اما رابطه صداوسیمایی که نهایت مهرورزی
را نسبت به دولتهای نهم و دهم از خود نشان داد با دولت تدبیر و امید،
روندی قابل تامل دارد. رسانهایی که باید نگاه ملی داشته باشد و با تهیه و
پخش برنامههایی که دربردارنده افکار و نظرات گوناگون مردم باشد، به ایجاد
ثبات و آرامش و حل چالشهای موجود کمک کند، متاسفانه گاهی به عنوان عاملی
برای ایجاد تنش و بحران در جامعه تبدیل شده است.
به
گزارش آفتاب، بعد از روی کارآمدن دولت تدبیر و امید، انتظار میرفت
صداوسیما نیز همگام با تغییرات صورتگرفته در ساختار قدرت و مطالبه اعتدال و
میانهروی از سوی مردم، عملکرد و رویکرد خود را همسو با خواست مردم و
منافع ملی اصلاح کند؛ اما نه تنها چنین نشد بلکه این رسانه که باید صدای
ملت باشد، تبدیل به تریبونی برای گروه و جناحی شد که مخالف وفاق و آشتی ملی
و رفع تنشها و چالشهای داخلی و خارجی است.
صداوسیما
که در حمایت از احمدینژاد به تریبونی یکطرفه برای وی و دیگر اصولگرایان
علیه جناح مخالف و منتقدان تبدیل شده بود، با چرخش قدرت و تغییر دولت،
گویی که متوجه این تحولات در جامعه نشده و گاهی به تریبونی برای بیان نظرات
و دیدگاههای چالشبرانگیز افراد و گروههایی علیه دولت یازدهم تبدیل شد
که در سالهای اخیر اداره امور کشور را برعهده داشتند و عامل عمدهترین
مشکلات کشور بودهاند. رویکرد تخریبی و هدفدار صداوسیما علیه دولت سبب شد
تا رئیسجمهور نیز به این مسئله واکنش نشان دهد: «رویهای که صداوسیما در
روزهای آخر عمر دولت گذشته در پیش گرفته بود از هماکنون با دولت تدبیر و
امید در پیش گرفته است.» و «گزارشی به من دادهاند که حتی اخبار مهم کشور و
رئیسجمهوری بعد از پخش برخی اخبار بیاهمیت قرائت میشود. از طرفی دیگر
صداوسیما تلاش میکند به نیروهای رادیکال و مخالف دولت تریبون بدهد. اخبار
آنها را پخش کند و دولت را نزد مردم بیاعتبار جلوه دهد.»
با
وجود گلایه صریح رئیسجمهور از عملکرد صداوسیما، جنجالسازیهای این رسانه
علیه دولت به پایان نرسید. دولت تدبیر و امید همچنان که بارها نیز تاکید
کرده است از انتقاد هراسی ندارد و حامی و مدافع ایجاد فضای آزاد برای
رسانهها و منتقدان است. اما صداوسیما از هر فرصتی برای ایجاد حاشیه و نشان
دادن مخالفتهای جناحی و غرضورزانه خود علیه دولت استفاده میکند تا
جایی که برای منفی نشان دادن عملکرد دولت و تضعیف آن در افکار عمومی، به
انتشار اخبار کذب و تحریفشده نیز اقدام میکند.
با
یک نگاه کلی به موارد زیر، شاهد نوعی عملکرد جهتدار صداوسیما در راستای
منافع برخی جناحهای خاص هستیم که متاسفانه برخلاف منافع ملی است.
البته
این موارد تنها مربوط به عملکرد حوزه سیاسی صداوسیما است و علاوهبر موارد
ذکر شده، میتوان به نمونههای دیگری از اینگونه رفتارها در حوزههای
اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز اشاره کرد. اما همین موارد نشان میدهند که
صداوسیما هنوز نمیخواهد متناسب با تحولات صورت گرفته در جامعه، رفتار و
عملکرد خود را اصلاح کند و اعتماد از دست رفته مخاطبان خود را بهدست آورد.
اصرار
صداوسیما بر رویکرد تخریبی خود علیه دولت با وجود اعتراض و گلایههای
صریح رئیسجمهور و دلسوزان کشور همچنان ادامه داشت تا اینکه باعث واکنش
حسامالدین آشنا، مشاور رئیسجمهور شد. آشنا در نامهای ضمن انتقاد از
عملکرد صداوسیما، خواستار اصلاح رفتار این رسانه در برخود با دولت شد.
نامهای که گویا مدیران صداوسیما اصلاً آن را ندیدهاند چهبسا اگر دیده
بودند لاقل تغییراتی هرچند اندک در برنامههای خود و ارتباط و تعاملش با
دولت ايجاد میکردند. بایکوت کنفرانس خبری ظریف و اشتون در مذاکرات هستهای
وین و انتشار اظهارات غیرواقعی و فضاسازی منفی درباره این مذاکرات،
نشاندهنده این نکته بود که موضعگیریها افاقهای نکرده و باعث عکسالعمل
دوباره مشاور رئیسجمهور شد. وی با انتشار یادداشتی در صفحه فیسبوک خود،
از بیاعتنایی صداوسیما نسبت به نامه خود به ریاست آن سازمان، انتقاد کرد.
بیتوجهی
مدیران صداوسیما به انتقادات و عدم اصلاح رویه خود شاید بخاطر عدم وجود
نهادی قوی برای نظارت بر این رسانه باشد. گرچه شورای نظارت بر صداوسیما این
وظیفه را برعهده دارد اما به قول آشنا «گویی این شورای نظارت برصداوسیما
نیست، بلکه شورایی برای دفاع از صداوسیما مقابل قوای دیگر است. از نگاه
رییس سازمان صداوسیما شواری نظارت بر این سازمان جلسهای تشریفاتی است که
هر دو هفته یکبار برای گپ زدن و گعده کردن تشکیل میشود. انگار این شورای
نظارت بر سازمان صداوسیما نیست، شورای نظارت صداوسیما بر رئیسجمهور است.
صداوسیما خود را مدعی نظارت بر همه قوا و کشور میداند، اما خود به نظارت
تن نمیدهد. کاش تکصدایی موجود در صداوسیما تکصدایی ملت بود، نه تکصدایی یک
جناح و گروه سیاسی.» متاسفانه عدم نظارت قوی بر عملکرد این رسانه باعث شده
است که پاسخگوی اقدامات خود نباشد. بنابراین این مسائل ضرورت قویترشدن و
بهبود وضعیت نظارت بر صداوسیما را میرساند. همچنین در کنار نظارت بر
صداوسیما، امکان ایجاد تلویزیون و رسانههای بخش خصوصی و فضای رقابتی در
این زمینه میتواند به بهبود عملکرد صداوسیما کمک کند.
صداو
سیما – بهخصوص در مسائل سیاسی- که باید برخورد بیطرفانه داشته باشد و
بدون جانبداری از جناح و موضع سیاسی خاصی -با درنظر گرفتن منافع ملی- مسائل
را بهصورت شفاف و صادقانه در اختیار مردم قرار دهد، برخلاف این اصل عمل
میکند. کسی توقعی ندارد که صداوسیما ارگان تبلیغاتی دولت شود و نقدی به
دولت وارد نکند اما این انتظار میرود که این رسانه در حوزههای مختلف
جامعه نگاه ملی داشته باشد، اهداف و منافع ملی را پیگیری نماید و نماینده
واقعی افکار عمومی باشد نه نماینده منافع یک تفکر و جناح خاص. البته شاید
علت این اقدامات صداوسیما در مقابل دولت یازدهم را بتوان در ماجرای
بازپسگیری زمینهای اهدایی احمدینژاد به صداوسیما توسط دولت تدبیر و امید
و نمونههایی دیگر از این نوع جستجو کرد. اکبر ترکان مشاور ارشد
رئیسجمهور در همین زمینه گفته بود: «ای کاش زمینهای اهدایی احمدینژاد به
صداوسیما پس گرفته نمیشد. پسگرفتن زمینهای نمایشگاه بینالمللی از
صداوسیما آنها را عصبانی کرده و سبب شده تا رفتار یک رسانه مستقل را
فراموش کنند.»