اعتراضهایی که واپسین روزهای شهریورماه ۱۴۰۱ هزاران نفر را به خیابانها کشید، زمینهساز ایجاد آشوب شد. بررسی ابعاد آشوب، بازیگران گسترش ناآرامیها و سمتوسویی که اعتراضها پیدا کرد، نقش رسانهها به ویژه رسانههای خارجی، اهداف تبدیل اعتراض به اغتشاش و در نهایت تلاش برای جلوگیری از فرایند تبدیل اعتراض به آشوب، اداره کل پژوهشوبررسیهای خبری ایران اکونومیست را بر آن داشت با کارشناسان و صاحبنظران مسائل امنیتی گفتوگوهایی را انجام دهد.
در این زمینه «غلامحسین بلندیان» معاون اسبق امنیتی _ انتظامی وزارت کشور، «حسین علایی» استاد مدیریت استراتژیک دانشگاه تهران و «سیدمهدی تقوی» جامعهشناس، پاسخگوی پرسشهای پژوهشگران ایران اکونومیست بودند.
متن پیش رو حاصل مصاحبه با دکتر «علیاکبر حسنوند» امنیتپژوه و نویسنده کتابهایی چون «چابکسازی یگانهای نظامی» (دانشگاه عالی دفاع ملی) است:
در سالهای اخیر اصلاحطلبان در حکم سوپاپ اطمینان تخلیه فشارها بودند که از دور خارج شدندسوپاپ اطمینانها را از دور خارج کردیم
ایران اکونومیست: ناآرامیهای اخیر چه ابعادی دارد و چه اشتباههایی در شناخت ابعاد آن رخ میدهد؟
نخستین مشکل این است که در کشور جامعه مدنی وجود ندارد و ما در ایران با یک «جامعه تودهای» مواجهیم که تحت تاثیر پوپولیسم و عوامفریبی قرار میگیرد. در این نوع از جوامع جنگ رسانهای بسیار قوی و جدی است و ایجاد پروپاگاندا در مورد بسیاری از موضوعها جواب میدهد.
با توجه به فقدان جامعه مدنی، این نخستین باتلاقی است که اذهان را منحرف میکند. نکته دیگر اینکه نوع نگاه ما یک نگاه صفر و صدی است؛ به این معنا که در شرایط کنونی بسیاری نگاه و ایده یک فرد «اصلاحطلب» را با نگاه و ایده یک «برانداز» یکی دانسته و این دو را در یک جرگه قرار میدهند که این یک مشکل بزرگ است.
چنین نگاهی به این معنی است که افرادی که میتوانند در شرایط کنونی فضا را تلطیف کنند، با همین شیوه از دور خارج میشوند. به هر تقدیر برای تخلیه هر فشار نیازمند یک سوپاپ اطمینان هستیم و اصلاحطلبان نیز در حکم همین سوپاپ اطمینان بودند که ما این را هم از دست دادیم.
چهار دسته حاضر در صحنه اغتشاش
ایران اکونومیست: نقش دشمن خارجی در آشوبهایی که شاهد بودیم چیست؟
چهار نفر از کشته شدههای این اعتراضها از چهار نقطه مرزی کشور یا اقوام نزدیک مرز بودهاند؛ اردبیل، کردستان، لرستان و سیستانوبلوچستان. در هر یک، دختری کشته شده که با کمی تامل شائبه مهندسیشدن اوضاع ایجاد میشوددر هر اغتشاشی ما با چهار مدل افراد روبرو هستیم که جدا از مکان و موقعیتِ آن رخداد، همواره حضور دارند؛ «مردم عادی»، «نفوذیها»، «اراذل و اوباش» و «افراد تندرو» که هر یک میتوانند وجه مهندسی قرار گیرند.
در این زمینه تحلیلی وجود دارد که روی این واقعیت متمرکز شده، چهار نفر از کشته شدههای این اعتراضها از چهار نقطه مرزی کشور یا اقوام نزدیک مرز بودهاند؛ اردبیل، کردستان، لرستان و سیستانوبلوچستان. در هر یک، دختری کشته شده که با کمی تامل، شائبه مهندسیشدن اوضاع ایجاد میشود. این مهندسی را هم شبکههای خارجی مانند ایران اینترنشنال با سرمایه کلان سعودی، شبکههای منافقان و ... رهبری میکنند. البته همه این موارد بدین معنا نیست که مردم ما نباید اعتراض کنند، بلکه باید گفت در چنین شرایطی، موجی ایجاد میشود که بسیاری از سودجویان بر آن سوار میشوند.
روند تحولات نشاندهنده سازماندهی آشوب
ایران اکونومیست: ساماندهی آشوب و بازنمایی آن با چه مکانیزمی صورت گرفته است؟
اگر روند درگیریها را نگاه کنیم به یک نکته بسیار مهمی پی خواهیم برد؛ به طور نمونه روند بهگونهای است که درگیریها از میدان انقلاب شروع شده، به میدان فردوسی اشاعه یافته، بعد به خیابان لالهزار کشیده میشود. روند کار نشان میدهد این اقدامات سازماندهی شده است. وسایل ارتباط جمعی، ارسال پیامک و ... در این زمینه بسیار موثر و مهم هستند که غالبا به شیوهای بسیار حساس و ظریف این اعتراضها را ساماندهی میکنند.
ناآرامیها به دلیل امتیاز گرفتن از ایران بود
ایران اکونومیست: هدف یا اهداف اصلی این ناآرامیها چه مواردی (اعم از اخلال در آرامش و پیشرفت، مقابله با حجاب، براندازی نظام، تجزیه کشور و.. ) است؟
در رابطه با هدف این ناآرامیها به دلیل حجاب اجباری باید گفت که این دلیل بیشتر یک شوخی است. براندازی هم شوخی است زیرا سازوکار یک براندازی را ندارند. بیشتر به نظر میرسد که ایجاد چنین اغتشاشهایی بیشتر به دلیل گرفتن امتیازها از ایران است. به طور نمونه اکنون در برههای قرار داریم که رژیم صهیونیستی شروع به سنگاندازی در فرایندهای دیپلماتیک کرده است. ایالات متحده مساله حقوق بشر را به پیش کشیده و اتحادیه اروپا هم که تا همین چندی پیش در حال مذاکره با آمریکا به دلیل خروج از برجام و به نفع ایران بود، این اعتراضها را دستاویز کرده و چرخشی را بر علیه ایران انجام دادند. به نظر میرسد ریشه و هدف این اعتراضها براندازی و حجاب اجباری نیست، بلکه هدف اصلی آن گرفتن امتیاز از ایران در شرایط کنونی است.
کار فرهنگی ابزار پلیسی نمیخواهد
ناآرامی به دلیل حجاب و هدفگذاری برای براندازی شبیه شوخی است زیرا سازوکار براندازی وجود ندارد؛ این وقایع به دلیل امتیازگیری از ایران بودایران اکونومیست: مهمترین آسیبها و هزینههای واردشده بر نظام، مردم و کشور در این رویدادها چه بوده است؟
متاسفانه در این شرایط در حال از دست دادن طرفداران خود هستیم. به طور مثال این روزها یک فیلمی در فضای مجازی در حال گردش است که یک فرمانده نظامی به مخاطبان میگوید اگر از ۱۰ نفر معترض ۲ نفر را بکشیم چند معترض باقی میماند؟ پاسخ این است که باید ۸ نفر باقی بمانند اما اینگونه نیست. وقتی دو نفر از معترضان کشته میشود در واقع تعداد زیادی از افراد را کشتهایم. این هشت نفر باقی مانده تنها خودشان نیستند و اینها هر یک خانواده و دوست و آشنا دارند که تعدادشان بسیار زیاد است. بنابراین در این فضا ما اعتماد مردم را هر چند اندک، از دست میدهیم؛ به خصوص این که این اعتراضها روی احساسات سوار شدهاند. بسیاری از مردم احساس همدردی دارند. در کل هم این وضعیت جایگاه نظام را تضعیف میکند و از نظر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نیز هزینههای زیادی دارد.
از ابتدای انقلاب بر این باوریم که کار فرهنگی ابزار فرهنگی نیاز دارد نه ابزار پلیسی. در حال حاضر وضعیت بهگونهای است که برخی گمان میکنند اگر کسی حجاب از سر بردارد، در حال مبارزه و مخالفت با جمهوری اسلامی است. به طور مثال در اوایل انقلاب افرادی را که شلوار جین میپوشیدند دشمن و طرفدار براندازی میدانستیم در صورتیکه اینگونه نبود و ما در حال از دست دادن طرفداران و ایجاد دشمن برای خودمان بودهایم.
رسانههای فارسیزبان خارجی و تاکتیک تکرار
ایران اکونومیست: رسانههای خارج از کشور، چه نقشی در شکلگیری، گسترش و بازنمایی ناآرامیها داشتهاند؟
مهمترین ابزار و مکانیزمی که رسانههای خارجی در وقایع اخیر دارند «تکرار» است. به طور مثال یک خبر را دویچهوله، بیبیسی فارسی، ایراناینترنشنال و صدای آمریکا به یک شکل تکرار میکنندمهمترین ابزار و مکانیزمی که رسانههای خارجی در این زمینه دارند، «تکرار» است. به طور مثال یک خبر را دویچهوله، بیبیسی فارسی، ایراناینترنشنال و صدای آمریکا به یک شکل تکرار میکنند. باور مردم هم تحت تاثیر این تکرار قرار گرفته و مورد پذیرش قرار میگیرد. مردم در این شرایط، دیگر باور نمیکنند که ممکن است یک شخصی خودکشی کرده باشد.
مدیریت بحران در کشور ما چیزی شبیه شوخی است
ایران اکونومیست: مسئولان و رسانههای منتسب به نظام چه اقداماتی در راستای تشدید یا کنترل تنش داشتهاند و برای مدیریت بحران، در کوتاهمدت و درازمدت، از چه روشهایی باید استفاده کنند؟
متاسفانه نکتهای به نام مدیریت بحران در کشور ما بیشتر به شوخی شبیه است. همه میدانیم که زمینه برای ناآرامی آماده است اما هیچ تمهیدی برای پیشگیری از آن وجود ندارد. به طور نمونه در ورزشگاه امامرضا(ع) بلیت را میفروشیم اما از سوی دیگر به صورت مردم اسپری فلفل میزنیم. این باعث نارضایتی میشود.
در چنین شرایطی متاسفانه یک مسئول اجرای قانون را در سیستم گشت ارشاد گذاشتهایم که الزاما باید یک دختر خانمی را به گشت ارشاد ببرد و بعد هم این حوادث رخ بدهد. بنابراین چیزی به نام پیشگیری از بحران نداریم و هیچ مسئولی هم متولی آن نمیشود.
به نیروی انتظامی و سپاه و بسیج گفته شده که شما باید کار آخوندی بکنید. اما اگر هماکنون از دانشجویی بپرسیم که فروع دین چیست؟ نمیداند. این جوانان در ایران پرورش یافتهاند و اگر ایرادی در کار وجود دارد مقصر خود ما هستیم نه شخص دیگر.
اصلاحطلبان یک سوالی را میپرسند که من نیز با آنها همراهم و آن اینکه متولی کار فرهنگی در ایران کیست؟ پاسخ بسیاری «وزارت ارشاد» است که متاسفانه برای انتقاد از دولتها، انگشتها به سمت نهادهای دولتی نشانه میروند در حالی که همه جناحهای سیاسی باید منافع ملی را در نظر بگیرند.
از سوی دیگر ما مردم را عصبانی کردهایم. به طور مثال در مساله فولاد مبارکه اعلام کردیم که این فساد اختلاس نبوده و تخلف بوده است در حالیکه جرم و تخلف و اختلاس هر یک معنای خاص خود را دارند. این موارد مردم را عصبانی میکند. ضد انقلاب هم از این شرایط نهایت استفاده را میبرد.
متاسفانه در وقایع اخیر در برخی افراد تندرو را به کار گرفتیم. در حالیکه برای هر نوع برخوردی باید به یکگونه خاص عمل کرد. با برخی از افراد تندرو باید به صورت سلبی و با برخی دیگر به صورت ایجابی عمل کنیم. این سلبی برخورد کردن باید در مورد تندروهای داخلی هم باشد. باید برای تندروهای داخلی تعیین تکلیف کرد و حد و حدود آنها را مشخص ساخت؛ همچنین در موارد دیگر باید شفافیت و خط و خطوط قرمز را مشخص کرد.
ضرورت ایجاد سازوکار مدنی و تقویت احزاب
در یک جامعه تودهای که مردم به شدت تحت تاثیر پوپولیسم قرار دارند، تجمع مردم بدون کنترل موجب ناآرامی خواهد شد
ایران اکونومیست: همواره در سخن مسئولان، بر جداسازی مردم و اعتراضهای آنها و تحرکات اغتشاشگران تاکید شده است. برای شناخت مطالبه مردم، شنیدهشدن آنها و پاسخ به آنها چه راهکارهای عملی لازم است؟
باید در ایران نهادهای مدنی شکل بگیرد. نمیتوان کار مدنی را بدون در نظر گرفتن سازوکار مدنی آن انجام داد. به طور مثال اگر مردم را برای اعتراض جمع کنیم، باید شخص یا نهادی باشد که این اعتراضها را کنترل کند.
در یک جامعه تودهای که مردم به شدت تحت تاثیر پوپولیسم قرار دارند، تجمع مردم بدون کنترل موجب ناآرامی خواهد شد؛ بنابراین برای اعتراضهای مردم، ابتدا باید سازوکار مدنی را ایجاد کرد اما مشکل ما این است که نگاه صفر و صدی به ماجرا داریم. بنابراین ابتدا باید سازوکار مدنی را ایجاد کرد و تقویت احزاب را در دستور کار قرار داد. نکته بعدی اینکه احزاب باید بدانند در زمان قدرت گرفتن، منافع ملی را در نظر داشته باشند نه منافع حزبیشان را.