«موفقیت بازیکنانی مثل سردار آزمون، علیرضا جهانبخش، علی قلیزاده، کریم انصاریفرد و مخصوصا درخشش بیامان مهدی طارمی در پرتغال باعث شده است تمام نگاهها به لژیونرهای ایرانی فوتبال ایران، بهویژه آنهایی که در فوتبال اروپا مشغول به کار هستند، مثبت باشد، اما همه چیز هم همین قدر شیرین و دلچسب نیست. مواردی وجود دارد که این قاعده را تا حدی نقض میکند. در این سالها بازیکنانی هم داشتهایم که با سودای پیشرفت فنی راهی خارج از کشور شدهاند اما عملا توفیق چندانی را به دست نیاوردهاند. این مطلب به مرور سرنوشت برخی از همین بازیکنان اختصاص دارد.
محرمی پرسپولیس بهتر نبود؟
اصلا انگیزه نگارش این مطلب، داستان صادق محرمی است. این بازیکن در پست دفاع راست پرسپولیس طوری جا افتاده بود که برانکو ایوانکوویچ حتی بعد از بازگشت رامین رضاییان هم حاضر نبود صادق را از ترکیب اصلی بیرون بکشد. محرمی اما پیش از آغاز لیگ هجدهم این تیم را ترک کرد و راهی دیناموزاگرب شد تا پیشرفت کند. الان سه فصل از آن انتقال گذشته و سال چهارم حضور صادق در دینامو شروع شده، اما خبرهایی که میرسد حاکی از آن است که بازیکن ایرانی بهندرت در ترکیب تیمش به میدان میرود. صادقانه باید گفت در نمایشهای محرمی در تیم ملی هم نشانه چندانی از رشد فنی او دیده نمیشود. قبلا اگر چه ارسالهای صادق نقص داشت اما سرعت او، نفوذهایش و دریبلهای دوطرفهاش عالی بود. با این وجود حالا نقص مورد نظر پابرجا باقی مانده، اما نقاط قوت به کیفیت سابق نیست.
آغاز یک پروژه فاجعهبار
اساسا آغاز داستان فاجعهبار مهدی طارمی، خیریت و بستهشدن پنجره پرسپولیس زمانی بود که ابتدای لیگ شانزدهم رامین رضاییان دست او را گرفت و دو تایی با هم به ترکیه رفتند. هر دو به شکل ناگهانی به عضویت ریزهاسپور ترکیه درآمدند. بقیه داستان را خودتان بهتر میدانید. آن زمان بهانه آقایان برای آن کوچ شبانه پیشرفت در فوتبال اروپا بود اما هر دو به پرسپولیس برگشتند. طارمی محروم شد و چهار ماه از بهترین دوران فوتبالش را در خانه نشست، رضاییان هم بعد از مدتی از سوی برانکو کنار گذاشته شد. او البته به آرزویش برای بازی در اروپا رسید و به عضویت اوستنده بلژیک درآمد اما آنجا بدترین نتایج ممکن را کسب کرد و به لیگ قطر پرتاب شد. رضاییان حالا در لیگ ستارگان هر سال پولهای درشت میگیرد اما فصل به فصل سطح تیمهایش تنزل پیدا میکند و دیگر خبری از دعوت او به تیم ملی هم نیست.
میتوانستی بالاتر از این حرفها باشی
مرتضی پورعلیگنجی هم از آن دست بازیکنانی است که کوچش به فوتبال خارج از کشور، احتمالا برای او فقط مواهب مالی به دنبال داشته است. اگر امروز از خیلی از کارشناسان و مخاطبان فوتبال ایران سوال کنید، به شما خواهند گفت پورعلیگنجی درخشان جام ملتهای آسیا در سال ۲۰۱۵ را خیلی قدرتمندتر از پورعلیگنجی سالهای اخیر میدانند. مرتضی سورپرایز کارلوس کیروش برای مسابقات استرالیا بود. پورعلیگنجی با استفاده از اسم و رسمی که در جام ملتها به هم زده بود لژیونر شد و برای تیمهای مختلفی مثل تیانجین چین، السد قطر، یوپن بلژیک و العربی توپ زد. او حالا در عضویت شنزن چین است اما این همه سیر و سیاحت غیر از چمدانهای پر از پول، برای مدافع ایرانی امتیاز دیگری نداشته است. امروز پست دفاع وسط تیم ملی به طور قطعی به زوج شجاع خلیلزاده و محمدحسین کنعانیزادگان سپرده شده است.
نوک تضمینی پرسپولیس کجاست؟
درخشش مهدی طارمی در پرتغال، دروازههای فوتبال این کشور را به روی مهاجمان ایرانی باز کرد. داستان علی علیپور هم همین است و او پیش از آغاز لیگ بیستم راهی ماریتیمو شد. علیپور بازیکن بسیار زحمتکشی است و رویای او برای پیشرفت در اروپا قابل احترام به نظر میرسد اما این بازیکن تا اینجا حتی کپی کمرنگی از موفقیتهای طارمی را هم تکرار نکرده است. علیپور فصل گذشته در ۲۶ بازی دو گل برای تیمش زد. او البته امسال همین دو گل را در هفت مسابقه نخست فصل به ثمر رسانده و سخت امیدواریم آمارش بهتر و بهتر شود. با این حال اگر علیپور در پرسپولیس مانده بود، حالا مهاجم نوک تضمینشده این تیم بود. او اینجا هرازگاهی حتی به تیم ملی هم دعوت میشد اما با کوچش به پرتغال از همین امتیاز جزئی نیز محروم شده است.
از این نیمکت به آن نیمکت
علیرضا بیرانوند در نفت تهران و پرسپولیس عملکرد خوبی داشت. او با حضورش در جمع سرخپوشان موفق شد پیراهن شماره یک تیم ملی را به دست بیاورد. بیرو اما همیشه آرزوی لژیونرشدن داشت. اصرار او برای جدایی تا جایی پیش رفت که در لیگ نوزدهم شاهد افت کیفی شدید این بازیکن و افزایش حواشی او بودیم. بیرانوند با گابریل کالدرون به مشکل خورد و نیمکتنشین شد، نهایتا هم باشگاه مجوز انتقال او را پیش از پایان فصل صادر کرد. با این حال علیرضا در آنتورپ بلژیک دوران بسیار پرفراز و نشیبی را تجربه کرد و اغلب روی نیمکت نشست. او امسال برای رهایی از این وضعیت، بهطور قرضی راهی بوآویشتا در لیگ پرتغال شد اما آنجا هم در خیلی از مسابقات فصل روی نیمکت نشسته است. این وضعیت البته فعلا جایگاه بیرانوند در تیم ملی را به خطر نینداخته است اما او رقبای سرسختی مثل پیام نیازمند و امیر عابدزاده دارد.
در کتابت چه مینویسی؟
سعید عزتاللهی با استایلی برازنده برای میانه میدان، از سن پایین راهی اروپا شد تا کار را به صورت اصولی بیاموزد و قلههای پیشرفت را فتح کند. او در ۱۸ سالگی در آکادمی آتلتیکومادرید مشغول به تمرین شد و خیلیها برایش آیندهای درخشان تصور میکردند. البته نه این که سعید امروز وضعیت بدی داشته باشد اما شرایطش با آن چه تصور میشد متفاوت است. عزتاللهی انتخابهای نسبتا عجیبی در این سالها داشت. روستوف، آنژی ماخاچقلعه و آمکارپرم از این دسته بودند. عزتاللهی در حال حاضر برای وایله بلدکلوب دانمارک توپ میزند و عجیب این که در برخی مسابقات همین تیم هم نیمکتنشین میشود. عزتاللهی که میانه میدان تیم ملی را تحویل نوراللهی و سرلک داده، اخیرا گفته قصد دارد کتاب زندگیاش را بنویسد. امیدواریم او در ادامه انتخابهای بهتری داشته باشد تا لااقل در کتابش چیزی برای خواندن پیدا شود!»
دنیای اقتصاد