یکی از دغدغههای اصلی در کشور طی سالهای اخیر حجم بالای پروژههای عمرانی نیمه تمام است که سالهاست به دلیل نبود منابع مالی به صورت راکد مانده و یا با سرعت بسیار کمی در حال پیشرفت هستند. بخش عمدهای از این پروژهها توسط دولت به عنوان سرمایه گذار اصلی اجرا شدهاند. باید توجه داشت که پروژههای عمرانی اغلب در مقیاس بزرگ یا به اصطلاح مگا پروژه بوده و نیاز به تأمین مالی چند دههزار میلیاردی دارند. این درحالی استکه در سالهای اخیر دولت به دلیل تحریمهای ظالمانه در فروش نفت با مشکلی جدی مواجه شد و درآمدی که در بخش نفت پیشبینی شده بود محقق نگردید و دولت حتی در انجام هزینههای جاری خود با مسائل متعدد مواجه گردید و به همین دلیل سهم بودجه عمرانی کشور از بودجه کل کشور کاهش یافت و صرف امور جاریه کشور گردید. علیرغم اینکه در ابتدای دهه90 بودجه عمرانی در حدود 28 درصد بودجه کشور بوده در سال 1400 این رقم به 12 درصد از بودجه رسیدهاست که در 20 سال گذشته بیسابقه است. بر این اساس تأمینمالی دولتی جهت اجرای پروژههای عمرانی دور از ذهن و امکان ناپذیر است و برای اجرای این پروژهها باید به منابعی به جز منابع فعلی دولت توجه نمود. با توجه به شرایط تحریمی و عدم امکان سرمایه گذاران خارجی جهت سرمایهگذاری در پروژهها، دو بازار پول و بازار سرمایه جهت تأمین مالی این پروژهها در دسترس است.
امیرتقی خان تجریشی رئیس هیات مدیره شرکت بورس اوراق بهادار تهران با بیان اینکه چالشهای موجود در زمینه بهبود فضای بازار سرمایه و پول، انواع روشهای تامین مالی برای بودجهریزی عملیاتی، توسعه ابزارها و نهادهای مالی به خصوص رشد تأمین سرمایه ها, رونق تولید و پروژه های عمرانی تأمین مالی از طریق بازار سرمایه را میتوان در کوتاهمدت و بلند مدت حل کرد، گفت: بازار پول یکی از مهمترین راههای تأمین مالی پروژه ها درکشور میباشد و به صورت تاریخی در ایران 90 درصد تأمین مالی کشور از طریق بازار پول و اعطای تسهیلات بانکی به پروژهها انجام میپذیرد. به عبارت دیگر اقتصاد ایران با توجه به سابقه طولانی تر بانک نسبت به بورس در ایران ، بانک محور است. این در حالی است که این رقم در کشورهای توسعه یافته بین 10 تا 15 درصد است. وابستگی شدید به این کریدور مالی منجر به عدم توسعه در سایر بازارها گردیدهاست. علاوه بر این در هنگام چالش یا عدم کارکرد مناسب این بازار معضل زیادی ایجاد میگردد. به عنوان مثال طی سالهای گذشته به دلیل مشکلاتی از قبیل انجماد دارایی و حجم بالای مطالبات غیرجاری در سیستم بانکی کشور توان نظام بانکی جهت حمایت از تولید با محدودیت قابل توجهی مواجه گردید. نکته دیگر اینکه در ادبیات مالی تأمین مالی از بانک یک تأمین مالی کوتاه مدت است در حالی که در بازار سرمایه این تأمین مالی بلندمدت محسوب میشود. از این رو طی سالهای اخیر توجه به سایر بازارها از جمله بازار سرمایه و روشهای تأمین مالی بیشتر مدنظر سیاستگذاران قرار گرفته است. علیرغم اینکه طی سالهای گذشته سهم بازار سرمایه در تأمین مالی رشد داشته و از رقم 215 هزار میلیارد تومان در سال 98 به 245 هزار میلیارد تومان رسیده و رشد 107 درصدی را تجربه کرده است لیکن همچنان سهم تأمینمالی از بازار سرمایه نسبت به کل تسهیلات کشور در سال گذشته متاسفانه تنها 16% بوده (سال 98 در حدود 11%) که نشان از سهم اندک بازار سرمایه در تأمین مالی در کشور می باشد.
این اقتصاددان مالی با ارائه توضیحاتی در خصوص روش های تامین مالی در پروژه ها گفت: خوشبختانه با تلاشهایی که انجام شد و با توسعه ابزارها و نهادهای مالی به خصوص رشد تأمینسرمایه ها در کنار صندوق های سرمایه گذاری طی دهه اخیر، تعدادی از پروژهها و شرکتهای بزرگ توانستهاند از این طریق تأمین مالی طرح ها و همچنین سرمایه در گردش خود را انجام دهند. شاید روزهای اول توسعه ابزارها تنها اوراق مشارکت بورسی مورد توجه بود اما امروز ما با انواع اوراق مبتنی بر عقود اسلامی مانند صکوک اجاره، مرابحه، استصناع، وکالت، خرید دین، جعاله و... روبروهستیم که میتواند بخشی از مشکلات طرحها و شرکتها را حل کند. البته متأسفانه برخی اوراق مانند جعاله که میتواند مشکل گشای طرحهای دولتی باشد تاکنون مورد توجه و اقبال قرار نگرفته است. اما به صورت اصولی راهحل اصلی رونق تولید و پروژههای عمرانی تأمین مالی از طریق بازار سرمایه است. بازار سرمایه ظرفیتی است که همچنان بخش زیادی از آن خالی است و فضای جذب سرمایه در این بازار موجود است.
وی افزود، در دو سال گذشته نقش بازار سرمایه پررنگتر شد. بازاری که مهمترین ویژگی آن عدم مداخلات بود ، طی دو سال گذشته به محل جبران کسری بودجه تبدیل شد. شیوع پاندمی کرونا و افزایش هزینههای جاری کشور و نیازهای حمایتی مشاغل ناشی از تعطیلی کسب و کارها علیرغم کاهش درامدهای نفتی، کشور را با مشکلات عدیده و کسری شدید بودجه مواجه نمود. یک راهکار برای این جبران این کسری افزایش حجم نقدینگی و چاپ پول و فروش اوراق بدهی و سهام شرکتهای در بازار سرمایه بود. راهکارهایی که تنها می تواند به تعویق بحران منجر شود.
نکته دیگر اینکه نقدینگی در انتهای سال 99 به رقم قابل توجه 3475 هزار میلیارد تومان رسید. علاوه براین آمارها نشان میدهد که علاوه براین افزایش ترکیب نقدینگی تغییرکرده و سهم پول(بخش سیال نقدینگی) که در سال 96 کمتر از 12درصد بود در انتهای سال 99 به 20.5 درصد رسید. و طبیعتا این نقدینگی سیال همچون موج خروشانی است که در صورت عدم کنترل وارد هربازاری که شود ایجاد مشکل می کند.
در واقع گرچه تأمین مالی در بازار سرمایه در سال 98 و 99 افزایش قابل توجه یافت لیکن بخش قابل توجهی از این تأمینمالی صرف پروژه های عمرانی و طرحهای توسعهای نگردید و صرف هزینه های جاری گردید. از طرفی به دلیل شرایط خاص بازار اعتماد در بین آحاد جامعه نسبت به بازار سرمایه کاهش یافت و این بازار نتوانست از سهامدارن جدید به خوبی حمایت کند و این افراد طی ماههای اخیر بخش عمدهای از نقدینگی که به بازار سرمایه وارد کرده بودند خارج نمودند و بخشی از آن نیز به دلیل افت ارزش بازار از بین رفت. در نهایت استفاده از نقدینگی ارزشمندی که میتوانست در بخش تولید و بازار اولیه منجر به رونق و رشد اقتصادی گردد، میسر نگردید.
تجریشی ادامه داد، بر این اساس همانطور که پیشتر نیز بیان شد در حال حاضر کشور با دو مشکل اساسی مواجه است: یک: حجم نقدینگی بسیار در دست مردم ودو : پروژه های عمرانی نیمه تمام که نیازمند تأمین مالی هستند. حل این دو مشکل میتواند بحران تورم، اشتغال و تولید را در کشور مرتفع نماید. تنها بازاری که امکان جذب این نقدینگی بدون ایجاد حباب قیمتی دارد بازار سرمایه می باشد. در واقع بازار سرمایه محل تلاقی سرمایه(نقدینگی در دست مردم) و تولید است. لذا گرچه بازار سرمایه در اتفاقات اخیر مورد انتقاد قرار گرفت و اعتماد سرمایهگذاران نیز کم شدهاست اما همچنان بهترین مسیر جهت رفع این بحران است و مسیر رونق بخشی به تولید و توسعه اقتصادی کشور نهایتا از بازار سرمایه عبور میکند. لذا باید ابزار و روشهای جدید تأمین مالی در بازار سرمایه مدنظر قرار گیرد. بدین منظور طی سال گذشته مدلی به نام شرکت سهامی عام پروژه در بازار سرمایه تعریف شد.
در این خصوص خوشبختانه تجربهای مشابه در زمینه تأمین مالی پروژه ها از طریق دارایی یا Equity Base وجود دارد که ما در در مجموعه آرمان آتی در سالهای گذشته برای اولینبار توانستیم اساسنامه و دستور العمل های صندوق پروژه یا Project Fund را به تصویب و تأیید سازمان بورس اوراق بهادار رسانده و طرح و توسعه یکی از پروژههای نیروگاههی شرکت مپنا را تأمینم الی نمائیم که تجربه جدید و بسیار خوبی بود اما یکی از مشکلات آن بحث مالیات بود.
وی ادامه داد، در خصوص شرکتهای سهامی عام پروژه که مشابهت زیادی با صندوق های پروژه دارد باید گفت در حقیقت نسل بعدی صندوق های پروژه است که مشکلات آن از جمله مسائل مالیاتی آن حل شده و نهایتا با پیگیری های وزارت امور اقتصاد و دارایی و معاونت طرح و برنامه وزارت صمت به نتیجه رسید . در حقیقت این رویکرد هم مزایای بانک را دارد که کف سود را تضمین میکند و هم اینکه سهام پروژه به فرد منتقل میشود، از جنس دارایی است و برخلاف سپرده بانکی در برابر تورم کاهش نمییابد. در واقع شرکت پروژه یک شرکت سهامی عام و با مکانیزم پذیره نویسی عمومی و به منظور تکمیل و بهره برداری از پروژههای اقتصادی کلان که دارای توجیه اقتصادی هستند تشکیل میشود. سرمایه این شرکت حداقل هزار میلیارد تومان بوده و مؤسسین 50 درصد از سرمایه شرکت را به صورت نقدی و غیرنقدی تعهد مینمایند. در واقع این شرکتها برای پروژههای با مبالغ سرمایه زیاد و از طریق تجمیع سرمایه خرد مد نظر قرار میگیرند. آورده نقد حداکثر 30 درصد سرمایه شرکت مشتمل بر پروژه و ملحقات آن و دارایی نقدشونده مانند اوراق با درآمدثابت و سهام شرکتهای پذیرفته میباشد و دارایی نقد شونده باید در طول اجرای پروژه منحصرا صرف تأمین مالی پروژه گردد. موضوع فعالیت مؤسسین در راستای شرکت پروژه بوده و الزام دارد تا زمان پروژه در شرکت حضور داشته باشند.
تأمین مالی از این طریق می تواند مزایای زیادی برای سرمایه گذاران داشته باشد. در این روش سرمایهگذاران حتی افراد با تحمل ریسک پایین نیز میتوانند در پروژهای سودده اقتصادی مشارکت نموده و ضمن کسب حد اقل سود، از مزایای رشد سرمایه گذاری و ارزش افزوده و منافع آتی آن نیز بهرهمند گردند. همچنین برخلاف سرمایهگذاری در بانک و مشارکت غیرمستقیم در پروژهها در این روش سرمایهگذاران میتوانند مستقیماً بر روند اجرای پروژهها نظارت داشته و حتی اعمالنظر نمایند و برخلاف بانک که فیلتر نظارتی محدود دارد، شرکتها در بازار با نظارت چند لایه زیر ذره بین تحلیلگران و سرمایهگذاران، نهادهای نظارتی و کنترلی میباشند و امکان خطا و اشتباه کاهش مییابد. در واقع این شرکتها با تلفیق مزایای اوراق بدهی، بانک و سهام فرصتی برای همه افراد جامعه ایجاد نموده که در این شرکتها سرمایهگذاری نمایند.
برای استقبال گسترده از این شرکتها لازم است هم سرمایه پذیر و هم سرمایه گذار راغب به حضور در بازار سرمایه گردند. برای جذب پروژههای سرمایه پذیر نیاز است فرایند پذیرش، تسهیل و در مدت زمان کوتاه صورت گیرد همچنین قوانین دست و پاگیر در این خصوص مورد بازنگری قرار گیرند. از طرفی هزینه تأمینمالی نیز در این روش کاهش یابد. کاهش این هزینه نیازمند کاهش نرخ بازده بدون ریسک در کشور میباشد. مهمترین عامل در ترغیب سرمایهگذاران جهت سرمایه گذاری در هر بازار اعتماد و امنیت سرمایه گذاری میباشد. باتوجه به اینکه در سال گذشته اعتماد به بازار کمرنگ شده است لازم است قوانین و اقدامات جهت بازگردادن اعتماد افزایش یابد. از جمله این موارد افزایش محدودیت و مقررات جهت جلوگیری از دستکاری بازار توسط کلیه نهادها و اشخاص، تدوین استراتژی ملی افزایش سواد مالی کشور، جلوگیری از قوانین خلق الساعه متضاد با منافع سهامدارن، ایجاد زیرساختهای فنی ، شفافیت اطلاعاتی و تقویت گزارش دهی و توسعه نهادهای مالی و تخصصی میباشد.
وی در خاتمه گفت: در سطح کلان نیز کمک به ایجاد بستر مناسب جهت شکلگیری شرکتهای سهامی عام پروژه منجر به بازی برد-برد برای دولت و مردم میگردد. در واقع دراین شرکتها هم دولت میتواند بدون وابستگی به منابع نفتی و منابع دولتی طرحهای عمرانی خود را پیش ببرد و هم پسانداز و نقدینگی مردم به سمت بخش مولد اقتصاد هدایت خواهد شد که منجر به اشتغالزایی برای مناطق مختلف کشور خواهد شد. نکته حائز اهمیت در این طرح، نقش واقعی این شرکتها در جهت شکلگیری اقتصاد مقاومتی است زیرا که در این شرکتها طرحها با تکیه برمنابع داخلی و مردمی است و نیاز کشور به نفت، استقراض از بانکهای خارجی و وابستگی به سرمایهگذاران خارجی مرتفع خواهد شد.
تسنیم