیر قابل پیشبینی ایجاد کردهاند. همین فضا کافی است که افراد بسیاری گریز از نااطمینانی را در مهاجرت جستوجو کنند.
مهاجرت تصمیمی است که هزینهها و فواید آن فرد به فرد فرق میکند و هر فرد و خانواده بر مبنای ملاحظات فراوان درباره آن تصمیم میگیرد. در سطح جامعه هم هزینهها و فواید متعددی بر مهاجرت مترتب است. مهمترین هزینه مهاجرت برای جامعه این است که سرمایههایی که برای رشد و پرورش افراد صرف شده است، ماحصلشان در جامعه مقصد به ظهور میرسد. از سوی دیگر، همین که بخشی از جامعه با اتکا به زیرساختهای موجود در کشورهای دیگر میتوانند به فعالیت بپردازند و استعدادهایشان را شکوفا کنند، قابلیتهای زیادی را ایجاد میکند که در صورت استفاده صحیح بهرههای زیادی را نصیب جامعه مبدأ میکند. بسیاری از کشورهایی که مهاجران زیادی را در دهههای گذشته به کشورهای دیگر فرستادهاند، سیاستهایشان را بر مبنای ارتباط وثیق با مهاجرانشان تنظیم میکنند. نمونه آن استفاده گسترده دانشگاههای برتر ترکیه از اساتید ترک مشغولبهکار در دانشگاههای اروپا و آمریکاست.
در عرصه سیاستگذاری، مواجهه تصمیمگیران با مساله مهاجرت نه میتواند انکار آن باشد و نه پیشگیری از آن، به این دلیل ساده که انگیزههای بسیار قوی در شکلدهی به مهاجرت نقش دارد. ایجاد برخی موانع مالی ممکن است در مهاجرت برخی افراد تاخیر ایجاد کند ولی نمیتواند در نهایت تصمیم افراد را متاثر کند. طرد مهاجران و مانعتراشی در برابر ارتباط آنها با جامعه مبدأ هم تنها محرومکردن بخشی از جامعه از قابلیتهای بخش دیگر جامعه است. اگر تصمیمگیران به این نتیجه برسند که ترک نیروهای مولد جامعه به درجه نگرانکنندهای رسیده است، باید تغییر گسترده سیاستهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را مد نظر قرار دهند.
مهاجرت پدیدهای است به قدمت تاریخ بشر. انسانها هر گاه که نتوانستهاند زندگی مطلوبشان را در یک محل بیابند، آن را در جای دیگری جستوجو کردهاند. مهاجرت ایرانیان تاکنون بیشتر از آنچه در بسیاری از کشورهای در حال توسعه دیده شده، نبوده است. آنچه باید به دقت زیر نظر داشت روند روبهرشد علاقه به مهاجرت بیبازگشت در گروههای مولد جامعه است. اما آنچه مایه نگرانی بیشتر است، این است که تصمیمگیران به ریشههای این مساله توجه نکنند و با آن با روشهای تحکمآمیز مواجه شوند. در این صورت فقط مشکلی بر مشکلات موجود اضافه خواهد شد.»