هنری کیسینجر، وزیر امور خارجه اسبق آمریکا در دهه 1970 با چاپ مقالهای در نشریه واشنگتن پست توصیههایی را در قبال اوکراین مطرح میکند.
وی در ابتدا میگوید: من در طول زندگی خودم شاهد چهار جنگ بودم که با اشتیاق فراوان و حمایت مردمی آغاز شدند در حالی که ما نمیدانستیم آنها را چطور تمام کنیم و از سه تای آنها به طور یکجانبه عقب نشینی کردیم. هر سیاستی در چگونگی پایان یافتن آزمون خود را پس میدهد نه در چگونگی آغاز شدنش.
کسینجر توصیه میکند که اوکراین نباید به یکی از پایگاههای شرق یا غرب علیه دیگری تبدیل شود بلکه باید پلی باشد که آنها را پیوند میدهد.
وی به غربیها اینگونه توصیه میکند: غرب باید درک کند برای روسیه، اوکراین هرگز نمیتواند همچون دیگر کشورهای خارجی باشد. تاریخ روسیه با آنچه که آن را "روسیه کییفی" نامیدهاند آغاز شده و مذهب روسیه از اوکراین گسترش یافته است. قرنهاست اوکراین بخشی از روسیه بوده و تاریخهای آنها از پیش از آن نیز به هم پیوسته بوده است. برخی از مهمترین جنگهای آزادی طلبانه روسیه نظیر جنگ پولتاوا در 1709 در اوکراین رخ داده است.
وی در ادامه عنوان میکند: اتحادیه اروپا باید قبول کند کندی بوروکراتیک این اتحادیه و وابستگی عنصر راهبردی به سیاستهای داخلی در مذاکرات همکاری اوکراین با اروپا در تبدیل کردن این مذاکرات به یک بحران تاثیر داشته است. سیاست خارجی هنر تعیین اولویتهاست.
کسینجر همچنین به روسیه توصیه میکند: روسیه باید قبول کند تحت فشار قرار دادن اوکراین برای تبدیل آن به یک کشور وابسته و متعاقب آن تغییر مرزهای روسیه منجر میشود که مسکو تاریخ چرخههای ناظر به مقصود فشارهای دو جانبه میان خود با اروپا و آمریکا را تکرار کند.
کسینجر با اشاره به اختلافات فرهنگی، مذهبی و زبانی میان شرق و غرب اوکراین تاکید میکند: هرگونه تلاشی از جانب هر یک از طرفهای شرقی یا غربی در اوکراین برای تسلط به طرف مقابل منجر به جنگ داخلی در این کشور و تجزیه خواهد شد. اینکه با اوکراین به عنوان بخشی از رویارویی غرب با شرق طی چنددهه رفتار شده موجب شده هرگونه دورنمای ورود روسیه و غرب به ویژه روسیه و اروپا به یک نظام همکاری بینالمللی از بین برود.
وی درخصوص ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه عنوان میکند: پوتین باید درک کند که هر گلایهای که داشته باشد اما سیاست تحمیلگری نظامی در اوکراین یک جنگ سرد دیگر را در پی خواهد داشت. آمریکا نیز به نوبه خود باید از رفتار با روسیه به عنوان منحرفی که باید به آن قواعد رفتاری ایجاد شده از سوی واشنگتن را یاد دهد پرهیز کند.
در پایان کسینجر چهار توصیه کلی را از جانب خود که معتقد است با آنها منافع امنیتی همه طرفها در نظر گرفته خواهد شد ارائه میدهد:
1- اوکراین باید این حق را داشته باشد که آزادانه روابط سیاسی و اقتصادی خود از جمله با اروپا را انتخاب کند.
2- اوکراین نباید به ناتو بپیوندد و این موضعی است که من هفت سال پیش که این ایده برای آخرین بار مطرح شد، داشتم.
3- اوکراین باید آزاد باشد تا هرگونه دولتی که مطابق با اراده بیان شده مردمش باشد داشته باشد. پس از آن عقلای اوکراین باید به دنبال آشتی میان بخشهای گوناگون کشورشان باشند. آنها باید به صورت بین المللی موضعی مشابه با فنلاند اتخاذ کنند. فنلاند کشوری است که تردیدی نسبت به استقلال خود باقی نمیگذارد و در اغلب حوزهها با غرب همکاری میکند اما محتاطانه از خصومت با روسیه نیز جلوگیری میکند.
4- این برخلاف قوانین نظم فعلی در جهان است که روسیه منطقه کریمه را به خود ملحق کند. اما باید این امکان فراهم باشد که روابط کریمه با اوکراین هرچه کمتر گسسته باشد. برای این هدف روسیه باید حاکمیت اوکراین بر کریمه را به رسمیت بشناسد. اوکراین نیز باید طی انتخاباتی با حضور ناظران بینالمللی خودمختاری کریمه را تقویت کند. این فرآیند باید هرگونه ابهام درباره وضعیت ناوگان دریای سیاه روسیه در سواستوپول را از بین ببرد.
ايسنا