- ابراهیم حاتمیکیا وقتی درباره «بازگشت به سینمای دفاع مقدس» مورد پرسش قرار گرفت، گفت: اخیرا دیدم که این جمله آقای مهرجویی را نیز عصبانی کرده بود. من فیلمسازم و آنقدر مرا در آن قابهای سخت خودتان جا ندهید. به من بر میخورد که بعضی از فرزندان مرا نادیده میگیرند. من از جنس فیلمسازانی هستم که در فضا و زمان حال نفس میکشد و هر آنچه که میبینید حاصل دغدغه من است، من اصلا جایی نرفتم که بازگردم و راه خودم را میروم.
- این کارگردان همچنین در پاسخ به پرسشی دربارهی علت نمایش چند تصویر از خانواده چمران و همسر آمریکایی او، بیان کرد: به نظرم چمران روزی چمران شد که مانند ابراهیم به قربانگاه رفت. متاسفانه هیچ وقت اشاره نمیشود که شهید چمران چهار فرزند داشت و همسری که فکر میکنم دو سال قبل فوت کرد، به نظرم مقام چمران از همینجا آغاز میشود. به نظرم همین موضو ع یک نقطهی خالیای درباره شهید چمران است که تصویر میشود. دوست دارم وقتی نیمه جنگی افراد را نشان میدهیم، نیمه دیگر آنها را هم نمایش دهیم.
- کارگردان «چ» درباره نحوه مطرح شدن ایده ساخت فیلمی درباره شهید چمران یادآور شد: سال 80 این ایده مطرح شد و مسیری طی کرد که قبلا مطرح شده است. این کار 10 -12 در ذهن ما بود اما به شکل فعال در سه سال گذشته روی آن کار کردیم و به نسبت کارهای دیگرم، سه برابر از من عمر، وقت و انرژی گرفت. در کل ما در طول پنج و نیم ماه فیلمبرداری، 6 ماه مونتاژ و 15-16 ماه کار ویژوال افکت سخت کار کردیم.
- حاتمیکیا درباره پاسخ به پرسشی درباره خبرهایی پیرامون خواندن تیتراژ توسط محسن چاوشی گفت: فیلم بسته شده بود و پس از آن، آقای چاوشی فیلم را دیدند. ایشان خیلی با «چ» ارتباط برقرار کرد و آن را دوست داشت و درنهایت هم قرار شد یک کار آزاد در اینباره انجام دهد نه برای تیتراژ.
- کارگردان فیلم «چ» درباره سکانس سقوط هلیکوپتر در فیلمش نیز اظهار کرد: سکانس سقوط هلیکوپتر پُر از مجروح، نقطه عطف اتفاقاتی است که آن سالها در پاوه افتاد. این سکانس با جزئیات در خاطرات و سخنرانیهای دکتر چمران وجود دارد. این سکانس آنقدر برایم مهم بود که روزی که میخواستم فیلم را شروع کنم به بچهها گفتم همه فیلم یک طرف و این سکانس هم یک طرف. گفتم این سکانس باید تبحر سینمای ایران را به رخ بکشد، همین هم باعث شد که اجرای این سکانس تنها در فیلمبرداری آن، 25 روز طول بکشد. البته میتوانستم یک اسکارگرفتهای را دعوت کنم و این سکانس را با کمک او کار کنم اما ترجیح میدادم که این زحمت را بچههای خودمان با کار زیاد انجام دهند تا آن حلقه وصلی که میخواستم ایجا شود. همین سالنی که دوستان زحمت کشیدند اما باز هم این سینما استاندارد صدای دالبی دیجیتال نیست. تصویر فیلم من اسکوپ است و تصویر وسترنی است که برای آن خیلی زحمت کشیدیم اما اصلا در این پرده دیده نمیشد.
- کارگردان «چ» درباره نقش پررنگ اصغر وصالی (یکی از شهدای دفاع مقدس) در این فیلم گفت: من هیچ وقت آقای چمران را از نزدیک ندیدم اما امثال اصغر وصالیها را خیلی خوب میشناسم و به طبع به همین دلیل هم ایشان نقش پررنگی در فیلم دارند. درباره سایر نقشها هم باید بگویم که من نقشی که آقای مهدی سلطانی سروستانی بازی کرد را دوست داشتم. از همان ابتدا میخواستم این نقش آنقدر محکم باشد که حتی در جایی چمران حرفی برای گفتن نداشته باشد و کمی تقدس زدایی شود که این شخصیت حداقل کمی زمینی شود. یا میخواستم نقش «هانا» با بازی خانم زارعی، واقعا نماینده یک زن کُرد باشد و وقتی نتیجه را دیدم خیالم راحت شد.
- حاتمی کیا گفت: یک زمانی این را گفتم و باز هم تکرار میکنم. عکسی که از امام (ره) هنگام خروج از هواپیمای ایرفرانس منتشر شد، مدام محدود شد تا شد تنها تصویر امام و آن خلبان. من نمیخواستم سوار بر جریانی شوم که میخواهد با زاویه دید خودش همه چیز را ببیند.مگر کسی میتواند این واقعیت را رد کند که چمران جزو جریان نهضت آزادی بود اما این را قائلم که ایشان بزرگتر از آن جریان بود.
- حاتمیکیا سپس گفت: جنگیدن برای صلح حرف احمقانهای است اما این اتفاق در دنیا وجود دارد و من چمران را از این جهت، مرد چند وجهی میدانم که باب عرفان، باب چریک بودنش، باب صلح طلبیاش و...، همه باز است اما شما میبینید که تنها از باب عرفان ایشان خیلی صحبت شده است. پوسته این شخصیت آنقدر پرقدرت بود که من باید خیلی دست و پا میزدم که بتوانم به آن وارد شوم.
- این کارگردان سپس در پاسخ به پرسشی درباره «فاخر بودن فیلمش» عنوان کرد: این واژه، واژهای بود که قلب شد. من دوست ندارم که وارد این جریان شوم. من خودم منتقد بعضی بودجهها و این عنوان هستم اما این انتقاد نباید باعث شود که کل این ماجرا زیر سوال برود چون یک فیلمهای استراتژیک است که نظام باید برای آن هزینه کند. به نظرم در حمله کردن به کل فیلمهای فاخر یک نوع کینهتوزی وجود دارد. پول ساخت فیلمهای من را سفارت هلند و جشنواره برلین نمیدهد و البته من هم نمیرود پولم را از آنها بگیرم و باید آن را از این نظام بگیرم اما باید به ریال ریال خرج کردن این بودجه دقت کرد چون در آن دنیا باید حساب آن را پس داد. ضمن آنکه من در فیلم هفدهم خودم به چنین بودجه و فیلمی نیاز داشتم نه از همان ابتدا.
- در ادامه، سعید راد ابتدا توضیحاتی درباره حواشی مربوط به سخنانی که روی سن افتتاحیه جشنواره افتاد، بیان کرد. وی سپس با ابراز خرسندی از همکاری با ابراهیم حاتمیکیا گفت: آن زمان قرار بود من در «دستتنها»مسعود کیمیایی بازی کنم و پیشنهاد آقای حاتمیکیا هم مطرح شد و گیج شده بودم. به آقای کیمیایی گفتم که آقای حاتمیکیا از من برای بازی دعوت کرده و ایشان هم گفت «چه شانسی داری. اگر لازم فیلم باشد فیلم را به تاخیر میاندازم و تو اینکار را بکن.» نمیتوانم هیچ تشکری از ابراهیم حاتمیکیا کنم چون ایشان خیلی بزرگ هستند و تنها میتوانم به افتخارش بایستم.
- بابک حمیدیان هم که اولین بار «چ» را میدید با بغض گفت: کاش در دنیایی زندگی میکردیم که اگر چیزی درباره فیلم میگویم مرا ریاکار ندادند. من اولین بار بود که «چ» را میدیدم. الان به بچهها و همرزمان اصغر وصالی (فرمانده چریکی که او نقشش را بازی میکند) فکر میکنم. امیدوارم فرصت بیشتری پیش بیاید که بتوانیم دربارهی این فیلم حرف بزنیم. اصلا نمیدانم باید به چه کسی خسته نباشید بگویم و به چه فکر کنم
مریلا زارعی در تکمیل سخنان بابک حمیدیان بیان کرد: احساسم چیزی نزدیک به احساس بابک حمیدیان است. توفیق ایستادن جلوی دوربین آقای حاتمیکیا برای سومین بار را داشتم. افتخار میکنم که در «چ» حضور داشتم و از حاتمیکیا یاد گرفتم.
- مهدی سلطانیسروستانی از دیگر بازیگران این فیلم هم در سخنانی بیان کرد: «چ» فیلم مفیدی است از آن جهت که افراطیون را به صلح طلبی دعوت میکند و این چیزی است که امروز به آن احتیاج داریم.