«تصور کنید سال ۱۳۷۸ است. شما به عنوان یک تهیهکننده سراغ هنرمندان تلویزیون، سینما و موسیقی میروید تا از آنها بخواهید تحت عنوان دو تیم هنرمندان پرسپولیس و استقلال در یک دیدار خیریه با هم فوتبال بازی کنند. احتمالاً این جوابها را دریافت میکردید: «بازیگر که نباید بگه طرفدار چه تیمیه!»، «من بگم استقلالیام اونوقت هوادارای پرسپولیسیم رو از دست میدم»، «آقا درد سر درست نکن برامون، فردا باید تو خیابون جواب استقلالیا رو بدیم که میگن انتظار نداشتیم هوادار پرسپولیس باشید» و ... .
البته هنوز هم هنرمندانی وجود دارند که ترجیح میدهند بگویند: «دو تیم هیچ فرقی برای من ندارند و تنها تیم محبوب من تیم ملی است.» از این جوابهای دیپلماتیک که همه را خوش میآید؛ در حالی که هم بازیگر و هم مخاطب هر دو میدانند ماجرا حقیقت ندارد. در چند سال اخیر این کلیشه شکست. از سام درخشانی و امیر جعفری و نوید محمدزاده و بهنام بانی که خیلی استقلالی تا محمدرضا گلزار و پژمان بازغی و کامبیز دیرباز و نیکی کریمی و مازیار فلاحی که حسابی قرمز هستند. حمید فرخنژاد کنار صنعت نفت آبادان میایستد و ... .
هواداران آرامآرام در حال پذیرش این موضوع هستند و کریخوانیها را با کری جواب میدهند اما ورود محمدجواد آذری جهرمی به جمع دوآتشهها همه چیز را به چالش کشید. او بعد از پیروزی پنج گله پرسپولیس مقابل گلگهر سیرجان که باعث شد این تیم در پایان نیمفصل لیگ برتر در صدر جدول قرار بگیرد، در استوری اینستاگرام نوشت: «گلگهر یه گل دیگه خورده بود، به رکورد استقلال میرسید. ولی خب رکورد استقلال دستیافتنی نیست.»
این کریخوانی فوتبالی باعث جنجال شد. در فضای هواداری این واکنش طبیعی است. یعنی اگر استقلال قهرمان نیمفصل میشد و مثلاً وزیر نیرو چنین چیزی مینوشت جای موافق و مخالف عوض میشد. افرادی که الان میگویند این کریخوانی توهینآمیز است و او باید عذرخواهی کند احتمالاً مثل هواداران رقیب که ذوق کردهاند، میگفتند: «چرا عذرخواهی؟ لطف فوتبال به همین چیزهاست!»
آذری جهرمی در گفتوگو با رادیو گفت که نیازی به عذرخواهی نمیبیند. به عنوان یک هوادار جوان فوتبال حق دارد برای رقیب کری بخواند. فضای جوان فضای هیجان است و بر خلاف عدهای که پنهان میکنند واقعیت را گفت که علاقه به یک تیم دارد: «ما بالاتر از وزیر داریم که هوادار استقلال است. چه ایرادی دارد؟ دیگران هم برای من کری خواندهاند. مثلاً آقای خلیلزاده، رئیس هیأت مدیره باشگاه استقلال نوشته «رویای شما، خاطرات ماست» چه ایرادی دارد؟ این قدر فضا را تنگ نکنید. کری خواندن با توهین فرق دارد.»
این سخنان اما به مذاق استقلالیها خوش نیامده است. میگویند وقتی هر دو تیم دولتی هستند نباید یکی از اعضای هیأت دولت مثل یک هوادار دوآتشه برای رقیب کری بخواند. این رفتارهای پوپولیستی در شأن وزیر نیست و نشاندهنده حمایت ویژه از تیم خاص است. ما تیمی پر افتخار هستیم که با این کریها چیزی از ارزشهایمان کم نمیشود اما وزیر جوان روی ما و رأی احتمالی ما حساب نکند. وقتی تیم ما در آسیا قهرمان میشد شما به دنیا هم نیامده بودی. شما در عدم موفقیت استقلال دخیل هستید و ... .
دعوا چنان بالاگرفته که به نظر راه میانهای وجود ندارد. کسانی معتقدند در همه جای جهان سیاستمدارانی وجود دارند که هوادار تیم باشگاهی هستند و چرا باید وزیری که هنوز موهایش سفید نشده و مثل بقیه جوانها هوادار تیمی است این را انکار کند؟ مخالفان میگویند اینجا با همه جای جهان فرق دارد و این اعتراف اتفاقاً نشان میدهد هوای تیم خاص را دارند و این رفتار وزیر جوانانه نیست، کودکانه است و ... کسانی این نقدها را وارد میکنند که خودشان در کریخوانی مرزها را جابجا کردهاند اما معتقدند «ما وزیر نیستیم، وزیر فرق دارد.»
وقتی فضا تا این اندازه تند و پرخاشگرانه میشود و برخی با فحشهای جنسی وزیر را نواختند، مطمئن باشید باقی وزرا و سیاستمداران هم ترجیح میدهند دیگر در مورد علایق رنگی حرف نزنند و پنهان کنند هوادار چه تیمی هستند. امری که باز هم به گسترش ریاکاری و پنهانکاری دامن میزند. مشابه همین اتفاق برای مجریان و کارشناسان تلویزیون هم رخ میدهد، همه از آنها میخواهند که هرگز فاش نکنند هوادار چه تیمی هستند و کسی که کار و بارش فوتبال است به دروغ میگوید برایش هیچ فرقی ندارد کدام تیم ببرد!
البته که مجری و کارشناس حق ندارد رسانه ملی را به تریبون اختصاصی برای یک تیم تبدیل کند اما این که بگوید ته دلش حتی یک درصد هم فرقی نمیکند چه تیمی میبرد و چه تیمی میبازد، نوعی دروغگویی رسمی است. مثل این است که آب بگوید من خیس نیستم!
این ماجرا هم زیر فرش میرود اما نشان میدهد حساسیتها به فوتبال تا چه اندازه دارد بالا میگیرد و شاید چند دهه زمان نیاز داریم تا مثل هنرمندان عادت کنیم که سیاستمداران هم علایق رنگیشان را فاش کنند.
طولی نمیکشد که با یک جمله از سوی یک مقام مسئول و سفیر و وزیر در حمایت از استقلال، جای موافق و مخالف عوض میشود و همین جملات و حملات را این بار از زاویه دیگری شاهد خواهیم بود، چون مدتهاست در این کشور «معنا و مفهوم حرف یا این که چه کسی و چرا گفته» مهم نیست، مهم این است که آیا در راستای منافع و علایق من هست یا نه؟ اگر بود «کلام گهربار است و باید قاب گرفت» اگر نبود «مزخرف گفته» به همین سادگی! همه چیز را منافع تعیین میکند. از سیاست تا فوتبال.
فعلاً همه حق دارند!!!»
ایران ورزشی