این روزها در تب و تاب خبرهای مربوط به کنکور قرار داریم و اخیراً نیز رئیس جمهور، مصوبه کنکوری شورای عالی انقلاب فرهنگی را به دستگاهها و سازمانها ابلاغ کرد.
نوع مواجهه با غول بی شاخ و دم کنکور و به طور کلی فرآیند گزینش دانش آموزان برای ورود به دانشگاه ها، یکی از دغدغههای همیشگی مسئولین، والدین و خود دانش آموزان بوده است. در این میان برخی کارشناسان اعتقاد دارند که کنکور باید به طور کلی حذف شود و برخی نیز معتقدند که اصلا کنکور را نمیتوان حذف کرد. هر کدام نیز دلایل خاص خود را دارند که اکنون فرصت پرداختن به آن نیست.
اما فروردین امسال بود که ایسنا به نقل از محمد علی زلفی گل، وزیر علوم، تحقیقات و فناوری نوشت: «امکان حضور در بیش از ۸۵ درصد رشتههای دانشگاهی براساس سوابق تحصیلی وجود دارد».
وی همچنین بیان کرد: «براساس مصوبات مجلس شورای اسلامی و شورای عالی انقلاب فرهنگی میتوان برای حضور در این رشتهها سوابق تحصیلی تاثیر قطعی داشته باشد و نیاز به برگزاری کنکور نباشد، اما برای رشتههای پرطرفدار کنکور حتما باقی خواهد ماند».
در حقیقت، چه بخواهیم و چه نخواهیم، درصد قابل توجهی از دانش آموزان، معدل بالا و یا متوسط به بالا دارند و از آن طرف، ظرفیت پذیرش دانشگاهها در برخی رشتهها - که به هر دلیلی متقاضی زیادی دارند - در حال حاضر به اندازهای نیست که بتوان بدون برگزاری کنکور، دانشجو پذیرش کرد.
در این زمینه چند نکته وجود دارد:
یک: اگر این امکان وجود دارد که برای ۸۵ درصد داوطلبان کنکور حذف شود، چنین اتفاقی هم در جای خود میتواند امیدوار کننده باشد. در نظر بگیرید که اکثریت دانش آموزان و والدین آنها از دست مؤسسات و آموزشگاههای خصوصی کنکور، کتابهای تست زنی کنکور، تبلیغات دیوانه کننده، فشار روحی و روانی قبل، حین و بعد از کنکور و ... نفس راحتی بکشند.
دو: علت روی آوردن حدود ۱۵ درصد به سمت رشتههای پرطرفدار و جذاب نیز باید ریشه یابی شود. یکی از دلایلی که این اتفاق میافتد، گزارهها و آدرسهای غلطی است که جامعه و خانوادهها به دانش آموزان منتقل میکنند. در اینجا میتوان با انجام مشاوره و ارائه اطلاعات دقیق و جامع به دانش آموزان و یا حتی به خانوادههای دانش آموزان کمک کرد تا واقع بینانهتر به موضوع بنگرند و استعداد دانش آموزان هدر نرود.
یکی دیگر از دلایلی که این اتفاق افتاده، تبعیضها و یا مزایای غیر قابل توجیهی است که در برخی شغلها و حرفهها ایجاد شده است و آن هم ناشی از سیاستهای غلط است.
مثلاً توجیهی ندارد که برای یک پزشک این امکان وجود داشته باشد که با یک جراحی، دستمزدی برابر با حقوق یک ماه تلاش فرد دیگر در سایر شغلها را به دست آورد.
برخی از دانش آموزان از چشم و ابروی رشته پزشکی خوششان نمیآید و ممکن است علاقه ذاتی هم به آن نداشته باشند، بلکه هدفشان پول پارو کردن از طریق این رشته است! اگر این حرفه در جامعه مانند سایر مشاغل و حرفهها ارزشگذاری شود و برای زیاده خواهیها نیز محدودیت و خط قرمز مشخص شود، قطعاً در میزان گرایش دانش آموزان و والدین آنها به این رشته اثر خواهد گذاشت.
سه: در برخی رشتهها میتوان ظرفیت پذیرش را افزایش داد و کمک کرد که سایه کنکور از سر آنها هم برداشته شود. وقتی لشکری از دانش آموزان به فرض برای ۱۵۰۰ صندلی که مخصوص یک رشته خاص است با هم رقابت میکنند، طبیعی است که برای رسیدن به آن صندلیها صف طولانی تشکیل شود. این ظرفیت پذیرش میتواند سایه انحصار را هم از سر برخی رشتهها بردارد.
چهار: در اینجا یک نکته دیگر هم وجود دارد؛ بسیاری از دانش آموزان استعدادهای ذاتی و مهارتهای فوق العادهای در برخی رشتهها دارند، اما به هر دلیلی برای کسب معدل بالا تلاش نمیکنند. در آن صورت، اگر فقط معدل سالهای تحصیل ملاک عمل قرار گیرد و از آن طرف، کنکور هم حذف شود این افراد به عنوان ظرفیتهای بدون استفاده در جامعه باقی خواهند ماند؛ بنابراین باید توجه کرد که ملاک ارزیابی چه در آموزش و پرورش و چه در دانشگاه باید از حالت فعلی خارج شده و مجموعهای از معیارها در کنار هم گذاشته شود تا استعداد و قابلیت دانش آموزان شناسایی شود. یکی از این موارد هم میتواند امتحانات کتبی مرسوم باشد؛ اما نباید منحصر در آن باشد.
منبع: جهان نیوز