سال گذشته ۱۵ میلیون قلم لوازم خانگی در کشور تولید شد؛ آیا صرف افزایش تیراژ تولید چند محصول میتوان از تحقق جهش تولید و دستیابی به توسعه صنعتی دم زد؟
وزارت صمت در رابطه با تولید لوازم خانگی باید آمار تفکیکی ارائه دهد که مشخص شود از هر نوع لوازم خانگی چه میزان تولید شده است. آیا این ۱۵ میلیون قلم کالایی که تولید شده بیشتر در حوزه یخچال، تلویزیون و ماشین لباسشوئی بوده که تولید آن نیاز به تکنولوژی پیچیدهتری دارد یا افزایش تولید آبمیوهگیری، سینک ظرفشویی، گوشتکوب برقی و اقلامی از این دست منجر به ثبت چنین آماری شده است؟ اینها وسایلی هستند که تولید آن نیاز به دانش و تکنولوژی پیچیدهای ندارد و پیش از این هم در کشور تولید میشد. صنعت لوازم خانگی ایران باید به سمت تولید بیشتر یخچال فریزر، تلویزیونهای هوشمند، ماشین لباسشوئی و ظرفشوئی حرکت کند.
آمار نشان میدهد تیراژ تولید این سه قلم کالا در سال گذشته در محدودۀ چهار میلیون دستگاه بوده که چندان امیدوارکننده نیست. اما آیا تولید این اقلام به شکل ۱۰۰ درصدی بومیسازی شده یا اکثر قطعات این محصولات هم از چین تهیه شدهاند؟ جهش تولید را نمیتوان در افزایش تیراژ تولید خلاصه کرد. امروز صنایع ایران باید تمرکز خود را روی داخلیسازی کالا و رهایی از وابستگی خارجی متمرکز کنند. در صورت تحقق چنین موضوعی میتوانند موضوع جهش تولید را به میان بکشند.
۱۵ میلیون کالایی که به آن اشاره شد، تماماً با عنوان تولید داخلی عرضه میشوند و برند تولیدکنندگان ایرانی روی محصول درج میشود. آیا برای داخلیسازی همین کافی است یا اقدامات دیگری هم باید صورت بپذیرد؟
داخلیسازی تولید، صرفاً به ساخت محصول نهایی در کارخانجات ایران محدود نمیشود؛ وقتی تولیدکنندهای مدعی بومیسازی ۱۰۰ درصدی محصول است، باید به این پرسش پاسخ دهد که آیا توان ساخت موتور یخچال و لباسشوئی را دارد؟ آیا این تولیدکننده میتواند پنل تلویزیون را در داخل کشور بسازد؟ نمیتوان تمام قطعات یک محصول را از خارج کشور تهیه کرد و با کنار هم قراردادن آنها، نام محصول ایرانی روی کالای نهایی گذاشت ، مانور تبلیغاتی روی آن انجام داد و از ملیشدن تولید سخن گفت. البته وابستگیها صرفاً به حوزهی قطعهسازی محدود نمیشود. تولیدکنندهای که بحث خودکفایی و خوداتکایی را پیش میکشد، در تأمین ارز هم باید به آوردههای خود متکی باشد. طوریکه صادرات انجام دهد و ارز حاصل از صادرات را وارد چرخۀ توسعه تجارت شرکت خود کند.
با این حال کارخانهدار و تولیدکننده ایرانی در تمام صنایع برای دریافت ارز ۴۲۰۰ تومانی صف میکشند و به اسم تولید به هر رانتی دست پیدا میکنند. حتی اگر در خوشبینانهترین حالت این ارز صرف واردات قطعه و لوازم مورد نیاز تولید شود، حداقل انتظار میرود این شرکتها جشن خودکفایی تولید برگزار نکنند و برای برجسته کردن خود چنین تبلیغاتی انجام ندهند. اکثراً تیغ انتقادات به سمت مسئولان و دولتمردان است، اما در این سالها برخی از تولیدکنندگان هم راه همان مسئولان را در پیش گرفتهاند. این افراد یا دچار توهم شدهاند و یا با صحبتهای غیرواقعی در پی فریب مردم و البته خود هستند. تولیدکنندگان باید صادقانه به مردم بگویند که برای تولید تلویزیون بهفرض ۸۰ درصد به قطعات خارجی وابستگی دارند. آنها اگر پنل تلویزیون را از چین وارد میکنند، نباید آن را به اسم پنل کرهای یا محصول ایرانی به مردم بفروشند.
چطور میتوان به داخلیسازی ۱۰۰ درصدی در تولید این محصولات رسید؟
این مهم فقط با برنامهریزی دقیق امکانپذیر است. برنامهریزی بدین معناست که تولیدکنندگان برای هر بخش با عدد و رقم چشمانداز کوتاهمدت و بلندمدت تعیین کنند. بهعنوان مثال یک شرکت باید تعیین کند که در طول یک سال آینده ۱۰ درصد از میزان ارزبری خود را نسبت به حجم تولید کاهش میدهد. همچنین اگر نیاز سالانه کشور به کالایی نظیر تلویزیون یک میلیون و ۷۰۰ هزار دستگاه است، میتوان به شکل تخصصیتر به این حوزه پا گذاشت. با توجه به این حجم از نیاز سالانه، طبیعتاً احداث و راهاندازی یک کارخانه پنلسازی تلویزیون بهصرفه است. اما با راهاندازی یک کارخانه میتوان مدعی پنلسازی شد؟
طبیعتاً خیر؛ ورود به این عرصه هم به انتقال دانش و تکنولوژی نیاز دارد و این امر جز از طریق همکاری و مشارکت با کشورهای خارجی میسر نیست. اکنون که بحثهایی از گشایشهای اقتصادی و احیای برجام مطرح میشود، این کارخانهها باید قراردادهای حرفهای با طرف خارجی منعقد کنند و آنها را به انتقال دانش و تکنولوژی در طول یک دوره زمانی مشخص، موظف سازند. متأسفانه در سالیان گذشته شرکتهای ایرانی صرفاً در پی استفاده از اعتبار برندهای خارجی بودند و به مونتاژکاری برای آنها تبدیل شدهاند. اینجاست که دولت باید ورود کند و حمایت خود را از سرمایهگذاران به شکل واقعی نشان دهد. حمایت هم به معنای ریخت و پاش مالی، حراج ارز و بخشش از منابع ملی نیست، بلکه باید در برنامهریزی و توسعه صنعتی این حمایتها صورت بگیرد. اگر اکنون ایران مدعی پیشرفت در یک سری از صنایع است، در حوزۀ اقتصاد هم تمام ظرفیتهای لازم برای توسعه و پیشرفت را دارد.
حال اگر در حوزۀ علم و فناوری از سایر کشورها عقب ماندهایم، چه اشکالی دارد که از خارجیها کمک بگیریم؟ نباید نگاه بدبینانهای به همکاریهای اقتصادی خارجی داشت و آن را با دیدگاههای سیاسی به نابودی کشاند. همکاری با برندهای خارجی هم به معنای تقدیم بازار کشور و افتتاح شعبه فروش برای آنها نیست. در اینجا منظور از همکاری و مشارکت با خارجیها، آموختن از آنهاست. اگر چنین برنامهای در ایران وجود داشت، با یک تحریم، شرکتهایی نظیر ال.جی و سامسونگ نمیتوانستند به همین راحتی خاک ایران را ترک کنند. همچنین با خروج آنها از ایران، بازار با چنین شرایطی مواجه نمیشد. هر چند مسئولان امر تمرکز خود را روی تولید ۱۵ میلیون قلم لوازم خانگی میگذارند و در سخنرانیهایشان صرفاً روی این اعداد تمرکز دارند، اما اشارهای به قیمتها ندارند که در طول دو سال گذشته حداقل دو تا سه برابر افزایش پیدا کرده است.
آیا تولیدکنندگانی ایرانی میتوانند رقیبی برای برندهای کرهای چه در بازار داخلی و چه در سطح بینالمللی باشند؟
در صورت انتقال دانش و تکنولوژی میتوان مدعی رقابت با کشورهایی نظیر ترکیه شد. این کشور در حوزۀ صنعت لوازم خانگی دقیقاً همین مسیر را در پیش گرفت که اکنون رقیب ایتالیا، آلمان، کره، چین و ژاپن شناخته میشود. بهعنوان مثال عراق بازار مشترک ایران و ترکیه به حساب میآید، وقتی مشتری عراقی بین جنس ایرانی و ترک مقایسهای انجام دهد، مشخص است که کدام یک را انتخاب میکند. این در حالی است که برای واردکنندگان عراقی، ایران به دلیل نزدیکی بیشتر و مشترکات فرهنگی و مذهبی انتخاب مناسبتری شمرده میشود. بنابراین زمانی که گفته میشود در طول یک سال ۱۵ میلیون لوازم خانگی تولید شد، باید به کیفیت، خدمات پس از فروش، عمر مفید کالا، میزان صادرات، وابستگی به خارج و … اشاره شود.