«فردا»:می دانیم و می دانند یکی از تاثیرگذارترین نهادهای داخلی کشور در تشریح و تبیین مسائل اجتماعی کشور رسانه ملی است، رسانهای که هم رویکرد مثبت و هم رویکرد منفی آن خواهد توانست افکار عمومی را به سمت و سوی مورد نظر خود سوق دهد. بر این اساس در یک جامعه اسلامی بدیهی است که با نخستین تامل در باب هویت صدا و سیما «هدایت فرهنگ و افکار عمومی بر اساس موازین اسلامی و مصالح کشور» به ذهن متبادر میشود، فرهنگی برخواسته از فرهنگ اصیل ایرانی-اسلامی.
اما متاسفانه چه در چند سال و بالاخص در چند ماهه اخیر سیمای جمهوری اسلامی چندان به این وظیفه ذاتی خود عمل نکرده است. شاهد مدعا برنامه های عجیب و غریب سال تحویل و تعطیلات عید بود که نه مردم را «سرگرم» کرد نه «معنایی» را به مخاطب هدیه داد. در طول سال هم اوضاع مشخص است به جز چند سریال الف شبکه یک بقیه ایام آنتن با سوژه های تکراری و برنامه های کلیشه ای پر می شود. سریال هایی که این روزها از صدا و سیما پخش می شود نه مردم را سرگرم می کند نه چیزی به آنها یاد می دهد .
از آخرین دستاوردهای این چنینی سیما مجموعه «حیرانی» و «مسیر انحرافی» است، سریالهایی که نه اوقات فراغت مردم را در این مدت پر نکرد و نه نکته و نتیجه آموزندهای در خود داشت، کارگردانان حیرانی که پیش از این برای از توقیف درآوردن فیلم «شبانه روز» حدود ۲ سال و نیم تلاش کرده بودند! حاصل تلاش جدید آنها در حالی از سوی سازمان به خانه های مردم فرستاده شده است که مسئولان به خوبی از کارنامه کاری این دو و مسئله دار بودن فیلم پیشین آنها اطلاع داشتند اما با این حال باز هم شکل گیری اذهان عمومی را به دست آنها سپردند. (در باب این سریال بدیع با شیوه منحصر به فرد و خلاقانه! فیلمبرداری آن به طور مفصل مطالبی را در آینده نزدیک تقدیم خواهیم کرد)
حال خود قضاوت کنید که آیا قرار است با این سریال ها مانع اقبال به ماهواره شویم؟ از آن گذشته نیم نگاهی به مجله های تصویری که در آغاز صبح و هنگام ظهر و بعد از ظهر در شبکه های مختلف سیما پخش می شود نشان می دهد که «کلیشه» همچنان حرف اول را می زند و سیما هنوز نتوانسته ظرفیت های سنت فرهنگ اسلامی – ملی را در جهت ارائه برنامه های جذاب به کار بندد. در این میان البته برنامه های صبحگاهی معجزاتی هستند که نمی توان به راحتی از کنار آنها گذشت.
مجریانی مبتدی و تازه کارکه معلوم نیست چگونه به آنتن راه یافته اند بی اعتنا به بیننده با هم گعده هایی راه می اندازند و به گپ و گفت مشغول می شوند و گویا در این میان بیننده مجبور است فقط تماشا کند. انبوهی از مکالمات بی سر و ته و شبه طنز در این برنامه هابیان می شود بی آنکه فرد بداند هدف از ارائه این مطالب چیست. نکته جالبتر حضور برخی مسئولان در این برنامه ها است که کله سحر با بیانی خشک به ارائه گزارش کار می پردازند و خیلی جدی از «اوضاع خوب» مجموعه و حیطه تحت نظر خود می گویند! بعید است به جز خانواده این مسئول بیننده عادی در آن ساعت صبح حوصله شنیدن این گزارش کارها را داشته باشد . اینچنین هم وقت آنتن هدر می رود و هم اجر کار آن مسئول دیده نمی شود.
داستان گرانی ها
در این هنگامه گرانی ها نیز از صدا و سیما عملکردی درخور مشاهده نشد . سیما در میانه انکار و تایید گرانی ها ایستاده است و این در میانه ایستادن باعث شده که سیما قادر به این نباشد که هم مردم را توجیه کند و هم تلاش هایی را که برای رفع این معضل سامان یافته به نیکی معرفی کند. نتیجه منطقی این «نتوانستن» اقبال به ماهواره است.
متاسفانه رویکرد صدا و سیما چه در باب انکار گرانی و چه درخصوص نشان دادن برخورد با گران فروشان به گونه ای بوده است که القای مفهوم به مخاطب در آن شکل نمی گیرد. اینگونه است که افرادی که این روزها زمان زیادی از شبانه روز را به تماشای برنامههای ماهوارهای اختصاص میدهند و تلویزیون و رادیو را جوابگوی نیازهای خود نمیدانند. نیازهایی که باید به صورت طبیعی و در یک فرایند آگاهانه توسط صدا و سیما رفع شوند بدل به مطالبات انباشته شده ای در جامعه می شود که بعضا در هنگامه انتخابات های گوناگون نامزدها را به سمت و سویی خاص می کشاند .
همین داستان گرانیها را صدا و سیما می توانست به بهترین نحو مدیریت کند و با فرستادن پالس هایی به جامعه مبنی بر اینکه مشکل آنها دیده و حس می شود. فضای مناسب تری را برای مدیریت فضای اجتماعی فراهم سازد . امری که متاسفانه حادث نشد. این در شراطی است که دشمن تلاش دارد با نفوذ در باورها و اعتقادات مردم زمینه کاهش سرمایههای اجتماعی جامعه و اعتماد عمومی مردم به نظام را فراهم دهند. پس نگفته پیدا است که مسئولان رسانه ملی باید با تولید برنامههای روزآمد و جذاب به مقابله اثر بخش با آنها پرداخته و ضمن پاسخگویی به نیازهای اقشار و گروههای مختلف مخاطبان خود را در برابر تهاجمهای این چنینی واکسینه کنند.