روزنامه «اعتماد» درباره سربازان ایرانی بازمانده از فوتبال المپیک نوشت: «در آخرین روز از نبردها و پیکارهای مهمترین صحنه ورزشی جهان یعنی المپیک و زمانی که برزیل صاحب مدال طلای فوتبال شد، قطعا چیزی جز آه و حسرت برای هیچکدام از اهالی فوتبال باقی نماند. آه و حسرتی که اگر دلاوریهای امثال یزدانی و فروغی و گرایی نبود قطعا صدچندان میشد. بیشک اگر سرسوزنی منطق در وجودمان باشد، قبل از گیردادنها به تکواندوییهای بینوا و خردهگیریها به دوومیدانیکارهای بیادعا بد نیست کمی از فوتبال پرمدعا بگوییم.
آغاز ناکامی فوتبال امید ایران در راه رسیدن به بازیهای المپیک ۲۰۲۰ توکیو را باید در بهار ۹۸ جست؛ جایی که ایران میزبانی مرحله اول انتخابی بازیهای المپیک را بر عهده گرفت و امید زیادی داشت که با یک صدرنشینی راحت در همان مرحله کار را برای ادامه مسیر هموار کند. با این حال اما معادلات حسابی به هم ریخت؛ ایران با وجود میزبانی آن تورنمنت نتوانست در تهران صدرنشین گروه شود تا دست آخر به عنوان یکی از دو تیم برتر منطقه آسیا، راهی دومین مرحله انتخابی شود. از همان جا دیگر میشد حدس زد که کار برای رفتن به توکیو در عمل سخت و فقط در حرف راحت است. با صعود به عنوان یکی از تیمهای دوم در مرحله اول انتخابی، مشخص بود که ایران در مرحله نهایی این رقابتها قرار است در گروه دشواری قرار بگیرد. این طور شد که وقتی ایران با ازبکستان، کره و چین همگروه شد، کسی تعجب نکرد. ایران به کره باخت، با ازبکستان مساوی کرد و چین را هم برد تا آن چهار امتیاز هم برای صعودش به مرحله بعدی کمکی نکند. خلاصه از کمیته ملی المپیک و وزارت ورزش گرفته تا مربیگری حمید استیلی که جانشین مرحوم کرانچار شده بود، همگی عواملی بودند که دست به دست هم دادند تا حسرت حضور فوتبال ایران در المپیک ۵۰ ساله شود. از مرغوببودن جوانانمان تا غیرت بالای آنها همه دلایلی بود که باعث شد آه اینبارمان از هر بار عمیقتر شود.
ما در ادامه مطلب فهرستی از ۱۱ جوانی که میتوانستند در المپیک برای فوتبالمان آبرویی باشند و حتی میشد تا روی سکوها با آنها رویاپردازی کرد، برایتان جمع کردهایم.
۱- مهدی قائدی
سلطان بیمنازع خط حمله استقلال که از دست کیفیت بالایش تمام سیمخارداران ایران و آسیا به عذاب آمدهاند، قطعا درخشیدن در این کارزار هم برایش چیز سختی نمیتوانست باشد. پسری که تمام میلیادرهای آسیا روز و شب به دنبالش هستند فاصله زیادی تا آقایی در المپیک نداشت اگر...
۲- الهیار صیادمنش
مهاجم الماسمنش لیگ اوکراین را کمتر مربیای هست که آرزوی داشتنش را نداشته باشد. پسری که مدت مدیدی است در تمام لیستهای تیم ملی حضور دارد. کسی که لقب پدیده لیگ اوکراین را گرفت، ستاره استقلال شد و حتی گلزن تیم ملی شد بیشک توانایی تبدیل شدن به مرد اول خط آتش امیدها در المپیک را هم میتوانست داشته باشد که نشد.
۳- مهدی عبدی
شاهمهره خوشآتیه یحیی که در هر نوع سکانسی و هر نقشی توانست سوپرمن پرسپولیس باشد قطعا بیشترین افسوس را باید از نرفتن تیم امید و بعد نرفتن خودش به المپیک داشته باشد. فرشاد پیوس امروز پرسپولیسیها آوازهاش در آسمان فوتبال کشور پیچیده و امضای گلهایش در حساسترین جدالهای سرخها دیده میشود و با هشت گل در لیگ شاید منجی ایران در المپیک نیز میشد.
۴- امید نورافکن
دفاع چپ قدر محرم که تمام تیمها برایش سر و دست میشکنند چه در استقلال و سپاهان باشد چه تیم ملی، مرد اول جناح چپ بازی میشود. کسی که با سن کمش بارها به تیم ملی امید و بزرگسالان خدمت کرده و با توجه به تجربه بیشترش نسبت به بقیه مهرهها میتوانست رهبر و ستاره امیدها باشد.
۵- محمد محبی
پسر بوشهر تنها دو فصل میخواست تا حتی تیمهای آن سوی آب هم مشتری اولش باشند؛ ستارهای که حتی اگر تاثیر مستقیم روی گل نداشته باشد با ریزنقشی خود به داد تیمش میرسد. وینگر کشف شده پاشازاده که بارها سلاح ویلموتس و اسکوچیچ هم شد آیا حلقه مفقوده مقدماتی المپیک برای صعود نبود؟
۶- عارف غلامی
کاناواروی استقلال چه زیر نظر استرا باشد و چه فکری و مجیدی چهره ثابت خط دفاع آبیهاست. جوان سرعتی که سریع شهرت را در دست گرفت میتوانست سنگر غیر قابل گذر لشکر امیدها باشد.
۷- عارف آقاسی
آچار فرانسه جواد نکونام این فصل در تمام پستهای خط دفاعی بازی کرده و رمز و راز دفاع کردن را از حفظ است. پیشرفت او و دعوتش به تیم ملی دلیلی شد تا در این لیست قرار بگیرد. درخشش ادامهدار او باعث شد توسط اسکوچیچ به تیم ملی دعوت شود تا بتواند موفقیتهای باشگاهیاش را در رده ملی هم ادامه دهد. پسری که سبک بازیاش فوقالعاده به محمد خاکپور شباهت دارد.
۸- حسین پورحمیدی
گلر دوم استقلال که آلومینیوم از بیدروازهبانی جذبش کرد آن قدر عطش بازی داشت تا در تمام بازیها بدرخشد و جزو سه سنگربان برتر لیگ شود. با وجود گلرهای جوان و خوبی چون فرعباسی و گوهری او از دیدگاه کارشناسان مهره شایستهتری برای دروازهبانی تیم ملی در صورت صعود داشت.
۹- جعفر سلمانی
پیستون چپ خوب جنوب که با مستحکم بازی کردنش به تیم ملی و حتی لیگ پرتغال رسید. او آن قدر با کلاس بالا بازی میکند که با وجود سن پایینش با پیستونهای باتجربهای چون حاجصفی و محمدی رقابت میکند و بیشک گوهر سالهای نه چندان دور تیم ملی است.
۱۰- یاسین سلمانی
جوان ۱۹ ساله گرگانی همه آن چه برای ستارهشدن لازم است را دارد. این هافبک میانی در حمل توپ کمنظیر است؛ تکنیک بسیار بالایی دارد و ضربات محکم و حساب شدهای به توپ میزند. با این که بیشتر ذخیره به میدان آمده اما آمار فوقالعادهای در لیگ بجا گذاشته؛ ۲۶۰ دقیقه ۴ گل و ۲ پاس گل یعنی هر ۳ ربع یک گل یا یک پاس گل؛ آیا برای یک هافبک میانی آن هم در فوتبال ما بینظیر نیست؟
۱۱- مجتبی نجاریان
پیستون خوب فولاد با درخشش مقابل تیمهای بزرگ در عنفوان جوانی نامش روی زبانها افتاد و حتی به جمع ملیپوشان هم اضافه شد. فاصله ستاره دستساز نکونام را هیچجوره نمیتوان با کامیابی و بدل شدن به وینگر ممتاز تیم ملی دور دانست.