جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 29 - ۱۸ رمضان ۱۴۴۵
۲۳ آبان ۱۴۰۱ - ۱۰:۰۰

دوگانگی حقوق بشر برای غرب

چندی است غرب از یک سو بر طبل جنگ در نقاطی از جهان ازجمله اوکراین، تایوان و یا سرزمین های اشغالی می کوبد، جنگ هایی که مصداق بارز نقض حقوق اولیه بشری است، اما از سوی دیگر با استفاده ابزاری از نهادهای قانونی و بین المللی طرح هایی به اصطلاح حقوق بشری را علیه رقبای خود تصویب می کند.
کد خبر: ۵۳۸۵۶۱

کشورهای غربی از جمله کانادا ، آلمان ، انگلیس و یا فرانسه و در راس آنها آمریکا در حالی ادعاهای واهی علیه دیگر ملل و دول جهان مطرح می کنند که خود هریک جداگانه و یا در قالب ائتلافی ، ناقض حقوق بشر در کشورهای دیگر و حتی علیه ملت های خود هستند. ۲۰ سال اشغال افغانستان نمونه ای از اقدامات مستقل و یا مشترک ضدبشری این کشورهاست.

مثلا در ۵۰ سال گذشته، آمریکا حداقل در ۳۰ کشور مختلف دست به عملیات نظامی زده و در همه آنها به بهانه‌های مختلف غیرنظامیان را به قتل رسانده است. این چهره واقعی آمریکای مدعی دفاع از حقوق بشر است و وقتی چنین کشوری دم از حقوق بشر می‌زند باید گریست.

به همین دلیل به اعتقاد تحلیلگران برای درک کامل عمق و وسعت جنایات متعدد آمریکا و یا همپیمانان آن علیه بشریت، نقض حقوق مدنی و بشری و نقض قوانین بین‌المللی، باید به تاریخ این کشورها نگاه کرد. این نظام های سیاسی بر اساس نابودی میلیون‌ها مردم بومی، مردمی که قرن‌ها در قاره آمریکای شمالی و یا استرالیا در صلح و آرامش زندگی می‌کردند، بنا شد و این جنایت ها همچنان در آمریکا علیه سیاهپوستان و سرخپوستان و حتی شهروندان سفیدپوست معترض ادامه دارد.

دوگانگی حقوق بشر برای غرب
آمریکا قبلا پیش از آغاز جنگ در عراق، این کشور را تحت تحریم‌های شدید قرار داد که بر اثر آن نیم میلیون کودک در آن کشور جان باختند. وقتی از "مادلین آلبرایت" وزیر خارجه وقت آمریکا درباره سیاست واشنگتن و مرگ این تعداد از کودک پرسیده شد، در کمال وقاحت پاسخ داد: «به نظر ما ارزشش را داشت.»

فلسطین سرفصل سرخ دیگری در کارنامه حقوق بشری آمریکا و دیگر کشورهای غربی است. ملتی که به جرأت می‌توان گفت در تاریخ معاصر در زمینه متحمل شدن ظلم و ستم و خشونت سازمان یافته و سیستماتیک، رکورددار است.

جنایت روزمره علیه میلیون‌ها فلسطینی نزدیک به یک قرن است که ادامه دارد و اگرچه به دست رژیم نژادپرست اسرائیل انجام می‌شود اما بار اصلی اخلاقی و حقوقی این جنایت بر دوش آمریکاست. این کشور حامی مالی، سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی بوده و چنان در این حمایت غرق است که بسیاری از تحلیلگران غربی معتقدند، منافع ملی آمریکا گروگان این رژیم است.

این کشورها حتی به تازگی ادعاهای مشابهی را با دلایل واهی جنگ دراوکراین و یا اغتشاشات در ایران علیه تهران طرح کرده و حتی خواستار اعمال تحریم های ظالمانه جدید و یا تشدید تحریم های قبلی علیه ملت مظلوم ایران شده اند، از جمله  شنبه گذشته «اولاف شولتس» صدراعظم آلمان در یک پیام توئیتری اعلام کرد که هفته آینده از دور جدید تحریم‌های اتحادیه اروپا علیه ایران به سبب نقض حقوق بشر در ایران، حمایت خواهد کرد؛ کشوری که خود در نقض حقوق بشر علیه دیگر ملل مظلوم جهان ید طولایی داشته و حتی همچنان بر تقویت جنگ در اوکراین به زیان مردم آن کشور تاکید دارد.

به همین دلیل ناصر کنعانی سخنگوی وزارت خارجه امروز در واکنش به مواضع اخیر شولتس درباره ایران گفت: متاسفانه برخی مدعیان حقوق بشر با فراموشی کارنامه تاریک خوددرقبال مردم شریف ومقاوم ایران در جریان حمایت کور و غیرانسانی از رژیم صدام، همراهی با تحریم های ظالمانه متعاقب خروج آمریکا از برجام و نیز سکوت در برابر اقدامات تروریستی داعش که آخرین آن حمله تروریستی به حرم مطهر شاهچراغ (ع) بود، حقوق بشر را دستمایه بازی های سیاسی کرده اند.

وی افزود : اراده جمهوری اسلامی ایران در مبانی بنیادین حقوق بشر از جمله کرامت انسانی، مقابله با زور و دفاع از مظلوم همواره مبتنی بر اصل مسئولیت پذیری بوده و این در حالی است که آلمان با فرار از مسئولیت بین المللی خود در احترام به حق حاکمیت کشورها، ضمن پناه دادن به گروه های تروریستی و تجزیه طلب معاند جمهوری اسلامی ایران و نیز اتخاذ رویکرد گزینشی و دوگانه در برابر جنایت رژیم کودک کش صهیونیستی در اقصی نقاط جهان از جمله فلسطین خود را به عنوان مدافع حقوق بشر معرفی می کند!

حتی روز جمعه گذشته هم دو کشور آلمان و ایسلند در ادامه رویکرد مداخله‌جویانه غرب در امور داخلی ایران و تلاش برای تنفس مصنوعی به اغتشاشگران داخلی در ایران، مسائل حقوق بشری را بهانه کرده و خواستار برگزاری نشست ویژه شورای حقوق بشر درباره حوادث اخیر در ایران شدند.

دوگانگی حقوق بشر برای غرب

این در حالی است که پیشتر حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه کشورمان نسبت به تاثیرات منفی اقدام سیاسی شورای حقوق بشر بر همکاری‌های ایران با غرب هشدار داده بود.

وی روز گذشته هم درگفت‌وگو با "آنتونی گوترش" دبیرکل سازمان ملل متحد تصریح کرد: برخلاف منشور ملل متحد، تعداد معدودی از دولت‌های غربی با سوء استفاده از مطالبات مسالمت آمیز در ایران، اقدام به تشویق خشونت و آموزش ساخت سلاح و کوکتل مولوتوف در فضای مجازی و رسانه‌ای کردند که در نتیجه سبب کشتار پلیس و ناامنی در ایران شدند، تا جایی که زمینه را برای اقدام تروریستی داعش مهیا کردند.

امیرعبداللهیان با انتقاد از رفتار دوگانه برخی دول غربی، تلاش آنان جهت برگزاری نشست ویژه شورای حقوق بشر در مورد ایران را اقدامی مردود دانست و تاکید کرد: نشست شورای حقوق بشر برای دولت‌هایی که مروج خشونت و ترور هستند باید تشکیل شود و ‌نه در مورد جمهوری اسلامی ایران که مدافع واقعی حقوق بشر است و در اغتشاشات اخیر نیز عمیقا خویشتنداری به خرج داده است.

دبیرکل سازمان ملل متحد نیز در این گفت وگوی تلفنی با اشاره به وظایف شورای حقوق بشر، هرگونه مداخله سیاسی شورای حقوق بشر در امور کشورها را مردود خواند.

از طرف دیگر پارلمان آلمان نیز چهارشنبه ۱۹ آبان ماه در حالی طرح ۲۵ ماده ‌ای را تحت لوای حمایت از حقوق بشر در راستای فشار دیپلماتیک بر ایران به بهانه ناآرامی اخیر ایران به تصویب رسانده که هنوز پشتیبانی تمام قد این کشور در تجهیز صدام به ۶ هزار بمب شیمیایی و ۲۴۲ مورد بمباران مردم بی گناه کشورمان از حافظه تاریخ پاک نشده است.

دوگانگی حقوق بشر برای غرب

تهیه کنندگان این طرح شامل احزاب «سوسیال دموکرات»، «سبزها» و «دموکرات‌ آزاد» به عنوان سه حزب تشکیل دهنده دولت ائتلافی آلمان در «بوندستاگ» مجلس فدرال این کشور این طرح را تصویب کردند.

آنان از دولت آلمان خواستند «فشارهای سیاسی و دیپلماتیک بر تهران را افزایش دهد، به خصوص از طریق مذاکره درباره قطعنامه حقوق بشر ایران در کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل و شورای حقوق بشر سازمان ملل که دادگاه حقوق بشر اروپا ۲۸ مهر ماه از تحقیق درباره تبعیض نژادی پلیس آلمان خبر داد و گفت: متاسفانه مقام‌های برلین تحقیقات مستقل و مؤثر در مورد اعمال تبعیض نژادی توسط پلیس این کشور را ناممکن و کنوانسیون اروپایی حقوق بشر را نقض کرده است.

به گزارش شبکه تلویزیونی تی آر تی، این حکم پس از آن صادر شد که «بی‌پلاب باسو» یک تبعه آلمانی هندی الاصل و دخترش که قربانی تبعیض نژادی شده بودند، پرونده خود را به دادگاه حقوق بشر اروپا برد و یک نبرد حقوقی چهار ساله را آغاز کرد.

در عین حال مجله اشپیگل آلمان نیز شنبه ۲۱ آبان ماه طرحی را افشا کرد که این کشور و ۸ کشور دیگر عضو اتحادیه اروپا در حال برنامه ریزی برای گسترش تحریم ها علیه ایران هستند که در آن افراد و سازمان های مرتبط با آنچه به‌کارگیری خشونت علیه معترضان در ایران نامیده، هدف قرار داده شده‌اند، تحریم هایی که در واقع ملت مظلوم ایران را هدف قرار داده و در جای خود نقض آشکار حقوق بشر به شمار می روند.

از سوی دیگر، اتحادیه اروپا و سه کشور انگلیس، آلمان و فرانسه نیز به تازگی به بهانه مسائل حقوق بشری و ادعای بی‌اساس مشارکت ایران در جنگ اوکراین تحریم‌های جدیدی را وضع کرده اند که این ادعا نیز با پاسخ متقابل وزیر امور خارجه کشورمان روبرو شده است.

امیرعبداللهیان به تازگی در سخنانی ضمن هشدار به اروپایی ها برای تکرار مسیر شکست خورده، همچنین در توئیتی خاطر نشان کرد که طرف‌های اروپایی "با اشتباه محاسباتی، طی اقدامی غیرسازنده که مبتنی بر انبوهی از اطلاعاتِ غلط بود، دوباره به ابزار نخ‌نما و بی‌اثر تحریم علیه ایرانیان متوسل شدند. اغتشاش و تخریب اموال عمومی در هیچ‌جای جهان تحمل نمی‌شود و ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست".

با این وجود غرب به رهبری آمریکا در تلاش است دوشنبه (امروز) در کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل قطعنامه ضدایرانی وضعیت حقوق بشری ایران را که هر ساله کشور کانادا ارائه می‌کند، تصویب و سپس آن را در ماه آینده میلادی (دسامبر) در مجمع عمومی سازمان ملل ارائه کند.

محور قطعنامه حقوق بشری ضد ایرانی امسال غرب، ناآرامی های اخیر ایران است که با حمایت آشکار و روشن برخی از کشورهای غربی انجام شد. در این قطعنامه علاوه بر مسائل حقوق بشری که هر ساله علیه جمهوری اسلامی ایران مطرح می شود، به حوادث اخیر پرداخته شده و درصدد محکوم کردن جمهوری اسلامی ایران از سوی کشورهای مختلف جهان هستند.

این کشورها از جمله کانادا در حالی این ادعا را علیه ایران مطرح می کنند که از حدود یک سال و نیم پیش در برخی رسانه های غربی شاهد روایت‌ های غم‌انگیز جدایی اجباری بیش از ۱۵۰ هزار نفر از کودکان بومی کانادایی از خانواده‌های‌شان و کشف گورهای دسته‌جمعی که شامل اجساد صدها کودک مدارس شبانه‌روزی هستیم، اخباری که ثابت می کند حقوق بشر در کانادا تجسم‌ کننده قتل کودکان و بی‌تفاوتی نسبت به بشریت است.

دوگانگی حقوق بشر برای غرب

گورستان کودکان مدل “نسل‌کشی فرهنگی” در کانادا است؛ داستانی که به دهه ۱۸۲۰ برمی‌گردد زمانی‌که دولت کانادا سعی کرد تمام ظواهر فرهنگ‌های بومی را حذف و آنها را با آنچه سفیدپوستان اروپایی به کانادا آورده‌اند، جایگزین کند.

و یا در حالی جو بایدن، رئیس‌جمهوری آمریکا امروز ادعای دفاع از حقوق بشر علیه ایران، چین و یا روسیه می‌کند که به اتهامات تاریخی که علیه کشورش در مورد جنایات علیه بشریت، جنایات جنگی و نسل‌کشی مطرح می‌شود، بی‌توجهی می‌کند.

حتی کنگره آمریکا نیز پیشتر در گزارشی تأکید کرد که تعداد قربانیان آمریکایی در سراسر جهان در طول اشغالگری‌اش در کشورهای مختلف کمتر از ۲.۵ میلیون کشته از میان غیرنظامیان است و همچنین قبل از تاسیس آمریکا، سرخپوستان آمریکایی نیز در معرض قتل‌عام قرار داشته اند.

در فیلیپین ۱.۵ میلیون غیرنظامی در جریان جنگ آمریکا و فیلیپین بین سال‌های ۱۸۹۹ و ۱۹۰۲ کشته شدند و یا در جنگ جهانی دوم در جریان حمله به نیروهای متفقین حدود ۲.۵ میلیون غیرنظامی توسط جنگنده‌های آمریکایی و انگلیسی کشته شدند.

در ژاپن، آمریکا شهرهای هیروشیما و ناکازاکی را با دو بمب هسته‌ای بمباران کرد و بمب‌های آمریکایی تا ۱۴۰ هزار نفر را در هیروشیما و ۸۰ هزار نفر را در ناکازاکی کشتند. در جنگ کره در ژوئیه ۱۹۵۰ یک هواپیمای نظامی و یگان زمینی آمریکا حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ غیرنظامی را کشت.

در طول جنگ ویتنام در ۱۶ مارس ۱۹۶۸، تعداد جنایات جنگی ثبت‌شده توسط پنتاگون ۳۶۰ مورد بود. بدون احتساب کشتار مای لای که در آن ۳۴۷ تا ۵۰۴ غیرنظامی در ویتنام جنوبی کشته شدند که بیشتر آنها را زنان و کودکان تشکیل می‌دادند.

ویتنام در سال ۱۹۹۵ اعلام کرد که تعداد کشته‌شدگان در جنگ به ۵ میلیون نفر رسیده است که ۴ میلیون نفر از آنها غیرنظامیان غیرمسلح بودند.

در یوگسلاوی نیروهای ناتو با حمایت آمریکا در سال ۱۹۹۹ یک حمله هوایی انجام دادند و نزدیک به ۵۰۰۰ غیرنظامی را کشتند و یا در لشگرکشی سال ۲۰۰۳ به عراق، گزارش‌ها حاکی از آن است که تعداد قربانیان تهاجم آمریکا به عراق از ابتدای جنگ، علاوه بر جنایات زندان ابوغریب، بیش از یک میلیون غیرنظامی بوده است.

در مورد جنگ افغانستان، بر اساس گزارش هیأت کمک سازمان ملل متحد در افغانستان (یوناما)، از زمان شروع ثبت هدفمند تلفات غیرنظامیان در سال ۲۰۰۹، نزدیک به ۱۱۱ هزار غیرنظامی کشته یا زخمی شده‌اند.

آمریکا در دوره ترامپ با تحقیقات دیوان کیفری بین‌المللی با ارتکاب جنایات جنگی و نسل‌کشی علیه غیرنظامیان افغان مخالفت کرد و بعد از این همه قتل‌عام‌ها، قاتلان و مسئولان کشتارها دم از حقوق بشر در جهان می‌زنند.

از ادعاهای واهی حقوق بشری آمریکا علیه ملت ایران نیز همین قدر کافی است که واشنگتن را به جنایات متعدد و متنوع آن در ایران ارجاع بدهیم که از پیش از انقلاب اسلامی با کودتای ننگین ۲۸ مرداد علیه نخست وزیر قانونی ایران و حمایت از رژیم وابسته به غرب آن دوران آغاز شد و با وقوع انقلاب اسلامی، ابعاد بسیار گسترده‌تری یافت.

دوگانگی حقوق بشر برای غرب

یکی از این جنایت‌های فراموش نشدنی حمایت از حکومت صدام حسین در عراق و تحریک او برای جنگ علیه ملت ایران و تشویق او برای ادامه آن و حتی شلیک به هواپیمای مسافری ایران بر فراز خلیج‌ فارس در سال ۱۳۶۷ برای پایان بخشیدن به جنگ تحمیلی بود که به شهادت ۲۹۰ نفر انجامید.

در میزان پایبندی آمریکا به اصول جهانی حقوق بشر همین کافی است که " نیکی هیلی" نماینده آمریکا در سازمان ملل در زمان دونالد ترامپ خروج کشورش از شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد را تایید کرده بود.

این آمریکای واقعی است و وقتی چنین کشوری دم از حقوق بشر می‌زند باید به حال انسان معاصر ‌گریست و شاید هم باید خندید، چون همین آمریکا امروزه با جلوگیری از مذاکرات صلح در اوکراین و تشویق دیگر کشورها برای ارسال تسلیحات به آن کشور با همدستی همین همپیمانان جنگ طلب خود بزرگترین ناقض حقوق بشر در جهان بوده و هست.

اگرچه در دوره ریاست جمهوری دونالد ترامپ در آمریکا که خود نمونه بارز نقض حقوق بشر حتی در خود آمریکا بود، موضوع حقوق بشر کمتر محل اعتناء بود، اما با به قدرت رسیدن جو بایدن در آمریکا مجدداً موضوعات حقوق بشری به یکی از اولویت‌های آمریکا علیه دیگر کشورها تبدیل شده است.

برای آمریکا این رویه می‌تواند دستاوردهای عینی نیز داشته باشد. به عنوان مثال از بستر دغدغه‌های حقوق بشری در سین کیانگ، آمریکا با محدود کردن امکان همکاری با شرکت‌های فناوری چین، همزمان با رقابت دو کشور در حوزه فناوری آنها را تحت فشار قرار می‌دهد.

پس بایدن هم رئیس جمهوری است که با تحریک دول اروپایی همچنان بر طبل جنگ در اوکراین می کوبد تا شاید اقتصاد کشور رو به رکود خود را با فروش تسلیحات به اروپا و تضعیف دو رقیب احتمالی یعنی روسیه و خود اتحادیه اروپا، نجات دهد، چرا که بازار اقتصادی اکثر قدرت های بزرگ جهان از جمله آمریکا بر روی ماشین جنگ می چرخد و نکته تکان دهنده این است که همین جنگ افروزان و طرفداران شعارهای جنگی، پیشگامان و مدعیان دفاع از حقوق بشر نیز هستند.

مثلا در مورد "دیک چنی" معاون سابق رئیس جمهوری آمریکا گفته می شود که او پس از کسب درآمد فراوان از یک شرکت تسلیحاتی، جایزه نوبل محیط زیست را دریافت کرده بود.

این استانداردهای دوگانه باعث تعجب و خنده هر فرد عاقلی می شود و یا زمانی بود که در جنگ افغانستان و عراق، یک شرکت خصوصی به نام "هالیبرتون" تنها تا سال ۲۰۰۸ که قرارداد پاکسازی پایگاه‌های نظامی، مواد غذایی و تسلیحات نظامی در این کشورها را در دست داشت، ۳۰ میلیارد دلار سود برده است.

همان موقع، مفسران اقتصادی جنگ می گفتند این میزان سود در سایر مشاغل دنیا امکان پذیر نیست. شاید به همین دلیل است که ژنرال نظامی "اسمیت باتلر" در یکی از کتاب های خود نوشته بود که جنگ سودآورترین تجارت در جهان است زیرا فایده آن به دلار و زیان آن جان مردم -یعنی نقض حقوق بشر است.

نظر شما در این رابطه چیست
آخرین اخبار