با حضور مأموران کلانتري در محل و انجام بررسي هاي اوليه مشخص شد دو نفر ناشناس با بستن دست ، پا و دهان مقتول 62 ساله اقدام به ارتکاب جنايت کرده و يکي از دوستان مقتول به نام "محمدرضا . پ" 35 ساله را نيز با دست و پاي بسته شده در داخل يکي از اتاق ها حبس و پس از سرقت خودرو پرايد و مقداري جواهرات و سنگ هاي قيمتي ، از محل متواري شده اند .
با تشکيل پرونده مقدماتي با موضوع "قتل عمد" و به دستور قاضي رسولي ، بازپرس شعبه پنجم دادسراي امور جنايي تهران ، پرونده برای رسيدگي تخصصي در اختيار اداره دهم ويژه قتل پليس آگاهي تهران بزرگ قرار گرفت .
دوست مقتول در خصوص شب حادثه به کارآگاهان اداره دهم گفت : من در زمينه خريد و فروش سنگ هاي قيمتي با مقتول فعاليت داشتم . شب حادثه ، دو نفر از دوستان مقتول به نام هاي جمال و فرهاد به منزل وي آمدند . پس از صرف شام ، براي خوابيدن به داخل اتاق خواب رفتم اما مقتول به همراه جمال و فرهاد همچنان بيدار ماند که پس از گذشت چند ساعت ،ناگهان متوجه شدم که جمال و فرهاد در حال خفه کردن مقتول هستند . براي کمک کردن به مقتول ، با جمال و فرهاد درگير شدم اما آنها دست و پا و دهان مرا نيز بستند که بيهوش شدم . هنگامي که به هوش آمدم ، سعي کردم تا جلوي دهانم را باز کرده و درخواست کمک کنم اما نتوانستم . به زحمت ، خود را به اتاق پذيرايي رسانده و مشاهده کردم که مقتول روي زمين افتاده . خودم را به در آپارتمان رسانده و از همسايه ها درخواست کمک کردم که جواني آمد و دست و پاي مرا باز کرد . سراغ مقتول رفتيم که متوجه شديم او فوت کرده است .
با توجه به سرقت خودرو پرايد مقتول ، دستور توقيف خودرو پرايد به همراه دستگيري سرنشينان آن در سيستم جامع پليس ثبت شد که پس از گذشت دو روز ، خودرو پرايد به صورت رها شده و از سوی گشت کلانتري 121 سليمانيه کشف شد.
در ادامه ، کارآگاهان اداره دهم متوجه شدند که مقتول با "محمدرضا . پ" داراي اختلافات شديد مالي بوده اما او در تحقيقات منکر هرگونه اختلاف با مقتول شد و ادعا کرد که مقتول دوست صميمي و شريک کاري وي بوده و هيچگونه اختلافي با مقتول نداشته است .
همزمان با بررسي صحت اظهارات "محمدرضا . پ" ، کارآگاهان موفق به شناسايي مخفيگاه جمال 46 ساله در منطقه تهرانپارس – خيابان سراج شده و 26 شهریور وي را دستگير کردند.ماموران در بازرسي از مخفيگاه "جمال" موفق به کشف قسمتي از اموال مسروقه شامل يک عدد سکه قديمي و مقداري سنگ قيمتي شدند .
جمال در همان مراحل اوليه تحقيقات عنوان داشت که اموال سرقتی را به همراه
يکي از دوستانش به نام فرهاد . ح 24 ساله ، از محمدرضا . پ دريافت کرده که
بلافاصله فرهاد نيز در همان تاريخ دستگير و صحت اظهارات جمال را تأييد کرد .
با انتقال متهمان به اداره دهم ، "جمال" در اعترافاتش به کارآگاهان گفت :
من نيز در کار خريد و فروش سنگ هاي سنگ هاي قيمتي با متوفي و محمدرضا . پ
آشنا شدم و قرار بود تا يک دستگاه سنگ تراشي را از آنان خريداري کنم . شب
حادثه ، زمانيکه به همراه فرهاد به منزل مقتول رفتيم ، من با مقتول شروع به
بازي شطرنج کرده و محمدرضا و فرهاد نيز مشغول تهيه آبميوه شدند . پس از
خوردن آبميوه ، ناگهان مقتول بيهوش شد و آن زمان متوجه شدم که محمدرضا
اقدام به دادن آبميوه مسموم به متوفي کرده است . قصد خارج شدن از خانه را
داشتم اما محمدرضا مانع شد . در اواخر شب ، فرهاد از پشت سر گلوي مقتول را
گرفت و ما دو نفر نيز دست و پاي متوفي را بستيم . محمدرضا يک عدد سکه قديمي
به من داد و مدعي شد که 500 ميليون تومان ارزش دارد . سپس سنگ هاي قيمتي
مقتول و محمدرضا را برداشته و طبقه نقشه و براي منحرف کردن مسير تحقيقات
پليس ، اقدام به بستن دست و پاي محمدرضا کرده و او را مورد ضرب و شتم قرار
داديم .
فرهاد نيز با تأييد اظهارات جما ، در ادامه تحقيقات به کاراگاهان عنوان داشت : به پيشنهاد محمدرضا و طبق نقشه از قبل طراحي شده، براي سرقت سنگهاي قيمتي به منزل مقتول رفتيم . پس از تهيه آبميوه ، محمدرضا داروي خواب آور در داخل آبميوه ريخت. پس از بيهوش شدن مقتول، من گلوي او را از پشت سر گرفته و فشار دادم و محمدرضا و جمال نيز دست و پاي مقتول را بستند و پس از سرقت ، از محل متواري شديم .
سرهنگ کارآگاه آريا حاجي زاده، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران بزرگ در ادامه اعلام اين خبر گفت: با توجه به اعترافات صريح دو متهم پرونده و همچنين وجوه برخي تناقضات در اظهارات محمدرضا. پ ، وي نيز دیروز دستگير شد و در اظهارات اوليه همچنان منکر هرگونه ارائه طرح و پيشنهاد جنايت به ديگر متهمان پرونده و يا مشارکت در آن شده است .