یکی از اعضای پیشین تیم مذاکراتی هستهیی ایران، در مقالهای برای نشریه مطالعات بینالملل با ارائه ۲۵ دلیل نشان داد که چرا ایران به دنبال تسلیحات هستهیی نیست.
کد خبر: ۴۵۸۵۸
به گزارش ایران اکونومیست, سید حسین موسویان، یکی از اعضای پیشین تیم مذاکرات
هستهیی ایران، در مقالهای برای نشریه مطالعات بینالملل به تشریح پاسخ
این پرسش پرداخت که چرا ایران به دنبال تسلیحات هستهیی نیست و چگونه
میتوان از بحران کنونی بر سر برنامه هستهیی ایران بیرون رفت.
رییسجمهور
اوباما در سخنرانی مراسم تحلیف خود در سال ۲۰۱۳ از رهبران ایران درخواست
کرد که «توجه داشته باشند که اکنون زمان در پیش گرفتن راهحل دیپلماتیک»
برای حل مسائل مربوط به برنامه هستهیی تهران است، اما این را هم اضافه کرد
که «ما هر آن چه را که لازم باشد انجام خواهیم داد تا ایشان را از دست
یافتن به سلاح هستهیی بازداریم.» بر اساس این اظهارات، دو مساله کلیدی که
مطرح میشوند، از این قرارند که آیا ایران به دنبال بمب هستهیی است یا خیر
و این که چگونه یک راه حل دیپلماتیک قابل پیگیری و حصول است؟ مقاله پیشرو
توضیحات جامعی را در مورد این که چرا ایران به دنبال بمب هستهیی نیست، به
دست میدهد. علاوه بر این چارچوبی را برای راه حل دیپلماتیک، تشریح
میکند. دلایلی که در ادامه مطرح میشوند به منظور توضیح این که چرا ایران
به دنبال بمب هستهیی نیست، طرح و شرح میشوند:
۱. اسراییل
تهمتزننده اصلی است که ایران را به تلاش برای رسیدن به تسلیحات هستهیی
متهم میکند و دائماً مدعی میشود که ایران در آستانه رسیدن به بمب هستهیی
قرار گرفته است. اعتبار دعاوی اسراییلی تأثیر خود را از دست داده است چرا
که از اوایل دهه ۱۹۹۰ به اجرای این سناریویی آخرالزمانی پرداخته است. از
جمله این دعاوی بی پایه و اساس مقامات اسراییلی میتوان به موارد زیر اشاره
کرد:
* در اکتبر سال ۱۹۹۲، شیمون پرز، وزیر امور خارجه وقت مدعی شد که ایران تا سال ۱۹۹۹ به بمب هستهیی مسلح خواهد شد.
* در سال ۱۹۹۵، بنیامین ناتنیاهو در کتاب خود نوشت که ایران ظرف مدت ۳ تا ۵ سال، به تسلیحات هستهیی دست خواهد یافت.
* در آوریل سال ۱۹۹۶، شیمون پرز، نخستوزیر وقت اسراییل مدعی شد که ایران ظرف مدت ۴ سال به تسلیحات هستهیی دست پیدا خواهد کرد.
*
در نوامبر سال ۱۹۹۹، یکی از مقامات ارشد نظامی اسراییل گفت که جمهوری
اسلامی، ظرف مدت ۵ سال توانمندی هستهیی را در خود ایجاد خواهد کرد.
* در جولای سال ۲۰۰۱، بنیامین بنالیزر، وزیر جنگ اسراییل تأکید کرد که تا سال ۲۰۰۵ ایران بمب هستهیی خواهد داشت.
*
در آگوست سال ۲۰۰۳ یکی از مقامات بلند پایه نظامی اسراییل گفت که ایران در
سال ۲۰۰۵ یک برنامه تسلیحاتی هستهیی فعال را کلید خواهد زد و پیگیری
خواهد کرد.
* در فوریه سال ۲۰۰۹، ناتنیاهو مدعی شد که ایران تنها یک یا دو سال از تسلیحات هستهیی فاصله دارد.
*
و در سپتامبر سال ۲۰۱۲، بنیامین ناتنیاهو، نخستوزیر اسراییل گفت که ایران
اورانیوم لازم برای ساخت یک بمب هستهیی تا اواسط سال ۲۰۱۳، غنی ساخته
است.
بر اساس دعاوی اسراییلیها ایران باید تا سال ۱۹۹۹ به تسلیحات
هستهیی دست پیدا میکرد، اما همچنان با گذشت سیزده سال از تاریخ مذکور،
ایران نه بمب هستهیی دارد و نه برنامه هستهیی خود را در جهت اهداف نظامی
پیگیری میکند.
۲. از سال ۲۰۰۳ تا کنون، پس از بیش از ۴۰۰۰ روز -
نفر بازرسی و بیش از ۱۰۰ وهله ورود و بازرسی تکمیلی، آژانس بینالمللی
انرژی اتمی، به طور مکرر اعلان کرده است که هیچ مدرکی دال بر این که حتی یک
گرم از مواد هستهیی برای اهداف نظامی به کار گرفته شده است، در دست نیست.
مسالهای مطرح شد که چرا مقامات ایرانی در برابر ارائه اطلاعات مربوط به
برنامه هستهیی که مشکوک به تسلیحاتی بودن است به آژانس، مقاومت میکنند؟
دلیل آن مشخص است. آژانس از ایران درخواست کرد تا پروتکل الحاقی را اجرا
کند و مسائل مربوط به وجوه نظامی احتمالی (پیامدی) را مد نظر داشته باشد
که ایران را ملزم میکند به بازرسان آژانس اجازه بازرسیهای فراتر از
پروتکل الحاقی را بدهد. به منظور تحقق این خواستهها، رسیدن به یک توافق
بالقوه میان ایران و گروه ۱+۵ اجتناب ناپذیر است. این توافق باید شامل چیزی
باشد که گروه ۱+۵ در زمانی ارائه خواهد کرد که ایران پروتکل الحاقی و
اقدامات فراتر از آن را به منظور حل مسائل مربوط به وجوه نظامی احتمالی
(برنامه هستهیی) اجرا میکند.
۳. آیتالله خامنهای، مقام معظم
رهبری، فتوایی را صادر کردهاند که استفاده از تسلیحات هستهیی و هرگونه
تسلیحات کشتار جمعی را حرام اعلان کرده است. برخی مدعی هستند که این فتوا
تنها، استفاده از تسلیحات هستهیی و نه تولید آن را ممنوع میکند. فتوای
آیتالله خامنهای صراحتاً تولید و انبار کردن تسلیحات هستهیی را ممنوع
میکند. ایشان به طور علنی اعلان کردهاند که: «ملت ایران هرگز به دنبال
تسلیحات هستهیی نبوده و نخواهد بود... هیچ شکی نیست که تصمیم گیرندگان در
کشورهای معاند با ما به خوبی میدانند که ایران به دنبال تسلیحات هستهیی
نیست، چرا که جمهوری اسلامی، به لحاظ منطقی، مذهبی و نظری، تحصیل تسلیحات
هستهیی را یک گناه کبیره میداند و بر این باور است که تکثیر چنین
تسلیحاتی بیمعنا، مخرب و خطرناک است.»
آیتالله خامنهای در پاسخ
به اظهارات رییسجمهور آمریکا، در ۱۸ فوریه سال ۲۰۱۳ اعلان کرد که: «اگر
ایران به دنبال تولید تسلیحات هستهیی باشد، آمریکا به هیچ وجه نمیتواند
مانع خواست ملت ایران شود. جمهوری اسلامی ایران خواهان تولید تسلیحات
هستهیی نیست و این به هیچ وجه به آمریکا ارتباطی ندارد، بلکه بر اساس
اعتقادی شکل گرفته است که تولید و استفاده از تسلیحات هستهیی را جنایتی
علیه بشریت میداند، همچنین بر نابودی تسلیحات هستهیی موجود در دنیا نیز
پافشاری میکند.»
۴. ارزیابی اطلاعاتی ملی (انآیایی) آمریکا در
سال ۲۰۰۷ و ۲۰۱۱ نشان میدهد که ایران هیچ برنامه فعال تسلیحاتی هستهیی در
اختیار ندارد؛ هیچ مدرک موثقی وجود ندارد که نشان دهد ایران از سال ۲۰۰۳
برای تولید بمب هستهیی تلاش میکند؛ و این که رهبری ایران هنوز هم تصمیمی
سیاسی مبنی بر تولید سلاح هستهیی، نگرفته است.
۵. موضع مخالف ایران
نسبت به تسلیحات کشتار جمعی، که سابقه طولانی مدتی دارد، مورد آزمون قرار
گرفته است. در دوران جنگ ایران عراق، صدام دستور داد تا از تسلیحات شیمیایی
علیه ایران استفاده شود و در سالهای دهه ۱۹۸۰، استفاده صدام از این
تسلیحات، باعث کشته و مجروح شدن صد هزار تن از سربازان و غیر نظامیان
ایرانی شد. ایران در برابر این نوع حملات اقدامات تلافیجویانهای ترتیب
نداد، زیرا امام روحالله خمینی بنابر اعتقادات مذهبی، مخالف استفاده از
تسلیحات کشتار جمعی بود.
۶. ایران هیچ گونه تسلیحات کشتار جمعی در
اختیار ندارد و همه معاهدات اصلی که تحصیل تسلیحات کشتار جمعی را منع
میکنند، امضا کرده است؛ معاهداتی از قبیل معاهده تسلیحات بیولوژیکی،
معاهده تسلیحات شیمیایی، معاهده منع گسترش تسلیحات کشتار جمعی (انپیتی) و
معاهده جامع منع آزمایشات هستهیی.
۷. بر اساس ارزیابیهای ایران،
تملک تسلیحات هستهیی تنها یک مزیت کوتاه مدت منطقهیی ایجاد میکند که به
یک نقطه ضعف بلند مدت تغییر شکل میدهد، چرا که باعث کلید خوردن یک مسابقه
تسلیحات هستهیی در منطقه میشود که دیر یا زود مصر، ترکیه و عربستان سعودی
را وارد این وادی میکند.
۸. منطقه عاری از تسلیحات هستهیی در
خاورمیانه برای اولینبار در سال ۱۹۷۴ توسط ایران مطرح شد و اسراییل مانع
اصلی در برابر تحقق این پیشنهاد بوده است تنها رژیمی که در منطقه به صدها
کلاهک هستهیی مجهز است و از اعضای معاهده منع تکثیر تسلیحات کشتار جمعی
نیز نیست. این به مثابه یک اهرم سیاسی جدی برای ایران است تا از جامعه
بینالمللی بخواهد به اسراییل فشار وارد کند تا بدون هیچ تعللی به
ان.پی.تی بپیوندد و همه فعالیتهای هستهیی خود را تحت نظارت آژانس
بینالمللی انرژی اتمی درآورده و همه تسلیحات و تأسیسات تسلیحاتی هستهیی
خود را نابود کند. دست یافتن ایران به یک بمب هستهیی میتواند این معادله
را علیه ایران و به نفع اسراییل، تغییر دهد. حتی به تازگی ایران آمادگی خود
را برای شرکت در کنفرانس خاورمیانه عاری از تسلیحات کشتار جمعی اعلام کرده
است که قرار بود در دسامبر سال ۲۰۱۲ در هلسینکی، برگزار شود اما تمایل
نداشتن اسراییل برای شرکت در این کنفرانس، باعث به تعویق افتادن این
کنفرانس شد.
۹. انتخابهای تکنیکی که ایران برای طراحی برنامه
هستهیی خود در پیش گرفته است، از اولویت داشتن توانمندی کارآمد در عرصه
غنیسازی و نه دست یافتن هر چه سریعتر به توانمندی تسلیحاتی هستهیی،
حکایت میکند. برنامه توسعه ایران روی تکنولوژیهای هستهیی و نه تولید
انبوه یا نصب حداکثری سانتریفیوژهای آیآر-۱ یا سانتریفیوژهای نسل دومی
آیآر ۲، گردش میکند. اگر ایران در پی آن بود که در کوتاه مدت به تسلیحات
هستهیی دست پیدا کند، شاکله و انتخابهای تکنیکی باصرفهتری نیز وجود
داشت.
۱۰. ایران هیچگاه نسبت به توسعه فعالیتهای هستهیی دو
کاربردی نیازمندی فوری نشان نداده است. حتی فعالیتهایی که در گزارش سال
۲۰۱۱ آژانس منعکس شده، به هیچ وجه در راستای یک برنامه تسلیحاتی هستهیی
نبوده است. بر اساس اظهارات رابرت کلی، یکی از کارشناسان برجسته هستهیی
آمریکا و از ناظران پیشین آژانس، این گزارش گمراه کننده بود و میکوشید «با
اخذ اطلاعات و دادن این اطلاعات به خورد کسانی که خواهان در پیش گرفتن
گزینه جنگ هستند»، افراطیها را بر سر کار نگاه دارد.
۱۱. ایران
میداند که با تبدیل شدن به یک قدرت تسلیحاتی هستهیی، روسیه و چین را
تشویق میکند تا به آمریکا پیوسته و تحریمهای همه جانبهیی را اجرا کنند
که اقتصاد ایران را فلج میکند.
۱۲. ایران نمیخواهد به اسراییل این
بهانه را بدهد تا آمریکا و جامعه بینالمللی را هماهنگ کند تا با آن چه که
تهدیدی حیاتی برای خود میپندارد مقابله کرده و جنگی دیگر در خاورمیانه به
راه اندازد.
۱۳. استراتژی غایی ایران آن است که به یک کشور مدرن
تبدیل شود که به طور کامل قادر به رقابت با غرب در عرصه تکنولوژیهای
پیشرفته است. اکثریت سیاستمدران برجسته ایرانی بر این باورند که تملیک
تسلیحات هستهیی به مثابه مانعی خواهد بود که در بلند مدت مانع دسترسی
ایران به همکاریهای تکنولوژیک گسترده ایران با کشورهای پیشرفته خواهد شد.
این دسته از سیاستمداران به هیچ وجه خواهان آن نیستند که ایران نیز همانند
کره شمالی به لحاظ بینالمللی به شدت منزوی شود.
۱۴. در تابستان سال
۲۰۱۱، محمد البرادعی، مدیرکل پیشین آژانس که ۱۲ سال این سمت را عهده دار
بود و جایزه صلح نوبل را اخذ کرد، گفت: «حتی مدرکی کوچک ندیدهام که نشان
دهد ایران در حال تسلیحاتی کردن برنامه خود بوده و میکوشد تأسیسات تسلیحات
هستهیی ایجاد کرده و از مواد غنی شده خود چنین استفادههایی بکند... من
گمان نمیکنم که ایران خطری آشکار و بالفعل باشد. همه آن چه که میبینم، در
واقع اغراق در مورد تهدیدی است که ایران میتواند به وجود آورد.»
محمد
البرادعی در برابر جنگطلبان کمر خم نکرد، بنابراین بعدها جایزه صلح نوبل
را به خود اختصاص داد. بر اساس اخبار فاش شده از ویکیلیکس که بر گرفته از
مراسله سفارت آمریکا در وین است، جانشین او، یوکیا آمانو، خود را «به شدت
حامی آمریکا» معرفی کرده است که «با هر تصمیم استراتژیکی که در آمریکا
اتخاذ شود هماهنگ است، از انتصابهای سطح بالا گرفته تا تلاش برای کنترل
برنامه تسلیحاتی هستهیی ایران.»
۱۵. در اوایل سال ۲۰۱۲، شبکه
سیبیسی نیوز، از لئون پانتا، وزیر دفاع وقت پرسید که آیا ایران میکوشد
به تسلیحات هستهیی دست پیدا کند یا خیر؟ او پاسخ داد: «خیر. اما میدانیم
که آنها تلاش میکنند توانمندی هستهیی را در خود ایجاد کنند. و این چیزی
است که ما را نگران میکند. خط قرمز ما برای ایران این است: سلاح هستهیی
تولید نکنید. این یک خط قرمز برای ما نیز هست.» حتی اگر نگرانی اصلی در
مورد ایران آن باشد که تهران میکوشد به توانمندی «میانبر زدن» دست پیدا
کند، هرگز نمیتوان اقدامی غیرقانونی را به تهران نسبت داد؛ و در واقع
کشورهای بسیاری وجود دارند که به چنین توانمندی میانبرزدن دست یافتهاند
از جمله ژاپن و برزیل.
۱۶. در جریان مذاکرات هستهیی سالهای ۲۰۰۳
تا ۲۰۰۵، میان ایران و فرانسه، آلمان و انگلیس (ایییو۳)، ایران طرحهای
مختلف و متنوعی را ارائه کرد که التزام به موارد زیر را شامل میشد:
* نگاه داشتن فعالیتهای غنیسازی در سطح ۵ درصد.
* صادر کردن همه اورانیوم کمتر غنی شده یا تزریق آنها به لولههای سوختی.
*
التزام به یک پروتکل الحاقی به توافق پادمانهای آژانس و پایبندی به
دستورالعمل ۳.۱ مذکور در توافقنامههای تابع توافق پادمانها، که حداکثر
سطح شفافسازی را فراهم میآورد.
* اجازه دادن به آژانس برای انجام بازرسیهای سرزده از تأسیسات غیر اعلانی؛ و
* خارج کردن اورانیوم غنی شده به کشور ثالث برای تزریق آنها به لولههای سوختی برای راکتور پژوهشی تهران.
این
تلاشها قرار بود این اطمینان را به وجود آورد که هیچ گونه اورانیوم غنی
شدهای در آینده به سمت برنامه تسلیحاتی هستهیی منحرف نخواهد شد. به همین
دلیل بود که سخنگوی وزارت امور خارجه ایران اخیراً گفت: «ایران، به منظور
اثبات حسن نیت خود، حتی فراتر از تعهدات دستورالعملهای قوانین آژانس، عمل
کرده است.» با این حال آمریکا و اتحادیه اروپا پیشنهاد مذکور را رد کردند.
۱۷.
در فوریه سال ۲۰۱۰، علیاکبر صالحی، رییس سازمان انرژی اتمی ایران،
پیشنهاد کرد که ایران فعالیتهای غنی سازی خود را در سطح کمتر از ۵ درصد
نگاه دارد و در مقابل غرب لولههای سوختی لازم برای راکتور پژوهشی تهران را
فراهم آورد. غرب این پیشنهاد را نیز رد کرد.
۱۸. در ماه می سال
۲۰۱۰، ایران با برزیل و ترکیه توافق کرد در عوض خروج ذخیره اورانیوم کمتر
غنی شده خود، سوخت راکتور پژوهشی خود را دریافت کند. این توافق بر اساس طرح
پیشنهادی در پیشنویسی شکل گرفت که دولت اوباما با مقامات برزیلی و
ترکیهای عقد کرد و این مجوز را به ایشان داد که از طرف واشنگتن میتوانند
با ایران مذاکره کنند. متأسفانه آمریکا با رد کردن این طرح، موفقیت خود را
خراب کردند.
۱۹. هرمان ناکارتس، معاون دبیرکل آژانس در امور
پادمانها، در آگوست سال ۲۰۱۱ از تهران دیدن کرد. او از اختیار نامحدود
برای دیدن از همه تأسیسات و سایتهای هستهیی ایران، برخوردار شد. در هنگام
بازدیدها، وی خواهان ورود به تأسیسات پژوهشی و بخش توسعه سانتریفیوژهای
پیشرفته و دیگر تأسیسات مرتبط آر اند دی شد که اجازه ورود به وی داده شد.
هیچ کشور دیگری اجازه چنین نظارتی را به آژانس نداده و امکان دسترسی این
چنینی به تأسیسات هستهیی خود را به هیچ کس نداده است حتی جامعه انرژی اتمی
اروپا نیز چنین نکرده است. علاوه بر این وی از فعالیتهای شبیه سازی و
تأسیسات آر اند دی راکتور آب سنگین اراک نیز دیدن کرد.
به دنبال این
دیدار، فریدون عباسی، ریاست سازمان انرژی اتمی ایران به آژانس اختیار
نامحدود داد تا از برنامه و فعالیتهای هستهیی ایران بازدید کند و برای
مدت پنج سال به طور کامل نظارت داشته باشد، با این شرط که تحریمهای علیه
ایران برداشته شود با این حال غرب این پیشنهاد را نیز رد کرد.
۲۰.
ایران از طرح گام به گام روسیه در تابستان سال ۲۰۱۱ استقبال کرد. طرحی که
همه نگرانیهای غرب در مورد فعالیتهای هستهیی ایران را بر طرف میکرد.
این طرح ایران را ملزم میساخت تا:
* اجازه نظارت کامل به آژانس بدهد.
* پروتکل الحاقی آژانس و دستورالعمل ۳.۱ این پروتکل را اجرا کند.
* تولید اورانیوم بسیار غنی شده را متوقف کرده و غنیسازی را به ۵ درصد محدود سازد.
* نصب سانتریفیوژهای جدید را متوقف کند.
* سایتهای غنیسازی را به یک سایت کاهش دهد.
* نگرانیهای آژانس را در مورد «وجوه نظامی احتمالی» برنامه هستهیی خود و دیگر ابهامات تکنیکی بر طرف کند؛ و
* به طور موقت غنیسازی را تعلیق کند.
این طرح به دلیل فقدان حمایت و استقبال غرب، اجرایی نشد.
۲۱.
این اتهام که ایران در حال ذخیره اورانیوم غنی شده برای تولید سلاح
هستهیی است، بی پایه و اساس است، چرا که ایران سالانه نیازمند ۲۷ تن
اورانیوم است که ۳.۵ درصد غنی شده است تا سوخت لازم برای تنها نیروگاه
تولید برق خود در بوشهر را تغذیه کند. تا به حال، ایران نزدیک به ۷ تن از
این مواد را تولید کرده و نیازمند ۲۰ تن دیگر است. هر چند که سوخت برای
نیروگاه بوشهر توسط روسها تأمین خواهد شد و برخی افراد ممکن است چنین تصور
کنند که نیازی نیست ایران برای نیروگاه بوشهر اورانیوم غنی کند، اما
ایران نمیتواند به طور کامل به روسیه متکی شود و امیدوار باشد روسها
همواره نیازهای آتی ایران به سوخت هستهیی را تأمین کنند.
۲۲.
بزرگترین نگرانی غرب و در نتیجه بالاترین اولویت در مذاکرات هستهیی، حول
اورانیوم ۲۰ درصد غنی شده ایران بوده است. اولینبار در فوریه سال ۲۰۱۰، و
دومین بار در سپتامبر ۲۰۱۱، ایران پیشنهاد کرد غنیسازی ۲۰ درصد خود را
متوقف کند و در عوض لولههای سوختی دریافت کند اما این بار هم غرب پیشنهاد
ایران را رد کرد. در نشستی که با حضور نماینده ارشد اتحادیه اروپا، یعنی
کاترین اشتون و سعید جلیلی، مذاکره کننده هستهیی ایران در ۱۹ سپتامبر سال
۲۰۱۲ برگزار شد، ایران بار دیگر پیشنهاد داد که غنیسازی اورانیوم ۲۰ درصد
خود را به حالت تعلیق در میآورد، با این شرط که اقدام متناسبی هم از طرف
گروه ۱+۵ انجام شود. احمدینژاد در مصاحبهای با شبکه تلویزیونی ایران گفت
که «اگر ایشان سوخت ۲۰ درصد غنی شده به ایران بدهند ما بلافاصله غنیسازی
۲۰ درصد را متوقف خواهیم کرد.» اما اروپاییها در برابر حسن نیت وی،
تحریمهای بیشتری را بر ایران تحمیل کردند.
۲۳. هشدار اخیر اسراییل
مبنی بر این که ایران در آستانه تولید تسلیحات هستهیی قرار گرفته و تا
اواسط سال ۲۰۱۳ به این سلاح دست خواهد یافت، پیرو هیچ منطقی نیست چرا که
ارزیابیهای کارشناسان بینالمللی به این نتیجه رسیده است که ایران چندین
سال زمان لازم دارد تا یک کلاهک هستهیی کارآمد و با قابلیت پرتاب تولید
کند. ارزیابیهای مذکور این موضع ایران را که تسلیحات هستهیی بخشی از
استراتژی دفاعی ایران نیست را تقویت میکند.
۲۴. یکی دیگر از
مهمترین اتهاماتی که به ایران زده میشود این است که به محض دست یافتن
تهران به تسلیحات هستهیی، از آن برای حمله به آمریکا و اسراییل استفاده
میکند. این به هیچ وجه عقلانی نیست، چرا که هر گونه تحرک اینچنینی از
طرف ایران علیه آمریکا و اسراییل که هر کدام به ترتیب ۸۰۰۰ و ۴۰۰ کلاهک
هستهیی در اختیار دارند، منجر به نابودی کامل ایران میشود. ایران به طور
علنی این واقعیت را آشکار ساخته است.
۲۵. نگرانی اصلی برخی از
سیاستمداران آمریکا این است که انگیزه ایران برای تحصیل تسلیحات هستهیی
دست یافتن به بازدارندگی هستهیی است. حصول اطمینان از این که واشنگتن به
ایران حمله نخواهد کرد، به دنبال تغییر رژیم یا دیگر اهداف اینچنینی در
این کشور نمیرود. اگر این نگرانی صحیح باشد، پس تسلیحات هستهیی ایران
میتواند برای جلوگیری از جنگ مورد استفاده قرار گیرد و این یک نتیجهگیری
مثبت است. اما این نگرانی بر اساس فرضیاتی نادرست شکل گرفته، چرا که ایران
در برابر اقدامات جدی آمریکا و غرب برای تغییر رژیم در تهران، از جمله
استفاده از جنگ، برای تحصیل تسلیحات هستهیی تلاش نکرد.
در طول هشت
سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، آمریکا و غرب هر آن چه در توان داشتند
برای حمایت از طرف مهاجم، یعنی صدام، به کار گرفتند و باز هم نتوانستند
ایران را شکست دهند. به رغم باور برخی، ایران بدون تسلیحات هستهیی، با
گذشت ۳۴ سال از انقلاب اسلامی، هر ساله قدرتمندتر شده است. تلاشهای
آمریکا و غرب را برای سرنگون کردن حکومت ناکام گذاشته است در حالی که
جایگاه آمریکا و اسراییل در منطقه به رغم هزاران کلاهک هستهیی که در
اختیار دارند، تنزل یافته است.
مساله بعدی آن است که چگونه میتوان
از این باتلاق دیپلماتیک در مورد بحران هستهیی ایران بیرون آمد. ایران
انتظار دارد جامعه بینالمللی حق قانونی این کشور را برای غنیسازی تحت
نظارت ان.پی.تی به رسمیت بشناسد و تحریمها را بردارد. گروه ۱+۵ (اعضای
دائم شورای امنیت سازمان ملل و آلمان)، نیز بر اساس ان.پی.تی پنج خواسته
عمده مطرح کردهاند:
۱) اجرای پروتکل الحاقی که انجام بازرسیهای
سرزده بیشتر توسط آژانس، ناظر هستهیی سازمان ملل، از سایتهای هستهیی
ایران و نیز سایتهای نظامی همچون سایت پارچین را ممکن میکند.
۲) شفافسازی هر چه بیشتر برنامه هستهیی با اجرای دستورالعمل ۳.۱.
۳)
صدور اجازه به آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای فراتر رفتن از ان.پی.تی
و پروتکل الحاقی به منظور برطرف کردن نگرانیهای مربوط به وجوه نظامی
احتمالی فعالیتهای هستهیی ایران.
۴) محدود کردن غنی سازی ۲۰ درصد؛ و
۵)
تبدیل کردن اورانیوم غنی شده به لولههای سوختی یا خارج کردن ذخایر
اورانیوم غنی شده که بلافاصله نمیتوان آنها را برای مصارف داخلی به کار
بست.
در حالی که این مطالبات بسیار فراتر از اصول و قواعد
ان.پی.تی است، دولت احمدینژاد آمادگی خود برای همکاری را نشان داد. رییس
جمهور ایران اعلام کرد که کشورش آماده است «بلافاصله» پس از آنکه جامعه
بینالملل نیازمندی ایران به سوخت هستهیی را تأمین کند، غنی سازی ۲۰ درصد
را متوقف کند کاری که در گذشته از انجام آن سر باز میزد. همچنین علی اکبر
صالحی، وزیر امور خارجه ایران از دستورالعمل ۳.۱ توافقنامه فرعی پروتکل
الحاقی به طور مستقیم به عنوان بخشی از پیشنهادی یاد کرد که «نگرانیهای
غرب را به رسمیت میشناسد و میکوشد با استفاده از هر ابزاری که در اختیار
دارد، آنها را بر طرف کند.»
به جای طرح یک بسته پیشنهادی کامل که
دربر دارنده مطالبات جدی باشد، گروه ۱+۵ همواره طرحهای ساده لوحانهای را
مطرح میکند و خواهان تحقق مطالباتی حداکثری در برابر حداقل امتیازات است.
مشخص است که آمریکا و غرب، تمایل سیاسی لازم برای نهایی شدن توافق با ایران
ندارند. طرحهای پیشنهادی غرب نه حق مسلم ایران برای غنیسازی تحت نظارت
ان.پی.تی را میپذیرد و نه برداشته شدن تحریمهای جدی از ایران را. حتی
مقامات غربی اعتراف کردهاند که طرح جدیدشان تفاوتی با طرحهای پیشینشان
ندارد.
اگر آمریکا و غرب آماده پذیرش یک راه حل واقعنگرانه باشند،
که بر اساس آن همه مطالبات عمده هر دو طرف ذیل یک بسته پیشنهادی به صورت
گام به گام برآورده شود، رسیدن به توافق میسر است. دیپلماسی مؤثر خواهد بود
اگر اوباما، کری و هیگل سیاست فشار آمریکا را که «همه گزینهها را روی میز
باقی نگاه داشته» تغییر داده و به سمت رویکردی متوجه شوند که به دنبال راه
حلی واقعی برای برون رفت از این بحران است.