چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 11 - ۸ جمادی الثانی ۱۴۴۶
برچسب ها
# اقتصاد
۲۱ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۵:۵۷
جبران خلیل جبران

آن مسیحی عاشق علی (علی)

ایران اکونومیست- اگر یک مسیحی حضرت علی (ع) را بشناسد، چقدر ممکن است عاشق شخصیت ایشان بشود؟ فراتر از آن چقدر ممکن است در زندگی‌اش عاشق و عارف بشود؟ اگر این مسیحی آدم روشن‌بینی مثل «جبران خلیل جبران» باشد، پاسخ این است: به‌طرز حیرت‌آوری خیلی زیاد.
کد خبر: ۳۷۸۷۲۴

سال ۱۸۸۳ میلادی در لبنان به دنیا آمد و چون خانواده‌اش بی‌پول بود، مدرسه نرفت. در دوره نوجوانی با خانواده‌اش به آمریکا مهاجرت کرد و آن‌جا تازه مدرسه رفت و کتاب خواند و جانش شیفته شد. بعدها وارد دنیای هنر هم شد و نقاشی کرد و عربی و فرانسه را آموخت و شعر هم گفت و عاشق شد؛ عاشق اسلام و شخصیت حضرت محمد (ص) و حضرت علی (ع) و عاشق نهج‌البلاغه.

درباره علی (ع) چه بگوید خوب است؟ ببینید چقدر شیفتگی و شناخت خود از آن بزرگوار دوران‌ها را به رخ کشیده است: «به عقیده من، علی بن ابیطالب (ع) [پس از پیامبر] نخستین مرد از قوم عرب است که وجودش همه فضایل کامل‌بودن را در قوم خویش دمید و آهنگ آن را به گوش مردمی رسانید که پیش از آن مانند آن را نشنیده بودند و در بین تاریکی‌های جاهلیت از روش روشن او متحیر ماندند... دو طایفه شیفته روش علی بودند: یکی خردمندان پاکدل و دیگری نیکوسرشتان باذوق. علی بن ابیطالب (ع) شهید عظمت خویش شد. او از دنیا رفت؛ در حالی که نماز بر زبانش جاری و دلش از شوق خدا لبریز بود».

جبران مسیحی و شیفته فضایل انسانی بود و از ستایش شخصیت پیامبر اسلام و حضرت علی (ع) پروایی نداشت

علی(ع)؛ شخصیتی بین‌المللی

جبران درباره حضرت علی (ع) معتقد بود که خیلی زودتر از زمانه‌اش به دنیا آمده است و البته این را حکمت و راز خداوند می‌دانست؛ «مردم عرب، حقیقت مقام او را درک نکردند تا گروهی از مردم کشور همسایه آن‌ها [ایران] برخاسته، این گوهر گران‌بها را تشخیص داده و او را شناختند».

علاوه بر آن معتقد بود مقام و شأن علی (ع) در بصیرت و بینایی چون پیغمبران، مختص شهر، بلد، قوم، زمان و مکان نبوده و آن حضرت، شخصیتی بین‌المللی داشت.

خودش رفت، کتاب‌هایش ماند

جبران که عاشق بود و قلمش لطیف بود و ذوق و درکش عارفانه بود و گنجی بود برای بشر و برای عالم ادبیات، عاقبت ۱۰ آوریل سال ۱۹۳۱ در سن ۴۸ سالگی درگذشت و خیلی‌ها گمان کردند که ای دریغ، کاش بیش‌تر می‌ماند و بیش‌تر می‌نوشت. خودش رفت، اما کتاب‌هایش ماند و میراث بشری شد؛ میراثی که چراغی است پیش روی دل‌ها برای دیدن حقیقت و دریافتن روح والای خلقت.

نکته جالب و البته شاید تأسف‌بار درباره جبران برخورد منتقدان و اهل قلم غربی‌ با شخصیت و آثار اوست. جبران به‌دلیل تمایلات و ارادت آشکارش به شرق و به دین اسلام و به شخصیت‌های برجسته اسلام و تشیع و همچنین به ‌دلیل روحیه و قلم عارفانه‌اش در محافل ادبی و آکادمیک غرب نادیده گرفته می‌شود. اغلب منتقدان غربی هم او را به جای این‌که قضاوت کنند، بیش‌تر می‌کوبند. ولی سکه تبعیض در غرب برای جبران روی دیگری هم دارد. علاقه مردم غرب به کتاب‌هایش حتما خیلی آن محافل آکادمیک و منتقدان غربی را می‌آزارد؛ نوش جانشان!

گویا سخن از جبران که در میان باشد، مردم غرب گوششان به دهان منتقدان نیست و فقط یک‌ نمونه این‌که کتاب «پیامبر» جبران احتمالا پرفروش‌ترین کتاب در آمریکا در قرن بیستم بوده است پس از انجیل. در واقع، کتاب پیامبر از سال ۱۹۲۳ که منتشر شد همچنان هر سال تجدید چاپ می‌شود و به بیش از ۵۰ زبان دنیا ترجمه شده است. این کتاب، سروده‌هایی عاشقانه و عارفانه است از شخصیتی به نام «المصطفی» که برگرفته از شخصیت پیامبر اسلام (ص) تلقی می‌شود. باقی کتاب‌های جبران نیز پرفروش هستند و در واقع او یکی از محبوب‌ترین شاعران در آمریکا و جهان غرب است. وقتی هم جبران درگذشت تا چند روز در نیویورک و سراسر آمریکا و لبنان برایش عزاداری کردند و مراسم بزرگداشت برگزار کردند.

کتاب «پیامبر» اثر «جبران خلیل جبران» در ایران بارها و با ترجمه‌های مختلف چاپ شده است

«جملات قصار» مشهور جبران

جبران «جملات قصار» فراوانی دارد که سرشار از روشن‌بینی و حقایق عارفانه و شعرگونه هستند. برخی‌هایشان هم بسیار معروفند، ولی کسی نمی‌داند گوینده‌شان جبران بوده است. یک نمونه: «ارزشِ هر انسان به چیزی که به آن دست می‌یابد، نیست، بلکه به هدفی است که میلِ رسیدن به آن دارد.»

نکته جالب درباره جملات قصار جبران که اغلب از کتاب‌ها و نوشته‌هایش برآمده‌اند، این‌که برخی از این جملات به اشتباه به نام دیگران ثبت و مشهور شده‌اند. یک‌نمونه‌اش جمله معروف «جان اف کندی» در نطق ریاست جمهوری‌اش که در حقیقت متعلق به جبران است: «نپرسید کشورتان چه کاری برای شما می‌تواند بکند، بپرسید شما چه کاری می‌توانید برای کشورتان بکنید.»

در پایان نیز جملاتی قصار از جبران بخوانیم که خودش حسن‌ختام است:

ـ حق به دو شخص نیاز دارد: یکی که آن را ادا کند و دیگری که آن را بفهمد.
ـ آن‌چه که بدان مشتاق می‌شویم و از دستیابی به آن ناتوانیم، نزدِ دل‌هایمان بهتر از آن چیزی است که بدان دست یافته‌ایم.
ـ آرزو نیمی از زندگی است، اما بی‌تفاوتی نیمی از مرگ است.

موزه «جبران خلیل جبران» در روستای زادگاهش در لبنان به نمایش آثار، وسایل باقی‌مانده و همچنین نقاشی‌های او اختصاص دارد

آخرین اخبار