*بهطور طبیعی تنشزدایی بین ایران و آمریکا و برقراری روابط دیپلماتیک (روابط دیپلماتیک به معنی گفتوگو) میتواند به برقراری صلح و ثبات در منطقه خاورمیانه کمک زیادی کند. این دریافت درستی است که آقای اوباما و تیم سیاست خارجی ایشان به آن رسیدهاند. به این معنی که گفتوگوهای بدون پیششرط را با ایران در مورد مساله هستهای آغاز کردند. البته نباید خوشبینی مفرط داشته باشیم. چراکه دیپلماسی هنوز در مرحله گامهای اولیه قرار دارد. از طرفی این موضوعات از هم تفکیک شدهاند؛ یعنی در خود خاورمیانه هم غربیها به این نتیجه رسیدهاند که با رویکرد عملگرایانه، تفاهم قابل دسترس است.
*اینکه جان کری گفته ایران میتواند در حاشیه نشست شرکت کند، بهنوعی به معنی قبول نقش ایران است. البته گذاشتن پیششرط - با شرایطی که غرب میگوید - نادرست و غیرمنطقی است. چراکه ایران در ژنو 1 حضور نداشته است که بخواهد قبول کند یا نکند. ایران چطور میتواند مفاد نشستی را که در آن حضور نداشته بپذیرد؟! این درخواست، غیرمنطقی است.
* غرب بهطور عام و آمریکا بهطور خاص، حضور ایران در ژنو2 را مفید میدانند و پذیرفتهاند. هم غرب و هم روسیه واقفند که ژنو2 بدون حضور ایران شکست میخورد. اگر از «پیششرط» حرف میزنند، بیشتر برای ملاحظات دیگر بازیگران و نزدیکان به غرب در منطقه مانند عربستان است تا به نوعی آنها را کنار خود نگه داشته باشند.
*بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل و اخضر ابراهیمی، نماینده ویژه این سازمان در امور سوریه که بانیان این نشست هستند، همواره از حضور ایران حمایت کردهاند و آن را مفید میدانند.
روسیه نیز چنین نظری دارد. فقط آمریکا نظری متفاوت دارد .
* این نشست محل یارگیری طرفین است تا ماحصل تفاهم احتمالی را به سود خود سنگین کنند. سوریه، خود محل منازعه است و ایران باید در هرگونه تصمیمگیری در مورد آن حضور داشته باشد تا بتواند با ایجاد اتحاد در برابر کشورهای دیگر مانند قطر و عربستان و غیره، منافع خود را جلو ببرد.
*بهنظر بنده این کار بهنفع هیچیک از طرفین نیست. این قضایا از یکدیگر تفکیکشده هستند. ایران نیز این امور را از یکدیگر تفکیک کرده است که کاری کاملا درست است و هرکدام را بر اساس منافع ملی و قدرت تاثیرگذاری کشور پیش خواهد برد.