جمعه ۲۳ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 13 - ۱۰ جمادی الثانی ۱۴۴۶
برچسب ها
# اقتصاد
۰۵ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۱:۱۵

ثانیه‌های طلایی پیوند مرگ به زندگی

زندگی به ایستگاه آخر که می‌رسد حس و حالی متفاوت پیش روی می‌گذارد و ثانیه‌ها به سختی می‌گذرند.
کد خبر: ۵۲۷۴۲


به نوشته ایران، دکتر بهنام صانعی سال هاست که در این لحظه‌های نفسگیر دست‌هایش را چتر آرزوی چشمانی می‌کند که به نظاره غروب امید نشسته‌اند. علل و شیوع بیماری‌های کبد را در گفت‌وگو با وی مرور می‌شود.

 چطور شد رشته پزشکی را انتخاب کردید؟

یکی از دلایلی که ترغیب شدم در رشته پزشکی تحصیل کنم برادرم بود،  4 سال از من بزرگتر بود و قبل از ورودم به دانشگاه علوم پزشکی او در این رشته تحصیل می‌کرد. در دوران کودکی هم علاقه داشتم روزی پزشک شوم. البته عوامل دیگری نیز در موفقیت‌هایم نقش داشتند.

  دوران تحصیل چگونه گذشت؟


از سال 63 تا 67 در مقطع دبیرستان درس می‌خواندم البته فرهنگ جامعه آن زمان مثل امروز نبود و در واقع خانواده به مسائل درسی فرزندان ورود نمی‌کرد و بیشتر نقش سرپرستی داشتند به همین علت هم خود دانش‌آموز برای درس خواندن برنامه‌ریزی می‌کرد و پدر و مادر فقط حمایت می‌کردند اما امروزه شرایط تغییر کرده است و والدین بیش از حد لازم در درس خواندن فرزندان دخالت دارند. سال چهارم دبیرستان به مدرسه نرفتم و عنوان دیپلم درسی‌ام آزاد است. به خاطر اینکه یادگیری افراد با هم فرق می‌کند و برخی افراد حافظه شنوایی شان خوب است و این افراد سرکلاس بهره‌مند می‌شوند اما برخی دیگر حافظه شنوایی خوبی ندارند و من هم جزو این دسته از افراد هستم.

  پس سال چهارم دبیرستان را چگونه طی کردید؟

احساس کردم کلاس درس هیچ کمکی به من نمی‌کند بنابراین تصمیم گرفتم به صورت خودآموز کتاب‌ها را بخوانم و درس‌هایی مانند شیمی و فیزیک را با کمک گرفتن از کتاب‌های جانبی می‌خواندم. تا اینکه سال 67 وارد دانشگاه علوم پزشکی تهران شدم.

  بعد از فارغ التحصیل شدن از این دانشگاه زندگی تان وارد چه مرحله‌ای شد؟

سال 78 تخصص جراحی را انتخاب و در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان تحصیل کردم و برای گذراندن طرح به دانشگاه شهرکرد رفتم. در آنجا با کردیناتوری آشنا شدم که عضو تیم هماهنگ‌کننده پیوند اعضای این شهر بود و از آنجا با جراحان تیم پیوند شیراز آشنا شدم و در برخورد با آن‌ها دو نکته مهم را فراگرفتم. نخستین نکته این بود که این تیم عمل جراحی را کلاسیک و زیبا انجام می‌دادند و در انجام عمل جراحی مهارت خاصی داشتند و دیگر اینکه انسان‌های باگذشت و بزرگواری بودند؛ این دو ویژگی نکات مهمی بودند که افق‌های بزرگی را در ذهنم گشود.

 تلاش تیم پیوند برای زنده ماندن و بخشیدن حس زندگی چگونه است؟

اعضای هیأت علمی دانشگاه علوم پزشکی شیراز با درجه‌های علمی بالا سوار ماشین می‌شدند و بدون هیچ گونه امکانات از شیراز به شهرکرد می‌آمدند، چند ساعت مسیر طولانی را می‌پیمودند و بعد عضو اهدایی را جدا می‌کردند و با رضایت و شادی برای هدیه کردن زندگی به بیماری دیگر به شیراز بازمی‌گشتند و بلافاصله به اتاق عمل می‌رفتند تا عضو اهدایی را پیوند بزنند. با دیدن این صحنه‌ها بود که علاقه‌مند شدم این شاخه را ادامه دهم.

 چه تعریفی از این لحظه دارید؟

از لحظه‌ای که بیمار برای جراحی به اتاق عمل می‌رود تا پیوند عضو صورت گیرد حدود 20 تا 24 ساعت طول می‌کشد و پیوند یک کار تیمی است و فردیت در آن معنایی ندارد.

 زندگی‌تان تا چه اندازه تحت تأثیر این مسأله قرار گرفته است؟ ‌

وقتی به صورت یک تیم مشغول به کار می‌شویم به طور قطع تأثیر بسزایی در زندگی مان شاهد هستیم. در برخی موارد اعلام نظر می‌کنم که ممکن است تیم و اعضای گروه آن را نپذیرند و ممکن است برخی نقطه نظرات آن‌ها نیز برای من قابل قبول نباشد. به همین دلیل اعتقاد دارم شخصیت‌های حقیقی و حقوقی نباید با هم مشترک شوند و مرزبندی‌ها باید رعایت شود. وقتی هنگام عمل جراحی اظهار نظر می‌کنیم به عنوان یک جراح حرف می‌زنیم و ممکن است دوستان دیگر این حرف را قبول نداشته باشند به همین دلیل باید یاد بگیریم که این مشکلات تأثیری در روابط دوستانه‌مان نداشته باشد. به نظر من شخصیت هنگام کار با شخصیتی که به دوستان خود نشان می‌دهیم باید تفاوت‌هایی داشته باشد. کار کردن با یک تیم، تعامل با دیگران را به افراد می‌آموزد.
 نخستین پیوندی که انجام دادید چه سالی بود و در آن لحظه چه احساسی را تجربه کردید؟
مردادماه سال 90 نخستین پیوند کبد را در اصفهان انجام دادیم؛ بیمار یک زن 37 ساله بود وقتی در آن لحظه تصمیم گرفتم برای پیوند عضو به اتاق عمل بروم با خود فکر می‌کردم به عنوان یک فرد می‌خواهم کاری انجام دهم که مسئولیت سنگینی است. از این رو باید به گونه‌ای عمل می‌کردم که اعتماد مردم و جامعه پزشکی در شهر و آن بیمارستان سلب نشود. اگر قرار بود اتفاقی رخ دهد و نتایج خوبی حاصل نشود به طور قطع اعتماد از بین می‌رفت. به همین دلیل هنگام ورود به اتاق عمل استرس داشتم ولی با این حال پیوند با موفقیت انجام شد.

 اگر شکست می‌خوردید با چه مشکلاتی مواجه می‌شدید؟


اگر نخستین کار با شکست رو به رو شود باعث پس رفت و به عقب بازگشتن می‌شود. نخستین فردی که در دنیا پیوند کبد انجام داد توماس استارزل بود و چون بیمارش فوت کرد مسائل حاشیه‌ای زیادی برای او ایجاد شد که تا پیوند بعدی‌اش دو یا سه سال طول کشید تا بتواند امکان عمل پیوند کبد را به اثبات برساند. خوشبختانه تا به امروز بیماران من همه شان در سلامتی کامل به سر می‌برند و زندگی می‌کنند.

درس بزرگی که آموخته‌اید چیست؟


بزرگترین درس را از دکتر ملک حسینی که یکی از استادانم بودند، آموخته‌ام که می‌گوید: «انسان‌ها وقتی بیمار می‌شوند هر قدر هم که در موقعیت‌های مختلف شناخته شده باشند و هر چقدر هم که ثروتمند باشند اما نیازمند هستند و اگر اهدا کننده‌ای نباشد دیگر زندگی‌ای وجود نخواهد داشت.»

زیباترین جمله‌ای که از بیماران شنیده‌اید؟


تا به امروز 9 پیوند کبد داشته‌ام که کم سن‌ترین شان 21 ساله و مسن‌ترین آنها 47 ساله بوده است. وقتی برای پدر، مادر و خانواده‌ام دعا می‌کنند و این تشکر را از زبان بیمار می‌شنوم خوشحال می‌شوم. احساس می‌کنم زحماتی که پدر و مادرم برایم کشیده‌اند به طریقی پاسخ داده شده است.

 لبخند رضایت بخش بیماران چه حسی را در وجودتان زنده می‌کند؟


رضایت‌مندی و دعای بیماران در زندگی ما تأثیر زیادی دارد. سعی کرده‌ام همیشه به بیماران کمک کنم البته دیگران باید مرا مورد قضاوت قرار دهند و قضاوت فردی عادلانه نیست. در حقیقت تمام زندگی‌ام تحت تأثیر شغلم بوده است.

 زندگی‌تان در چه خلاصه شده است؟


عمل جراحی، ویزیت بیماران و مطالعه سه رکن اصلی زندگی‌ام است، به عنوان یک پزشک نگرانی و استرس بیماران را درک می‌کنم و همیشه برای بیمارانم نگران هستم. به همین خاطر است که یک پزشک برای خدمت به مردم حتی زندگی خصوصی‌اش تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد.

 چرا امروزه بیماری‌های کبدی بیش از گذشته به نظر می‌رسند؟


امروزه بیش از گذشته به بیماری‌های کبدی اهمیت داده می‌شود. در گذشته قانون بر این بود که اگر فردی به نارسایی کبد مبتلا می‌شد آخرین ایستگاه قبل از مرگ را طی می‌کرد و پزشکان تصور می‌کردند که دیگر کاری نمی‌توانند برای بیمار انجام دهند اما از زمانی که پیوند کبد با موفقیت انجام می‌شود بیشتر به بیماران توجه می‌شود. بنابراین به نظر می‌رسد نارسایی کبد شیوع بیشتری پیدا کرده است.

 آیا سبک زندگی در ایجاد بیماری‌های کبد تأثیر دارد؟

یکی از بیماری‌های شایع در جوامع امروزی کبد چرب است و همان گونه که افراد چاق می‌شوند و وزن اضافه می‌کنند چربی در کبد تجمع می‌کند و بیماری کبد چرب برخی افراد را به سمت نارسایی کبد سوق می‌دهد. امروزه یکی از معضلات بهداشت درمانی و بهداشت کشورهای غربی بیماری کبد چرب است که فاکتور سبک زندگی در آن تأثیر مستقیم دارد. مصرف بیش از حد فست فود، نوشابه‌ها، شیرینی‌ها و تحرک کم یک معضل اجتماعی شده است.

 بیماری‌های کبدی در مردان شایع‌تر است یا زنان؟


آمار اپیدمیولوژی در کشورهای مختلف و بیماری‌ها علت متفاوتی دارد. برخی بیماری‌ها در مردان و برخی دیگر در زنان شایع‌تر است به طور مثال هپاتیت اتوایمیون در زنان بیشتر است. هپاتیت c در مردان بیشتر است و علل ایجاد‌کننده و زمینه‌اش در مردان وجود دارد و اینکه افراد در چه منطقه‌ای زندگی می‌کنند و چه جنسیتی دارند در بروز بیماری مهم است.

 علائم اولیه بیماری‌های کبدی چیست؟


کبد قدرت بازسازی و توانایی مقابله با آسیب‌های وارد شده را تا حد زیادی دارد. هنگام عمل جراحی وقتی از کبد یک فرد یک کیلوگرم برداشته شود طی سه هفته حدود 900 گرم آن ساخته می‌شود بنابراین کبد قدرت بالایی برای بازسازی دارد و زمانی علائم بروز پیدا می‌کند که نارسا شده باشد، اما به صورت کلی علائمی چون زردی چهره، چشم، خونریزی‌های گوارشی، بزرگ شدن طحال، تجمع مایع آب در شکم و پایین آمدن پلاکت‌های خون را باید جدی گرفت.

 برای پیشگیری از بیماری‌های کبدی چه اقدام‌هایی در کشورمان صورت گرفته است؟


واکسیناسیون هپاتیت B در ایران برای کودکان هنگام تولد انجام می‌شود این موضوع بسیار مؤثر و کمک‌کننده است و باعث کنترل این بیماری می‌شود.

 بزرگترین آرزویی که دارید؟


آرزو دارم در شهر اصفهان بخش پیوندی داشته باشیم که قابلیت پیوند تمام ارگان‌ها را داشته باشد. همچنین در جامعه به سطحی از فرهنگ دست پیدا کنیم که خوشنویس از قلم مهمتر باشد.
آخرین اخبار