اختصاصی

به گزارش ایران اکونومیست، سالم زهران رئیس مرکز رسانه ای ارتکاز در لبنان و از روزنامه نگاران شناخته شده در این کشور است.

گفت وگوی با او به مناسبت سومین سالگرد شهادت سردار قاسم سلیمانی صورت گرفت. در ادامه ویدیو و متن کامل این گفت و گو می آید:

*: خوش آمدید جناب زهران. در آستانه انتخاب ریاست جمهوری در لبنان هستیم، آیا مقاومت به رئیس جمهور نیاز دارد؟

**زهران: متاسفانه برخی با قراردادن ملاک ها و منافع شخصی و برخی دیگر به دنبال رئیس جمهوری بودند که دنباله رو سفارتخانه ها باشد و دستورات آنها را بتواند پیاده سازی کند و گروه سوم دیگری که می گویند، باید رئیس جمهوری بیاید که تخصص مالی و اقتصادی داشته باشد و غیره، باعث شده رئیس جمهور انتخاب نشود.

اما تنها طرفی که ماهیت رئیس جمهور را مشخص می کنند، این آمریکایی ها هستند و به دنبال رئیس جمهوری هستند که دشمن مقاومت باشد. برعکس حزب الله خواهان رئیس جمهوری است که در برابر آمریکا باشد و از مقاومت حمایت کند. به همین دلیل بحث و مناقشات درباره رئیس جمهور آینده لبنان شکل و قالبی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و غیره به خود می گیرد.

اما حقیقت امر آنچه برای ما مهم است، اینکه آیا رئیس جمهوری حامی مقاومت روی کار می آید یا خیر. به همین دلیل آمریکا و متحدینش در جهان عرب تمام تلاش خود را بکار می برند تا رئیس جمهور مورد نظر خود را روی کار بیاورند و از این طرف هم حزب الله تلاش می‌کند، رئیس جمهوری همراه مقاومت روی کار بیاید.

*: به نظر شما توانمندی های مقاومت از سال 1982 تاکنون شاهد چه تغییراتی بوده است؟

**زهران: مقاومت شاهد چندین مرحله بوده و گزارش های امنیتی صهیونیستی به این موضوع هم اشاره می کنند. بعد از ایستادگی مقاومت در برابر صهیونیست ها در سال 1982 صهیونیست ها گفتند که مقاومت در لبنان آغاز شد و در ابتدا آن را به عنوان یک گروه شبه نظامی یاد می کردند. سپس تغییر کرد تا تبدیل به گروه شبه نظامی شد که از حیث قدرت و توانمندی در حد ارتش لبنان شد. بعد از آن تبدیل به نیروی بازدارنده در برابر ارتش دشمن اسرائیلی شد و هم اکنون با پایان نبردها در سوریه حزب الله تبدیل به قدرتی منطقه ای شد.

حزب الله از لحاظ قدرت نظامی، بلاشک یک قدرت منطقه ای است و در این زمینه کافی به گزارش های کاخ سفید نگاهی بیاندازیم که حزب الله را روزانه زیر نظر دارد. بله حزب الله در چشم دشمنانش قدرت منطقه ای بزرگی است و از دید دوستانش حتی فراتر از آن است و اینها همه مدیون حاج قاسم سلیمانی است که به دو موضوع مهم در دو مرحله پرداخت.

در مرحله اول پس پیروزی سال 2000 مقاومت را به موشک های کیفی مجهز کرد و بخشی از این موشک ها را حاج قاسم از طریق سوریه به دست مقاومت می رساند. به همین دلیل محمد سلیمان در سواحل سوریه ترور شد، چون این نقش را او ایفا می کرد. سوریه این موشک ها را خریداری می کرد، حاج قاسم بهای آن را پرداخت می کرد و از طریق حاج عماد مغنیه به لبنان آورده می شد. بعد از جنگ 2006 حاج قاسم سلیمانی سلاح های کیفی بسیار مهمی وارد لبنان کرد که امروز اهمیت آنها آشکار می شود و آن سلاح پهپادها هستند.

بله از سال 2006 حاج قاسم سلیمانی توانمندی های نظامی مقاومت را متحول کرد و پهپادها را به حاج مغنیه داد و آنها را به زرادخانه موشکی مقاومت افزود. امروز در سال 2022 بخش اصلی جنگ روسیه و اوکراین را پهپادها تشکیل می دهند و پهپادها موشک های هدایت شونده ای شلیک می کنند که حتما به هدف اصابت می کند. اما مهمتر از آن اینکه هزینه پهپاد از هزینه موشک بالستیک بسیار کمتر است.

بله حاج قاسم سلیمانی نقش بسیار مهمی در متحول کردن مقاومت داشت، وقتی مقاومت قدرتمند شد و به قدرتی در این حد و اندازه تبدیل شد. جنگ سوریه در سال 2010 آغاز شد، سوریه از این قدرت استفاده کرد.

حاج قاسم سلیمانی یک سردار عادی نبود، او سردار همه محور بود، چون وقتی کردستان در عراق توسط داعش محاصره شد. بارزانی جز حاج قاسم سلیمانی کسی را نیافت که به او متوسل شود و نیمه شب با او تماس بگیرد، یا وقتی بارگاه حضرت زینب در سوریه محاصره شد، سوری ها جز حاج قاسم سلیمانی دوستی نیافتند که با حزب الله به کمک آنها شتافتند، در لبنان هم به سال های 2000 و 2006 اشاره داشتیم.

در کل اینکه حاج قاسم سلیمانی فقط به جمهوری اسلامی محدود نمی شد، بلکه از آن همه محور بود، لبنان سوریه عراق، یمن و هرجا که مبارزه ای علیه اسرائیل وجود داشته باشد. حاج قاسم سلیمانی آنجا حضور دارد، اگر بخواهیم درباره نقش نظامی حاج قاسم سلیمانی در حمایت از مقاومت صحبت کنیم باید به اظهارات سید حسن نصرالله اشاره کنیم که بارها درباره این نقش صحبت کردند، اما به عقیده بنده ما نیازمند ده‌ها برنامه هستیم و گذر ده ها سال هستیم تا نقش واقعی حاج قاسم سلیمانی چه در لبنان و سوریه و به خصوص در عراق آشکار شود. او توانست داعشی را شکست دهد که قرار بود، همه عراق را بگیرد. سپس توسعه و گسترش یابد تا سوریه را بگیرد و بعد هم به سراغ ایران برود و چه بسا کل منطقه را در برگیرد.

*: بی شک حاج قاسم سلیمانی نقش مهمی در قدرتمند شدن منطقه ای مقاومت ایفا کرد، این نقش را در سوریه و لبنان چگونه ارزیابی می کنید؟

*زهران: در بخش اول به یکی از این نقش ها اشاره کردیم، همان طور که می دانید، وی نقش های متعددی ایفا کرد، به نظر من نقش اساسی حاج قاسم در لبنان مشارکت جدی  و قدرتمند او در پیروزی سال 2006 بود، اما در سوریه نقش حاج قاسم مقابله با سیطره گروه های تروریستی بر سوریه بود، او در این زمینه سه اقدام داشت، حضور و مبارزه مستقیم و به شخصه در میدان های نبرد و گردآوردن همه مبارزان و رزمندگان از اقصی نقاط جهان چه فاطمیون و چه غیره بود.

اقدام دوم او که نقش بزرگی در آن ایفا کرد، انتقال حزب الله به میدان های سوریه بود که نتایج میدانی بزرگی برای حزب الله داشت و سوم، دیدار وی با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه و دادن ضمانت های لازم به روس ها برای ورود آنها به جنگ سوریه بود.

بنابراین اگر نقش حاج قاسم در سوریه نبود، روس ها وارد میدان سوریه نمی شدند، بر این اساس ما در لبنان، این مرد بزرگ منت بسیاری بر ما در پیروزی جنگ 2006 و همچنین منت بزرگی در سوریه دارد، چون توانست، با نوک پیکان گروه های تکفیری مبارزه کند

*: به نظر شما آیا طرف های عربی هم در ترور حاج قاسم نقش و دخالت داشتند؟

**زهران: ترور حاج قاسم به نظر من به شکل اساسی به دست ترامپ رقم خورد. معروف است که حاج قاسم و همه کسانی که او را می شناسند، می دانند، باعث توازن و معادله بود و ترور او برای این انجام شد که این معادله و توازن در هم بشکند. ترامپ مردی خارج از معادلات سنتی بود، خارج از چارچوب های پنتاگون و دیگر موسسات و دستگاه های آمریکایی بود، بنابراین مسئول اول و آخر ترور حاج قاسم، ترامپ بود، شخصیتی که خارج از هرگونه چارچوب و قاعده ای عمل می کند.

خاطرات ترامپ به خوبی گویای شخصیت اوست. بله حاج قاسم دارای دوستانی در لبنان و سوریه بود. او بدون محافظ و آزادانه با چهره ای قابل مشاهده همه جا حضور داشت. این درحالی است که او تحت پیگرد هم بود و همه می دانستند. ترور وی دارای بهایی سنگینی است، با این حال مردی خارج از همه این معادلات و نقش سنتی آمریکا در منطقه، دیوانه ای به نام ترامپ آمد و دیدیم که نتیجه تصمیمات او چه بود.

*: آمریکا از طریق متحدینش این مقوله را اشاعه می دهد که لبنان تحت سیطره ایران است. آیا به نظر شما ایران در موسسات و نهادهای حکومتی لبنان نفوذ دارد؟

**زهران: ایرانی ها ظرف 4 سال تلاش کردند، در برابر حفظ امنیت داخلی لبنان به این کشور سوخت بدهند و به این طریق به لبنان کمک کنند. تلاش کردند که ایستگاه های برق بسازند که نشد. سه نفتکش برای لبنان ارسال کردند، اما هیچ یک از آن سه نفتکش نتوانستند در بنادر لبنان پهلو بگیرند.

به همین دلیل در بنادر سوریه پهلو گرفتند، اگر ایران بر لبنان سیطره داشت، حکومت لبنان جرات نمی کرد، کمک های ایران را رد کند، حداقل این کمک ها را دریافت می کرد، حالا بر عکس ایرانی ها، اگر آمریکایی ها کسی را نوک قدرت در لبنان به زیر بیاندازند، برخی از لبنانی ها از این کشور به خاطر این کار بزرگ تشکر می کنند، ای کاش ایران بر لبنان سیطره داشت، اگر سیطره داشت، الان لبنان وضعیت دیگری داشت.

در واقع ایران دارای دوست بزرگی به نام حزب الله بدون ترس از آمریکا حقش را می گیرد، اما در حکومت و دولت ترس و حماقتی از آمریکا وجود دارد که به آنها اجازه این امر را نمی دهد.