به گزارش ایران اکونومیست، مرکز پژوهشهای اتاق بازرگانی ایران اخیرا در گزارشی شامل گزارههای غیرمنطقی و ناسازگار با واقعیت به نقد سیاست دولت سیزدهم مبنی بر اولویت قرار دادن همسایگان در دیپلماسی اقتصادی پرداخته است و بر این اساس خواستار تغییر در این سیاست شده است.
در این یادداشت ابتدا مهمترین دلایل ضرورت اتخاذ سیاست اولویتدهی به همسایگان بیان میشود و سپس انتقاداتی نسبت به گزارههای مبنای استدلال اتاق مطرح میشود.
مزایای تجارت با همسایگان
توسعه تعاملات اقتصادی با همسایگان میتواند کم هزینهترین مسیر در جهت توسعه تجارت خارجی یک کشور باشد. کشورهای همسایه در کوتاهترین فاصله مکانی قرار گرفتهاند و بنابراین هزینههای حمل و نقل کالا و تردد تجار برای تعامل اقتصادی با این کشورها ارزانتر است.
در مورد همسایگان ایران به طور خاص میتوان اذعان کرد که به علت در حال توسعه بودن این کشورها، رقابت جهت تامین کالاهای مصرفی این کشورها برای بنگاههای ایرانی راحتتر از حضور در بازار کشورهای توسعه یافتههایی همچون کشورهای اروپایی خواهد بود.
بدیهی است که هر چقدر مقاصد صادراتی ایران از نظر استانداردهای تجاری سختگیری بیشتری به خرج دهند، میزان صادرات کشورمان کمتر خواهد بود و در واقع هزینههای صادرات افزایش مییابد. در این زمینه نیز همسایگان ایران با کشورهای توسعه یافته اروپا یا شرق آسیا تفاوت چشمگیری دارند و از این منظر نیز تجارت با همسایگان دارای مزیت است.
یکی دیگر از مولفههای نشاندهنده برتری دیپلماسی اقتصادی همسایه محور، اشتراکات فرهنگی و تعاملات فراوان مردم و بازرگانان در این کشورهاست. لازم به ذکر است که شبکه ارتباطی تجار میان همسایگان بصورت سنتی وجود دارد و توسعه بازار با وجود پیوندهای اجتماعی-فرهنگی همسایگی راحتتر از نفوذ در بازار کشورهای دوردست خواهد بود.
علاوه بر مزایای ذکر شده، تجارت در بازار کشورهای همسایه را میتوان به عنوان محیط تمرینی در نظر گرفت که موجب رشد و ارتقای توانمندی های تجاری بنگاهها و بازرگانان ایرانی شود. به نظر میرسد که کشورهای موفق در گام اول برای جهش صادراتی و توسعه تجارت خارجی روی همسایگان خود تکیه میکنند. برای مثال مقصد 70 درصد از صادرات ترکیه محیط همسایگی این کشور است و ترکیه پس از موفق شدن در این گام برای دستیابی به بازارهای دوردستتر در شعاع 8 هزار کیلومتری سیاستگذاری کردهاست. جالب است که گزارش مرکز پژوهش اتاق ایران این نکته را در مورد ترکیه پوشش داده است ولی توجه نمیکند که چرا این کشور چنین روابط اقتصادی گسترده ای با همسایگان دارد.
مجموعه این مزایا را میتوان در این نکته جمع بندی کرد که اولین گام در مسیر توسعه تجارت، رشد تعاملات اقتصادی با کشورهای همسایههایی است که رقابت و هزینههای تجارت در این بازارها بسیار کمتر و سهل الوصولتر است.
بررسی گزارش مرکز پژوهشهای اتاق ایران
محتوای منتشر شده توسط اتاق بازرگانی در زمینه دیپلماسی اقتصادی، در جمع بندی خود محور قراردادن همسایگان توسط دولت را بدلیل کوچک بودن، فناوری پایین، حاشیهای بودن و قاعدهپذیر بودن اقتصاد همسایگان نسبت به اقتصاد جهانی، خطای راهبردی تلقی کرده است.
مهمترین انتقادات به گزارش اتاق بازرگانی در ادامه بیان میشود:
در زمینه حاشیهای بودن اقتصاد همسایگان ایران لازم به ذکر است که مجموع ارزش واردات این کشورها در یک سال حدود 1200 میلیارد دلار ذکر میشود. این عدد در برابر صادرات غیرنفتی 40 میلیارد دلاری ایران قابل توجه و معنادار است. کسب تنها 4 درصد سهم از این بازار میتواند صادرات غیرنفتی کشور را دو برابر کند. بازار کشورهای همسایه اگر چه بخش کوچکی از اقتصاد جهان است، اما بازاری جذاب و هدفی در دسترس برای اقتصاد ایران است.
این گزاره که ایران فقط روی 5 درصد از تجارت بین الملل متمرکز شدهاست، صحیح نیست، دولت همزمان با پیگیری دیپلماسی اقتصادی با همسایگان، بهدنبال پیگیری و اجرای توافق 25 ساله با چین بعنوان یکی از کانونهای قدرتمند و نوظهور زنجیره ارزش جهانی است. ارتباط دولت با کشورهای اروپایی نیز تابع قواعد تحریمی آمریکاست و بهدلیل ناپایدار بودن چنین تعاملی پیگیری آن عاقلانه نیست. هرچند که دولت مذاکرات وین را در دستور کار خود قرار دادهاست.
این حقیقت که اقتصادهای منطقه جنوب غرب آسیا عمدتا تامین کننده مواد خام و کامودیتیها است، اتفاقا یک مزیت به حساب میآید. تجارت با اقتصادهای کوچک و متوسط و با سطح پایین فناوری نمیتواند لزوما منفی و به ضرر اقتصاد ایران باشد بلکه از محاسن همسایگان به شمار میرود.
این انگاره که اقتصادهای کوچک منطقه قاعده پذیرند و غولهای اقتصادی قاعدهگذار، بسیار کلی است و نمیتواند در سیاستگذاری تجاری راهگشا باشد. در این زمینه لازم به ذکر است که صادرات ایران به همسایگان دقیقا در سالهای 1397 و 1398 و در اوج فشار حداکثری آمریکا، نه تنها مختل نشدهاست بلکه افزایش هم پیدا کردهاست. آمارها نشان دهنده این حقیقت هستند که تجارت ایران با همسایگان در دوره تحریم، شریان حیاتی اقتصاد کشور بودهاست و کمترین تاثیرپذیری را از قواعد تعیین شده از سوی غرب داشتهاند. در مقابل در همین مدت غولهای اقتصادی اروپایی و جنوب شرق آسیا واردات خود از ایران را به میزان چشمگیری کاهش دادند و قواعد تحریمی یکجانبه آمریکا را علی رغم میل باطنی خود پذیرفتند.
ایران تنها در میان شرکای تجاری اصلی همسایگان خود از جمله عراق، افغانستان، ترکمنستان و عمان قرار دارد و تعامل اقتصادی کشورمان با سایر کشورهای جهان مقدار قابل توجهی نیست. بنابراین اگر استدلال اتاق مبنی بر اهمیت این امر در نگرش همسایگان صحیح باشد، دیدگاه کشورهای غیرهمسایه نسبت به ایران به مراتب بدتر خواهد بود.
به نظر می رسد در تحلیل مرکز پژوهشهای اتاق ایران با موضوع آن چیزی که مورد غفلت قرار گرفته است، انفعال دولت ایران جهت تلاش برای کسب منفعت از اقتصاد منطقه بوده است. وضع موجود روابط اقتصادی با منطقه به دلیل همین انفعال، در آن حد که انتظار می رود نیست. کشورمان در هشت سال گذشته، اروپا و آمریکا را در مرکز دیپلماسی خود قرار داده بود و در چنین شرایطی طبیعی است که از منظر همسایگان، جایگاه ایران کمرنگ به نظر آید.