پنجشنبه ۰۹ فروردين ۱۴۰۳ - 2024 March 28 - ۱۷ رمضان ۱۴۴۵
۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۱ - ۱۶:۵۱

جراحی اقتصادی و خاطرۀ یک جراحی مغز/ رگ با رگ تفاوت دارد!

مقامات اقتصادی دولت آقای رییسی اظهار تعجب می کنند که چرا حذف تدریجی ارز ترجیحی از نزدیک 20 قلم کالا مثل چای در دولت قبل یا گران شدن گوشت قرمز سرو صدا نکرد ولی این چند قلم پر سرو صدا شده است؟
کد خبر: ۴۳۵۱۰۰

 ماجرایی که با عنوان «جراحی اقتصادی» یا «آزاد‌سازی» یا «مردمی‌سازی پرداخت یارانه‌ها» یا هر اسم دیگر که صلاح بدانند و ابداع کنند شروع شده به خاطر جنبه‌های دردناک و اجتناب‌ناپذیر آن با کلمۀ «جراحی» بیشتر تناسب دارد.



کما این که آقای رییس جمهور هم از تعبیر «جراحی اقتصادی» استفاده می‌کنند و چون خون‌ریزی دارد دستور داده‌اند با یارانۀ 300 تا 400 هزار تومانی محل زخم، پانسمان شود و گرنه اگر خون‌ریزی نداشت که پانسمان و مرهم - یارانۀ 300 تا 400 هزار تومانی- نمی‌خواست.


در اصل این موضوع که تا ابد نمی‌توان قیمت واقعی دلار را به رسمیت نشناخت تردیدی نیست اما این که کدام اقلام باید تحت حمایت بمانند محل بحث است.

 


مقامات اقتصادی دولت آقای رییسی اظهار تعجب می‌کنند که چرا حذف تدریجی ارز ترجیحی از نزدیک 20 قلم کالا مثل چای در دولت قبل یا گران شدن گوشت قرمز سرو صدا نکرد ولی این چند قلم پر سرو صدا شده است؟


در این که دایرۀ مشمولین ارز ترجیحی یا دلار 4200 تومانی بعد از صعود ارز در پی تحریم‌های ترامپ ابتدا گسترده‌تر بوده تردیدی نیست کما این که چای را هم دربرمی‌گرفته ولی به مرور کم شد اما به روغن و مرغ و تخم مرغ آرد دست نزدند. دولتیان امروز البته مایل‌اند بگویند جرأت نداشتند دست بزنند و ما داریم و زدیم.


این نوشته نمی‌خواهد بگوید دست نزنید چون زده اند و یارانۀ جبرانی را هم واریز کرده‌اند اما از سر دل‌سوزی تجربۀ یک جراحی را نقل می‌کنم تا خدای ناخواسته تکرار نشود.


قضیه از این قرار است که 10 سال پیش یکی از بستگان سببی در پی عارضۀ مغزی تحت عمل جراحی قرار گرفت و پزشک حاذق به همسر ایشان گفت به یکی از از رگ‌ها دست نمی‌زند ولی بقیه را اصطلاحاً باز می کند چون ریسک آن یکی بالاست.


همین کار را هم کرد و بیمار محترم که مرد شریف و کتاب‌خوان و خوش‌باشی هم بود تا 80 درصد بهبود یافت.


در همین حیص و بیص، کار همسر و فرزندان که سال ها متقاضی اقامت در آن سوی آب ها بودند درست شد و راهی ینگه دنیا شدند و قرار بر این شد که ایشان هم تا کمی بهبود یافت به آنان بپیوندد. این امر هم انجام شد و چون در آمریکا با اقدامات قبلی بستگان همسرشان امکانات بیمه و درمان پیدا کرده بودند به صرافت افتادند که به رغم هشدار در تهران آن 20 درصد را هم به لطف پیش‌رفت‌های پزشکی آن سامان کامل کنند.


آن 20 درصد اما همان رگی بود که پزشک حاذق ایرانی سراغ آن نرفته و به حال خود گذاشته و هشدار داده و برحذر داشته بود. پزشک چینی درمانگاه فلان ایالت آمریکا اما که از هفت دولت آزاد بود، عدل سراغ همان رگ رفت .باقی داستان را طبعا خودتان می‌توانید حدس بزنید. بنده خدا تا آخر عمر به حالت فلج گوشۀ خانه در آمریکا روزگار گذراند تا درگذشت.


همسر محترم در یکی از سفرها به ایران نزد پزشک حاذق مغز رفت و ماجرا را بازگفت. واکنش آقای دکتر را هم می‌توانید حدس بزنید. سرزنش؟ نه! "مگر نگفته بودم؟" نه! تنها نگاه و حیرت... آن قدر که ادامۀ حضور در مطب میسور نبوده است!


اگر دولت قبل سراغ اقلامی چون روغن و آرد و مرغ و تخم مرغ نرفتند و هر جور شده ارز مورد نیاز آنها را تأمین کردند شاید مانند آن پزشک ایرانی نگران بودند که این یکی مخاطره آمیز باشد.


نمی‌خواهم بگویم آنان اطبای حاذقی بودند و اینان پزشکانی نابلدند زیرا شاید در آن فقره هم اشکال از پزشک چینی بوده باشد و اگر پزشک دیگری و در بیمارستان مجهزتری آن عمل را انجام می‌داد 20 درصد مشکل هم حل می‌شد.


در هر حال اما رگ با رگ تفاوت دارد. همان طور که ارز ترجیحی اختصاص یافته به چای با دلار 4200 تومانی برای مرغ و روغن. پزشک هم با پزشک البته تفاوت دارد. هنوز زود است که دربارۀ عمل جراحی جاری نظر بدهیم اما امیدواریم نتیجه هر چه باشد بتوانیم نظر بدهیم. یعنی سلامت خود را به لطف پانسمان‌های یارانه ای محل زخم بازیافته باشیم تا به این نتیجه برسیم که جراحی داریم تا جراحی و آن قدر یارانه های پانسمانی مزه کند که اعضا و جوارح دیگر را هم در اخیتار بگذاریم.


عصر ایران؛ مهرداد خدیر

نظر شما در این رابطه چیست
آخرین اخبار