به گزارش ایران اکونومیست، در روزهای گذشته قراردادی میان ایران و قزاقستان مبنی بر سوآپ نفتی ایران منعقد شد. البته این موضوع مساله جدیدی نیست و ما در گذشته با کشورهای حاشیه خزر چنین قرار دادهایی را داشته ایم که در برههای از زمان متوقف شد و اکنون برای از سر گیری آن تلاش میشود. چند سالی از کنار گذاشتن سوآپ نفتی میگذرد، اما چه شد که در این سالها سوآپ نفتی با کشورهای همجوار کنار گذاشته شد؟
کارشناسان امر بر این باروند در آن زمان آنچه که مدتها در قالب سوآپ نفت خام انجام شده نه تنها سوآپ نبوده بلکه طرحی غیر کارشناسی بوده به همین دلیل مورد اقبال نبود. به گفته کارشناسان آن نفت خامی که از آسیای میانه وارد ایران شد از نظر کیفی با طراحی این دو پالایشگاه متغیر بود به همین دلیل باید یک ترکیبی درست میشد که نفت خام آسیای میانه بتواند جایگزین نفت خام اهواز، آسماری شود، به گونهای که ظرفیت پالایشگاهها و مشخصات فراورده تغییر نکند و از طرف دیگر میزان تولید فراورده بنزین و گازوئیل نیز افزایش پیدا کند. اما نفت خامی که از آسیای میانه میآمد همه آنها نفت خامهایی بود که دارای مرکاپتان بالا بود و البته مشخصات کیفی لازم را نداشت.
همین موضوع علتی شد که مسئولان اسبق با دیدن چنین وضعیتی تصمیم گرفتند پروژه را در ۲ بخش CROS و CROS پلاس تعریف کنند که براین اساس تصمیمی گرفته شد نفت CROS پلاس بیاید و از طرف دیگر در پالایشگاههای تهران و تبریز نیز تغییراتی صورت پذیرد و با اضافه کردن واحدهای جدید امکان فراورش را فراهم کرد.
فرآیند سوآپ نمیتواند با یک سوآپ فی ثابت در نظر گرفته شود و درعمل انچه که در این سالها رخ میداد سوآپ نبود و خرید و فروش نفت خام بود. زیرا در فرایند سوآپ عملاً باید نفت خام را با ۳۰ شاخص کیفیت و هزینه حمل قیمتگذاری کنیم، زیرا هر نفت خام در بازارهای مختلف قیمتهای متفاوت دارد و این نیست که فقط یک مسیر طراحی کنیم و بگوییم فقط از این مسیر سوآپ صورت میگیرد.همچنین قیمت نفت که هر روز ثابت نیست که بگوییم سوآپ فی نیز ثابت است. همچنین از سال ۸۶ پالایشگاهها به سمت خصوصی شدن حرکت کردند و قیمت خوراک با ۵ درصد تخفیف داده شد، آیا این پالایشگاه حاضر است نفتی را که اصلاً مرغوبیت ندارد و مشکلساز است را با قیمت فوب خلیج فارس خریداری کند. بنابر این در این طرح اصلاً این تغییرات دیده نشده و طرح خیلی رویایی بود و با این کار تمام طرحهای کیفیسازی متوقف شد.
اما موضوع به همین جاختم نمیشود و در سال ۷۸ تصمیم گرفته شد تا تغییرات انجام شود که این تغییرات شامل ایجاد یک تأسیسات در نکا و احداث یک خط لوله انتقال جدید در کنار خط انتقال قبلی بود احداث این پروژهها نیز فازبندی شده بود که فاز اول این تغییرات در سال ۸۳ به میزان ظرفیت ۱۰ هزار بشکه به بهرهبرداری رسید، اما تغییراتی در پالایشگاهها رخ نداد. کل ظرفیت این طرح ۵۰۰ هزار بشکه بود، که شامل تغییرات در پالایشگاهها، احداث تأسیسات جدید و احداث تلمبهخانه در نکا، احداث ۱۳ اسکله نیز در دستور کار قرار گرفت و از طرف دیگر ۳ فروند کشتی ۶۰ هزار بشکهای پیشبینی شده بود که صدرا وظیفه تأمین آن را بر عهده داشت. اما با تمام این هزینههایی که پیش بینی شده بود، طرح سوآپ نفت خام با شکست مواجه شد.
این طرح شکست خورد به دلیل اینکه…
اولاً طرح معاوضه نفت خام را به شرکت نیکو سپرده شد و این شرکت نیروی تخصصی برای این فعالیت نداشت و در همان ابتدا نفت خامهایی را وارد کرد که اصلاً نفت خام نبود. به عنوان مثال نفت خامی را وارد شد که ۵ درصد آب نمک داشت، به عبارتی آب نمک خریداری شد و نفت خام سبک ایران تحویل داده میشد!
در سال ۸۳ تصمیم گرفته شد تا نفت خامهایی به ایران بیاید که در واقع این نفت خامها رویایی بود مثلاً یک گزینه این بود که همه نفت خامهای آذربایجان (آذری لایت) به طور ۱۰۰ درصد بیاید زیرا نفت خام آذربایجان با ساختار پالایشگاههای تهران و تبریز مطابقت داشت. اما یک حالت دیگر این بود که ۵۰ درصد نفت خامها از میدان تنگیز قزاقستان و ۵۰ درصد از میدان کالامکاس باشد.
گزینه دیگر این بود که ۲۵ درصد از تنگیز، ۵۰ درصد اهواز و ۲۵ درصد از چلیکن ترکمنستان باشد و گزینه دیگر ۲۵ درصد اهواز، ۲۵ درصد چلیکن، ۲۵ درصد تنگیز و ۲۵ درصد کالامکاس باشد اما از همان اول تا آخرین روز که این طرح متوقف شد هیچکدام از این سناریوها اجرایی نشدند.
نفت خامهایی به کشور وارد شد که با شرایط طراحی پالایشگاه تطبیق نداشت.
مشکل به قدری حاد بود که به دلیل کیفیت بسیار بد نفت خام وارداتی در زمستان این نفت در خط لوله ماسید و برای آنکه بتوان خط لوله را احیا کرد، میلیونها لیتر گازوئیل به خط لوله تزریق شد و برای آنکه دیگر این مشکل ایجاد نشود میعانات گازی خانگیران را به منطقه میآوردند و با ترکیب با آن نفت که معلوم نبود، واقعاً نفت خام است و به خط لوله میفرستادند، تا خط لوله دیگر دچار مشکل نشود.
دو روی سکه برای سود آور بودن سوآپ نفتی
در آن زمان کارشناس امر دو طیف فکری متفاوتی داشتند عدهای با توقف عملیات سوآپ انتقادهای فراوانی به این مساله کردند و بر این باور بودند که انجام عملیات سوآپ برای کشور سودآور بود و وزیر اسبق نفت با توقف سوآپ جلوی این سودآوری را گرفت. با این وجود در مقابل آنها طیف دیگری فکری قرار داشت و ادامه دادن چنین قراردادی را واهی و زیان آور میدانستند.
به گفته یک منبع آگاه در آن زمان سوآپ یک اقدام استراتژیک بوده است اما هیچ مدرکی برای اعتباربخشی به این ادعا ارائه نکرده است، در مقابل میرکاظمی مدارکی ارائه کردهاند که سوآپ با بهای یک دلار در هر بشکه که ۵۰ سنت آن به شرکت نیکو و ۵۰ سنت به شرکت ملی نفت میرسید با سرمایهگذاری انجام شده توسط نفت همخوانی و تطبیق اقتصادی نداشته و به صرفه نبوده است.
ضمن آنکه بررسی اقتصادی سوآپ نفت به قبل از دوره تصدی آقای میرکاظمی بازمیگردد و قبل از ورود ایشان به وزارت نفت در مکاتبات و بررسیهای اقتصادی به سودآور نبودن فعالیت سوآپ نفت اشاره شده است، و زمان میرکاظمی هم بررسی و جمعآوری همین اسناد وضعیت سوآپ نفت یا آنچه را که به نام سوآپ انجام میشد را شفاف کرد. این مدارک در مراجع مختلف نفت موجود است و بخشهای مربوط به برنامهریزی در نفت زیر عناوین مختلف این موارد را اعلام کرده بودند. برهمین مبنا بوده است که مدیرعامل شرکت ملی نفت پس از بررسیهای متعدد نامه مینویسد و اعلام میکند که سوآپ فی نباید زیر ۳ دلار باشد.
شرکت ملی نفت و شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی که مراجع رسمی متولی و مرتبط با سوآپ بودهاند هر دو طی مکتوباتی اعلام کردهاند که این کار سودآور نبوده است در گزارشهای پالایش و پخش اعلام شده است که میزان سرمایهگذاری از لحاظ اقتصادی چنانکه در برنامهریزی تلفیقی شرکت ملی نفت هم تأیید شده است با توجه به فعالیتی که انجام میشود نه تنها سودآوری ندارد بلکه موجب ضرر و زیان به خصوص به پالایشگاهها شده است و رویه باید تغییر کند. اگر خواسته میرکاظمی و کارشناسان نفت درباره انجام سوآپ واقعی با بهای اقتصادی منطقی و قابل انجام نبوده است چطور همین آقایان مدعی توانستهاند با شرکتهای دراگون اویل و ویتول برای مدتی قراردادهای بالای ۳ دلار منعقد کنند.
حالا باید دید در شرایط کنونی آیا مسئولان امر برای چنین معضلاتی تدابیری از پیش تعیین شدهای در نظر گرفتهاند و مشکلات سوآپ نفت که در گذشته وجود داشت برطرف خواهد شد.