چند روز پیش آمار وحشتناکی درباره وضعیت معیشت ایرانیها منتشر شد که بازتاب بسیاری در شبکههای اجتماعی هم داشت؛ آماری که از فقر بیش از ۶۵ میلیون نفر در کشور خبر داد. آنطور که کارشناسان اخیرا برآورده کردهاند، خط فقر به بالاتر از ۱۸ میلیون تومان در ماه رسیده و حالا بیش از نصف ایرانیها زیر این خط هستند.
هر چند تحلیلهای مختلفی وجود دارد که این رقم از خط فقر را باور ندارند و عده زیادی هم از کارشناسان هم میگویند خط فقر در تهران به ۲۰ میلیون تومان رسیده و از حدود ۸۴ میلیون نفر حدود ۶۵ میلیون نفر دچار فقر مطلق یا فقر نسبی هستند. به نظر میرسد با چنین آماری که اعلام شده هیچ کدام از ما در شرایطی نباشد که خود یا حتی کسی از اطرافیانش زیر این خط نباشند.
انگار هر چه تلاش میکنی تا از خط فقر قبلی فاصله بگیری، دوباره خط فقر دیگری روی کار میآید و به این ترتیب بازی فقر همیشه ادامه دارد. هر چه هست در شرایطی خط فقر به بالای ۱۸ میلیون تومان رسیده که حقوق وزارت کار فقط پنج میلیون و ۸۰۰ هزار تومان است و حتی همین رقم ناچیز هم از نگاه عدهای از کارشناسان عامل تورم روزها و ماههای اخیر است.
در صورتی که ۶۵ میلیون نفر حالا زیر این خط زندگی کنند، یک حساب سرانگشتی نشان میدهد که بیش از ۸۲ درصد مردم زیر همین خط فقر هستند. البته یک تحلیل هم این میتواند باشد که افزایش خط فقر به معنای بالا رفتن میانگین درآمد جامعه است که حتی اگر چنین هم باشد با تورمی که حالا در جریان است، نمیتوان گفت که معیشت بهتر شده.
از طرفی اگر ادعای خط فقر ۱۸ تا ۲۰ میلیون درست باشد یعنی تقریبا هشت دهک، معادل ۶۶ میلیون نفر از ۸۴ میلیون ایرانی زیر این خط هستند. واقعیتی که شوکآور است و این معنا را میرساند که فقر در جامعه به طرز عجیبی فراگیر شده و هر تحلیلی درباره آینده جامعه بدون در نظر گرفتن این عمق از فقر حتما به خطا میرود.
خبر رسیدن خط فقر به ۱۸ میلیون تومان را همین چند روز پیش بود که رئیس کمیته دستمزد کانون شوراهای اسلامی کار اعلام کرد و حتی گفت: «بدنه جامعه کارگری مانند بیماری است که با ۱۰ درصد قلبش زندگی میکند».
شاغل بودن به معنای فقیر نبودن نیست
یک کارشناس اقتصادی بر این باور است که در تهران و سایر شهرهای بزرگ خط فقر بالاتر از ۱۸ میلیون تومان است و بیش از ۶۵ میلیون نفر در کشور زیر خط فقر هستند. اخیرا فرامرز توفیقی، رییس کمیته دستمزد کانون شوراهای اسلامی کار اعلام کردهاست که خط فقر در کشور به ۱۸ میلیون و ۲۹۰ هزار تومان رسیده است؛ رقمی که حداقل دستمزد کمتر از یک سوم آن را میتواند پوشش دهد.
با وجود آنکه رقم اعلام شده از سوی شوراهای اسلامی کار بسیار رقم بالایی بودهاست اما بسیاری از اقتصاددانان بر این باور هستند که خط فقر حتی از ۱۸ میلیون تومان بالاتر است؛ مرتضی افقه، استاد دانشگاه شهید چمران و کارشناس اقتصاد توسعه گفت:« به اعتقاد بنده این عدد یک میانگین کشوری است اما برای شهری مانند تهران با توجه به سهمی که مسکن در تامین نیازهای اساسی دارد و با توجه به جهش شدید قیمت مسکن در سالها اخیر، خط فقر از این هم بالاتر خواهد بود مگر اینکه مسکن را از این سبد خارج کنیم که در آن صورت خط فقر به گونه دیگری محاسبه خواهد شد».
افقه در ادامه افزود:« خط فقر غذایی داریم که شامل کالری مورد نیاز است که فقر شدید نیز نامگذاری میشود اما در فقر مطلق به غیر از کالری لازم برای بقای جسم نیازهای دیگری که در میان مدت و حتی کوتاه مدت ممکن است به بقا افراد صدمه بزند نیز محاسبه خواهد شد که علاوه بر نیازهای غذایی شامل مسکن، پوشاک، بهداشت، امنیت و حتی آموزش به صورت غیر مستقیم میشود. اگر این مجموعه را در بررسی خط فقر در نظر بگیریم میتوان گفت که در شهر تهران و چند شهر بزرگ دیگر خط فقر بالاتر باشد و در شهرهای کوچکتر و متوسط این عدد، خط فقر مناسبی باشد».
رقم بار تکفل بالا رفته است
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: « به غیر از شاخصهای رایج در ادبیات توسعه و ادبیات جهانی مرتبط با فقر باید ادبیات ایران را نیز برجسته کرد؛ ما در کنار خط فقر بار تکفل را نیز داریم به این معنا که خانوارهای زیادی هستند که جوانان آنها به دلیل نبود شغل از پدر ارتزاق میکنند و به عبارت دیگر رقم بار تکفل ( هر نفر چند نفر را باید نان دهد) نیز بالا رفته است که یکی از شاخصهای توسعه است».
این کارشناس اقتصاد توسعه در ادامه با اشاره به این موضوع که شاغل بودن الزاما به معنای فقیر نبودن نیست؛ گفت: «در کشور ما بسیاری از افراد مشغول به کار هستند و درآمد آنها کفاف زندگی و هزینههای لازم برای بقا را نمی دهد و معمولا بیش از یک شغل دارند که آن نیز کفاف خط فقر را نمیدهد و به نظر میرسد که با یک شاخص نمیتوانیم ابعاد واقعی زندگی افراد در ایران را بسنجیم و باید در کنار خط فقر سایر شاخصها را نیز در نظر بگیریم تا سطح رفاه و فلاکت افراد مشخص شود».
افقه در ادامه افزود:« دولت با لجاجت و یکدندگی اصرار دارد که میتواند مشکلات اقتصادی مردم را بدون رفع تحریمها رفع کند و نیازهای آنها را تامین کند اما پس از یک سال و ۳ تا ۴ ماه از استقرار دولت تورم نیز حتی از ۴۰ درصد عقب نشینی نکردهاست و دولت در اولین هدف خود نیز ناکام ماندهاست چه برسد به تعداد شغلهایی که پیشبینی کرده بود ایجاد خواهد کرد و یا مسکنهایی که میخواسته است بسازد و این اتفاق از بیتجربگی رئیس جمهور و وزرا است که وعدههایی را دادند که تنها بر روز کاغذ میتوانستند جذاب باشند».
این کارشناس اقتصاد توسعه در آخر گفت: « قابل انتظار بود که تولید ملی، درآمد سرانه و به تبع آن سطح رفاه خانوارها روز به روز بدتر شود و بیش از ۶۵ میلیون نفر به نظر میآید که زیر خط فقر هستند».
همدلی