سریال خون سرد عنوان تازه ترین ساخته امیرحسین ترابی در مقام کارگردان و محصول شبکه نمایش خانگی فیلم نت است. پخش این مجموعه از ۲۸ مرداد ۱۴۰۱ آغاز شده و تا جمعه ۴ آذر ۱۵ قسمت از این سریال منتشر شده است.
خون سرد اگرچه تلاش دارد تا فضایی متفاوت از آنچه شبکه های نمایش خانگی در طی سالهای گذشته تولید کرده اند را ارائه کند اما به دلیل مضامینی که برجسته می سازد (مثل موضوع فسادهای اقتصادی و اخلاقی آقازاده ها) و بازیگرانی که از آنان برای رساندن مفاهیم خود یاری می گیرد (چهره ای چون امیر آقایی) به تکرار می رسد و بار دیگر مضمونی شبیه به مضمون دیگر را بازنمایی می کند.
صحنه های ابتدایی سریال از تعقیب و گریز در کوچه پس کوچه های استانبول شروع می شود و به اداره آگاهی در تهران می رسد مسیری که از همان ابتدا ترسیم می شود نشان می دهد که این سریال به دنبال چیست و کدام مضمون را مورد توجه قرار می دهد.
قاتلی که در شمه ای رابین هود وار یا زورو گونه آدم بدهای شهر را هدف قرار می دهد و به قتل می رساند مضمون اصلی این قصه است؛ تصویر این زورو اما به دلیل این که اصلا خصلت بومی ندارد (نه رفتارهایش، نه شیوه لباس پوشیدنش و نه محلی که در آن آدم ها را به قتل می رساند) باورپذیر نیست و بیشتر به نظر می رسد که نتیجه و خروجی ملغمه ای از شخصیت های قاتل در سریال های آمریکایی است.
سریال دکستر و هانیبال از جمله برجسته ترین قصه هایی هستند که به نظر می رسد مورد بهره برداری فیلمنامه نویسان این سریال برای تولید یک متن بوده اند.
دکستر (Dexter) نام یک مجموعه تلویزیونی درام جنایی و معمایی، ساخته شده توسط شبکه شوتایم آمریکا است و در فاصله سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۳ در قالب هشت فصل از این شبکه پخش شده است؛ داستان مجموعه با محوریت دکستر مورگان (با بازی مایکل سی هال) است که برای بخش جنایی پلیس میامی به عنوان کارشناس تحلیل آثار خون کار میکند و در همانسان، به صورت مخفی، یک آدمکشی زنجیرهای هم هست و قاتلانی را که از شکافهای سیستم قانونی گریختهاند، شکار میکند.
از سوی دیگر داستان سریال هانیبال (Hannibal) دربارهی مأمور افبیای به نام ویل گراهام است که روش خاصی در گرفتن قاتلین دارد. به این شکل که با تمرکزی که دارد خود را جای قاتل قرار داده و به جای قاتل نیز فکر میکند. وی بعد از مدتی با یک روانپزشک کار بلد به نام هانیبال لکتر آشنا می شود و از آن پس آن دو با هم بر روی پروندههای مختلف قتل کار میکنند و موفق می شوند چند قاتل را گیر بیندازند. قتل هایی که دقیقا دکتر لکتر انجام می دهد.
از سوی دیگر رگه هایی از سایر قصه ها هم در این مجموعه دیده می شود؛ مثلا سریال harrow تولید شبکه abc که روایت زندگی یک آسیب شناس پزشکی قانونی است که با ماجراهای مختلفی در زندگیش مواجه میشود ضمن این که گرفتاری هایی شخصی به واسطه قتلی که پیش تر انجام داده است برایش رقم می خورد. سریال هرو در سال ۲۰۱۸ در ژانر جنایی و درام ساخته شده است.
خون سرد قصهای ترکیبی از همین داستان هاست؛ شهرام حقیقتدوست به عنوان یکی از بازیگران اصلی و در نقش سرگرد امیرعلی طلوعی دائما برای کارشناسی امور به دوست قدیمی اش دکتر کسری کیا با بازی امیر آقایی مراجعه می کند؛ دکتر کیایی که همانند دکستر، هانیبال و هرو خودش قاتل اصلی قصه است.
در حقیقت در خون سرد ما با یک روایت قاتل سریالی که تلاش شده تا با پی رنگ هایی چون قصه فساد آقازاده ها، مافیای مهاجرت غیرقانونی، سایتهای قمار و شرایط بندی بومی شود اما نتوانسته است، مواجهایم.
موسیقی متن این سریال هم یکی دیگر از نقاط ضعفی است که به شدت با روان مخاطب بازی می کند و نه تنها دلهره آور و ترسناک نیست و هیجان لحظه هایی خاص را افزایش نمی دهد بلکه بیشتر روی اعصاب است.
به رغم اسامی شناخته شده ای که در این سریال جلوی دوربین قرار گرفته اند اما شاید یکی از بازی های خوب را بتوان بازی شهرام حقیقت دوست در نظر گرفت؛ بازیگر پرکار سالهای گذشته که پس از غیبتی طولانی بازگشته و توانسته است ارائه نسبتا موفقی از شخصیت فیلمنامه اش ارائه دهد.
از سوی دیگر اما سایر بازی ها چندان قابل دفاع نیستند و خود شخصیت دکتر کسری هم یکی از نقاط ضعف بزرگ این قصه است؛ بازی امیر آقایی که همواره به عنوان نقطه قوت مجموعه هایی که در آنان حضور دارد قابل بحث و گفت وگوست در این جا یک ارائه ضعیف از نقشی دارد که به نظر می رسد برای خودش هم به درستی جا نیفتاده است. بازی سارا بهرامی در نقش رعنا هم آنقدر اغراق شده است که کمتر می توان با آن همراه شد.
در نهایت اگرچه خون سرد تلاشی برای ساخت مجموعه ای متفاوت با ژانری تازه برای نمایش خانگی است اما به دلیل تقلید پررنگی که در فیلمنامه دیده می شود و کاستی هایی که سریال دارد نمی تواند خروجی قابل دفاع و محکمی را از خود ارائه دهد.