پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 12 - ۹ جمادی الثانی ۱۴۴۶
برچسب ها
# اقتصاد
۰۸ دی ۱۳۹۲ - ۱۰:۳۹

چرا عزاداری کنیم؟

نوحه سرايى‏ ها و راهپيمايى‏ هاى شيعه در تاسوعا و عاشورا و در مناسبت‏ هاى ديگر، جنبه سياسى دارد و هدف اين است كه بنى اميه را محكوم كنند و همه كسانى را كه لب فرو بسته و مؤيد آن‏ها بوده‏ اند از خود طرد كنند تا مظلوميت اهل بيت و ستمگرى اموى‏ ها، زنده نگاه دارند.
کد خبر: ۴۹۴۴۹
به گزارش ایران اکونومیست
شبهه
:در روايات شيعه آمده است كه بايد در مصيبت صبر كرد و از بى‏ قرارى و بى ‏تابى پرهيز نمود و از سيلى برچهره زدن و مانند آن خوددارى كرد.

با اين وصف، چرا شيعه در ايام سوگوارى بر خلاف اين احاديث گام عمل مى‏ كند؟
پاسخ‏
تفاوت است ميان گريه براى از دست رفتگان، كه در خصوصيات فطرى است و چاك كردن گريبان و خراشيدن صورت.
راه نخست، راه پيامبر و ياران اوست؛ آنگاه كه فرزندش ابراهيم درگذشت، چنين فرمود: «چشم گريان است و اشك ريزان و قلب سوزان».1

در جنگ احد، آنگاه كه حمزه شهيد شد، صفيه دختر عبد المطّلب‏ در دامنه احد به دنبال پيامبر مى ‏گشت. وقتى حضرت او را ديد، ميان انصار و او فاصله انداخت و فرمود: او را به حال خود واگذاريد. صفيه كنار جنازه حمزه نشست و گريست. هرگاه صدايش به گريه بلند مى ‏شد، صداى گريه پيامبر صلى الله عليه و آله نيز بلند مى‏ شد و اگر او آهسته مى‏گريست پيامبر هم آهسته گريه مى‏ كرد. فاطمه، دختر رسول اللّه صلى الله عليه و آله نيز مى‏ گريست. پيامبر صلى الله عليه و آله به دخترش فاطمه مى ‏فرمود: «هيچ كس مانند تو مصيبت نخواهد ديد.»2

حضرت زهرا عليها السلام پس از رحلت پيامبر پيويسته مى‏ گريست و مى‏ فرمود: اى پدر، تو به پروردگارت نزديك شدى و دعوتش را اجابت كردى، اكنون بهشتِ برين جايگاه تو است.3

در طول تاريخ اسلام، گريه برگذشتگان ونزديكان درميان مسلمانان؛ اعم از صحابه و تابعان، بيش از آن است كه ما در اينجا منعكس كنيم حتى گريه‏هاى شيخين (ابوبكر و عمر) در موارد زيادى، هنگام درگذشت دوستانشان در تاريخ ثبت شده است.4

عايشه مى‏ گويد: پس از آن كه رسول خدا قبض روح شد، سر او را بر بالش نهادم و برخاسته با زنان ديگر، بر سر و صورت زدم.5

سوگوارى براى عزيزان، كه از فطرت انسان سرچشمه مى‏ گيرد، نه تنها مطلوب و خواستنى است، حتى تاريخ مى‏ گويد: در جنگ احد، زنان‏ انصار بر كشتگان خويش سوگوارى مى‏ كردند. ناگاه پيامبر صلى الله عليه و آله به خاطرش آمد كه عمويش حمزه، كه شربت شهادت نوشيده است، سوگوار ندارد، از زنان انصار خواست همچنان كه بر نزديكان خود اشك عاطفه مى ‏ريزند بر حمزه نيز گريه كنند.6

وقتى پيامبر بر مرگ يكى از دخترانش مى‏ گريست، عبادةبن صامت از علت گريه پرسيد. حضرت پاسخ دادند: گريه، رحمتى است كه خداوند در نهاد فرزندان آدم قرار داده است و خداوند فقط بر بندگان عطوف خود رحم خواهد كرد.7

ولى درگذشت شخصيت‏هاى اسلامى و رهبران دينى حساب ديگرى دارند. سوگوارى در ايّام درگذشت آنان، نه تنها به معناى بى‏ صبرى شخصى نيست، بلكه به معناى نوعى حمايت از آنان و دعوت به راه آنان است.
آنان جهادگران واقعى اسلام بودند كه هرگز با ظالمان اموى و عباسى نساختند و شربت شهادت نوشيدند. راهپيمايى و به اصطلاح مردم، هيئت‏هاى عزادارى، براى احياى مكتب آن‏هاست و هر نوع سينه ‏زنى و نوحه سرايى، همه و همه به منظور زنده كردن راه و رسم آن‏هاست كه بار ديگر امت اسلامى در دام منافقان ستمگر نيفتند كه «مرگ سرخ به از زندگى ننگين است».

نتيجه‏ گيرى‏
۱. از اين بيان نتيجه مى‏ گيريم كه سوگوارى، گريه و اشك ريختن در فراق عزيزان، رحمتى الهى است و حاكى از كمال انسانى است كه در مقابل سنگدلى كه از هيچ چيز اثر نمى‏ پذيرد و به هيچ كسى رحم نمى‏ كند قرار دارد.
۲. راهپيمايى و عزادارى و نوحه سرايى دسته جمعى براى احياى مكتب، امرى مطلوب است و نه تنها مورد نهى نيست بلكه مورد ستايش است.
۳. نوحه سرايى ‏ها و راهپيمايى‏ هاى شيعه در تاسوعا و عاشورا و در مناسبت‏ هاى ديگر، جنبه سياسى دارد و هدف اين است كه بنى اميه را محكوم كنند و همه كسانى را كه لب فرو بسته و مؤيد آن‏ها بوده ‏اند از خود طرد كنند تا مظلوميت اهل بيت و ستمگرى اموى‏ ها، زنده نگاه دارند.
۴. مخالفان عزادارى از آن مى ‏ترسند كه مظلوميت اهل بيت و ستمگرى اموى‏ ها بار ديگر مطرح گردد و به دنبال مستمسك‏ هايى هستند كه شيعه را از اين كار باز دارند. در اين راستا رواياتى را مطرح مى ‏كنند كه ما نيز منكر آن‏ها نيستيم، ولى هدف آنان سرپوش نهادن بر اعمال بنى‏ اميه و منزوى ساختن خاندان رسالت است.
اگر در اين عزادارى‏ ها، كارى بر خلاف دستور الهى صورت گيرد، هيچ عالمى آن را تجويز نمى ‏كند و حساب مكتب را بايد از كار برخى از افراطى‏ ها جدا كرد.

منبع:1-مجمع الزوائد، ج ۳، ص ۸. 
2-امتاع الأسماع، مقريزى، ص ۱۵۴ .
3- صحيح بخارى، باب مرض النبى و وفاته؛ مسند أبى داود، ج ۲، ص ۱۹۷؛ سنن نسائى، ج ۴، ص ۱۳؛ مستدرك حاكم، ج ۳، ص ۱۶۳؛ تاريخ الخطيب، ج ۳، ص ۲۶۲ .
4- به كتاب مرزهاى توحيد و شرك، صص ۱۹۵- ۲۰۱ مراجعه فرماييد.
5- تاريخ طبرى، ج ۲، ص ۴۴۱.
6-مجمع الزوائد، ج ۶، ص ۱۲۰. اين رويداد گويا پيش از سوگوارى «صفيه» براى حمزه بوده است. 
7- سنن ابى داود، ج ۲، ص ۵۸؛ سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۴۸۱ .
8- پاسخ جوان شيعى به پرسشهاى وهابيان، ص70و71.
آخرین اخبار