بر اساس قانون «حمایت از کودکان و نوجوانان بیسرپرست و بدسرپرست» معروف به قانون «فرزندخواندگی» سازمان بهزیستی، دختران مجرد ایرانی بالای ۳۰ سال از سال ۱۳۹۲ میتوانند فرزندی را به سرپرستی بگیرند تا مادر شوند.
این قانون میتواند حس شیرین مادری را برای دختران مجرد به همراه بیاورد و از سوی دیگر کودکی را از تنهایی و حس غمانگیز نداشتن مادر نجات دهد.
اما زیبایی این قانون اینجاست که گاهی دختران مجرد تقاضای فرزند بیمار یا معلول میکنند تا علاوه بر مادر شدن بتوانند میزان رنج و درد بیماری کودکی خردسال را کم کنند.
خانم صفربیات یکی از این دختران مجرد است که ۶ سال پیش بزرگوارانه برای فرزندخواندگی دختر پنج ساله شیرین و بیمار قدم پیش بگذارد و اکنون نیز برای فرزندخواندگی سومین کودک بیمار هم تقاضا داده است. اما چرا او تصمیم به فرزندخواندگی کودکی بیمار گرفت.
وی در این باره به خبرنگار ایران اکونومیست میگوید: نمیتوانم دلیلی بیاورم که چرا اقدام به فرزندخواندگی کردم. خواست خدا بود که به دل من بیندازد، الان گاهی از خودم میپرسم چرا چنین کاری کردم و بچههای مریض را به فرزندی قبول کردم. انگار یکدفعه زنگی به من زده شد و خدا خواست که این کودکان را سر راه من بگذارد.
صفربیات میافزاید: بچه اولی را اصلا قصدم این نبود که مریض بیاورم. وقتی به مرکز بهزیستی رفتم گفتند چطور کودکی می خواهی و من فی البداهه گفتم مریض باشد و هیچکسی را نداشته باشد. رها شده باشد. مراحل را گذراندم و گفتم کودکی که دارای بدترین بیماری باشد که درمان شود به من معرفی کنید و آنها تعجب کردند. اولین دخترم چهارساله بود که شکاف لب و کام شدید داشت.
وی ادامه میدهد: ۶ ماه بعد به این فکر بودم که ۲ روز دیگر این بچه تنهاست و به این شکل دختر دوم (۲/۵ ساله) را آوردم که مجاری ادراری و دفع نداشت، کیسه داشت، صفرا بیرون زده بود، تیروئید داشت و ستون فقرات برآمده بود. البته ستون فقرات ظاهرا مشکل ندارد و هنگام لمس دست متوجه میشوید. داخل شکم هیچی مجاری ادراری نداشت. خواست خدا بود که زنده بماند. برای درمان شکاف کام دختر بزرگم دکتر زیاد است اما برای دومی کم است. بیماری دختر دوم من نادر است.
برای هزینههای درمانی ماشینم را فروختم
صفربیات میگوید: برای درمان دختر دوم به من دکتر اورولوژی اطفال معرفی کردند اما دکترها میگفتند نمیدانیم چه نوع بیماری است تا اینکه دکتری گفتند من می توانم او را عمل کنم و اوایل دوران کرونا دخترم پنج ساعت در اتاق عمل بیمارستان مفید سه تا لوله گذاری انجام داد اما یک هفته بعد پاره شد. دفع مدفوع از راه شکم و کیسه بود؛ دو سال سختی کشیدیم، تحریم بودیم و کیسه پیدا نمی شد و با باند و گاز نگه داشتم؛ پروفسور کلانتر وقتی متوجه خاص بودن این مورد شد، اعلام کرد که دوباره این کار را انجام دهد. بعد از اینکه انجام شد صد در صد خوب نشد و دکترها گفتند اگر خوب شد و راضی بودی این عمل نادر را رسانه ای می کنیم چون اولین عملی بود که در این زمینه انجام شده است.
وی اضافه میکند: دختر دومم الان هفت سال دارد و امسال به مدرسه رفت اما به خاطر مشکلی که دارد اسم او را در مدرسه غیرانتفاعی نوشتیم. معلم میآید خانه و درس می دهد چون زود به زود باید به دستشویی برود و پوشک می شود.
صفر بیات ادامه میدهد: دختر بزرگم الان ۱۱ سال دارد و چهار مرتبه عمل شد و هنوز هم در حال درمان است. همه هزینه های درمان را خودم دادم، ماشینم را فروختم و هزینهها را تامین کردم.
فرزند سوم در راه است
وی میگوید: اکنون برای فرزندخواندگی کودک سوم هم اقدام کردم که او هم بیمار است و ۲ و نیم سال سن دارد.
وی درباره عکس العمل اطرافیان خود هنگام فرزندخواندگی میافزاید: اوایل اطرافیان زیاد راضی نبودند می گفتند مشکل است، مسئولیت دارد بعد یواش یواش راضی شدند.
صفر بیات درباره اینکه آیا فرزندخواندگی برای دختر مجرد پشیمانی هم دارد، میگوید: پشیمان نمیشوم و حتی اگر اکنون موقعیت ازدواج هم پیش بیاید، تصمیم به این کار ندارم و به خاطر بچه ها قید این کار را زدم. از آوردن بچهها احساس خیلی خوبی دارم. آرامش دارم. انگار دینم را ادا کردم. در دوران جنگ با جبهه رفتن دین ادا می شد و الان اینطوری دینم را ادا می کنم. این همه شهید دادیم و من هم خودم را فدایی بچه ها کرده ام.
دو دخترم با هم خوب هستند و الان هم ذوق دارند که بچه سومی را بیاورم. هنوز به دختر دوم نگفتم که مادرش نیستم، چون درد دارد و نمی خواهم دردی به بیماری او اضافه کنم، البته حتما بعدا به او می گویم. وی ادامه میدهد: دخترانم با هم خوب هستند و الان هم ذوق دارند که بچه سومی را بیاورم. هنوز به دختر دوم نگفتم که مادرش نیستم، چون درد دارد و نمی خواهم دردی به بیماری او اضافه کنم، الان وقتش نیست. البته حتما بعدا به او می گویم چون بالاخره یکی پیدا می شود و به او می گوید بنابراین بهتر است از زبان خودم بشنود.
وقتی بچهها میگویند "مامان"، فراموش میکنی خودت آنها را به دنیا نیاوردهای
صفربیات درباره روند فرزندخواندگی، میگوید: مسئولان بهزیستی خیلی در این زمینه همکاری کردند اما کل مراحل سخت است. برای داشتن بچه سوم از مرکز بهزیستی، اکنون چالش دارم. اسفند پارسال برای بچه سوم اقدام کردم و هنوز ادامه دارد. البته به خاطر این است که به بچه دوم هنوز نگفتم مادر واقعی او نیستم اما وقتی بچه مریض است نمی شود به راحتی به آنها گفت.
وی با اشاره به احساس شیرین خود در رابطه با دخترانش میافزاید: احساس مادری دارم. وقتی که بچهها به من "مامان" میگویند فراموش میکنم که خودم آنها را به دنیا نیاوردهام. خدا در دلت می اندازد که فراموش میکنی بچهها مال خودت نیستند و هر کسی بچهها را می بیند می گوید چقدر شبیه خودت است.
وی اضافه میکند: خیلی دوست دارم درباره فرزندخواندگی کودکان بیمار فرهنگسازی شود یا فیلمی در این زمینه بسازند که برای مردم تبلیغ شود و بروند سراغ کودکان بیمار بیسرپرست. متاسفانه دولت حمایتی از من نمیکند. هر کسی میآید و میگوید به به چه کار خوبی کردی بعد تمام میشود من این را نمی خواهم بلکه حمایت می خواهم؛ میخواهم دیده شویم.
مادرشدن فقط با ازدواج اتفاق نمیافتد
حسینی دختر مجرد دیگری که در بخش خصوصی شاغل است و دختر بیماری را به فرزندخواندگی پذیرفته است، درباره فرزندخواندگی کودک بیمار به خبرنگار ایران اکونومیست، میگوید: خدا لطفی در حق من کرد و با گروهی آشنا شدم که فرزند خوانده داشتند من هم این کار را پیگیری کردم در خودم این شرایط را دیدم که مادر شوم.
وی میافزاید: مادر شدن فقط با ازدواج اتفاق نمی افتد. نمی شود گفت ثواب است بلکه کاری است شخصی؛ اینطوری نیست که تحت تاثیر اطرافیان قرار بگیریم و کودکی را به فرزندخواندگی بگیریم. هنگامی که من مادر شدم، مادر و پدرم خیلی استقبال کردند و فرزند من را مثل نوه های دیگرشان می بینند. فرقی بین دختر من با نوههای دیگر نیست حتی شاید احساس من این است که فرزند من نزد آنها عزیزتر است.
این مادر مجرد اضافه میکند: دخترم یک ساله بود که او را به فرزندخواندگی پذیرفتم. دختر من طبق تشخیص پزشک شیرخوارگاه تشخیص مننگوسل –ناهنجاری در دستگاه عصبی- دارد و در این بیماری استخوان جمجمه به طور کامل تشکیل نمی شود و ممکن است باعث بروز مشکلات بینایی و شنوایی شود. دخترم تحت نظر پزشک است. از روزی که دخترم پیش من نیامده بود با پزشک درباره بیماری او مشورت کردم و مسئولان بهزیستی همکاری کردند و او را نزد پزشک متخصص بردم.
حس شیرین مادری
حسینی درباره هزینههای درمانی می گوید: تا الان توانستم از پس هزینه ها بربیایم و خدا کمک کرده که دست من را خالی نگذاشت.
وی میافزاید: همه از فرزند من خیلی استقبال کردند. من تصورم این نبود که این همه استقبال و همراهی از اطرافیان ببینم. لطف خدا شامل من شد که دختر شیرین و حس مادرانه خودش را در دل همه ما انداخت. الان هم هفت ماه است که دخترم پیش من است.
کارهای اداری فرزندخواندگی طولانی است اما مادری که به این شوق جلو می رود، خسته نمیشود و سختی هایش را باید کنارش بپذیرد. به مرحله آخر که فکر می کنی که بچه بغلت می آید همه سختی ها را فراموش می کنی. وی ادامه میدهد: به ازدواج فکر می کنم اما اولویتم دخترم است. خیلی خوشحالم واقعا مادر شدن حس شیرینی است. در اذهان عموم اینگونه است که مادر شدن به بارداری و شیردادن است اما زمانی که بچهام گریه می کند و بغلم می آید خیلی حس دلنشین و شیرین مادری دارم.
همه سختیها با درآغوش گرفتن فرزند فراموش میشود
حسینی در ادامه به روند فرزندخواندگی اشاره میکند و میگوید: کارهای اداری فرزندخواندگی طولانی است اما مادری که به این شوق جلو می رود، خسته نمیشود و سختی هایش را باید کنارش بپذیرد. به مرحله آخر که فکر می کنی که بچه بغلت می آید همه سختی ها را فراموش می کنی.
وی تاکید میکند: مادر شدن تنها به بارداری و شیردادن نیست بلکه یکی از راهای مادر شدن فرزندخواندگی است.
حسینی درباره دخترش میگوید: اینقدر دخترم خوش روزی است که برکت به زندگی من آورده است. به عینه می بینم از وقتی که دخترم به زندگیام آمده زندگی ام تغییر کرده است. من با کودکم همه جا میرویم و جلوی تفریحات و آرزوهای من را نگرفته است.
اعطای فرزند به دختران مجرد /هر سال حدود ۳۰ بانوی مجرد فرزندپذیر میشوند
مدیرکل امور کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی کشور میگوید: شرایط عمومی فرزندخواندگی برای بانوان مجرد مانند شروط فرزندخواندگی برای سایر متقاضیان است و تنها تفاوتی که دارد این است که به بانوان مجردی که سن آن ها حداقل ۳۰ سال است کودک دختر به فرزندخواندگی داده می شود.
سعید بابایی در گفت و گو با خبرنگار ایران اکونومیست، میافزاید: زنان مجردی که میخواهند کودکی را به فرزندخواندگی بگیرند، باید آمادگی شان از نظر مسائل اجتماعی، اقتصادی و جسمی سنجیده شود و در صورت وجود کودکانی که آمادگی رفتن به فرزندخواندگی را داشته باشند این امر صورت می پذیرد.
وی اضافه میکند: منظور از تمکن مالی یعنی توان اداره یک زندگی متوسط رو به بالا برای کودکی است که پیش از این معمولا در شرایط مناسبی به سر نبرده است و باید تلاش کنیم وضعیت رفاه مطلوب تری را برای کودک فراهم کنیم.
مدیرکل امور کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی کشور اظهار داشت: قانونگذار سن خاصی را برای فرزندپذیری بانوان مجرد لحاظ نکرده است البته با توجه به این که این گروه نسبت به والدینی که فرزند ندارند از اولویت دوم برخوردار می باشند، معمولا دختران بالای هفت سال به فرزندخواندگی به آنها سپرده می شود زیرا کودکان با سن پایین تر که متقاضی زیادی دارند معمولا به خانواده های بدون فرزند سپرده میشوند.
بابایی تصریح میکند: البته یک استثنا هم داریم؛ اگر این زنان آمادگی داشته باشند تا فرزندخواندگی کودکان نیازمند درمان را بپذیرند، می توانند کودکان با سنین شیرخوارگی را هم حتی به فرزندخواندگی بپذیرند. نمونه هایی از این دست را در کشور داریم که بانویی سرپرستی کودک نیازمند درمان مثلا مبتلا به اچ. آی. وی HIV یا دارای نقائص اسکلتی را بر عهده گرفته است و خوشبختانه روند درمانی مطلوبی را سپری میکنند.
وی اظهار میکند: تعداد متقاضیان فرزندپذیری زنان مجرد مانند سایر اقشار زیاد است که مانند سایران چون کودکان کمی برای واگذاری هستند باید در انتظار باقی بمانند. معمولا هر ساله حدود ۳۰ بانوی مجرد فرزندپذیر میشوند.
وی یادآور میشود: در صورت نیاز مالی، کمک هزینه ای برای خانواده هایی که فرزندخواندگی کودکان بیمار را می پذیرند، پرداخت می شود. البته طبیعتا اولویت ما سپردن کودک به خانواده ای است که استطاعت مالی داشته باشد.
بابایی میگوید: امیدواریم با تعاملات با دستگاه قضایی بتوانیم حکم سلب حضانت کودکانی که در خانواده های زیستی در وضعیت مطلوبی به سر نمی بردند را زودتر دریافت کنیم تا بتوانند از آغوش یک خانواده مطلوب و صمیمی در قالب فرزندخواندگی یا امین موقت برخوردار شوند.