به گزارش ایران اکونومیست، به نقل از گجت نیوز، در دنیای پزشکی آنتیبیوتیکها به عنوان معجزه شناخته میشوند، زیرا بسیاری از عفونتهای مرگبار را درمان کرده و جان افراد زیادی را نجات دادهاند. دانشمندانی که این داروها را کشف کردند، جایزه نوبل کسب کرده و بسیار مورد تحسین قرار گرفتند. اما خیلی زود مشخص شد که این داروهای شگفتانگیز یک نقطه ضعف بزرگ دارند.
دانشمندان دریافتند که استفاده بیش از حد از آنتیبیوتیک باعث میشود که باکتریها در برابر آن مقاوم شوند و دیگر آنتیبیوتیک روی آنها اثر نکند. این نقص باعث شده که دانشمندان به دنبال راهحلهای جایگزین برای مقابله با عفونتها باشند.
ویروس به جای آنتیبیوتیک؛ راهحل جدید در مبارزه با باکتریها
یکی از این راهحلهای جایگزین «فاژتراپی» است. در این روش، ویروس جایگزین آنتی بیوتیک شده و برای حمله به سلولهای باکتریایی استفاده میشود. ایده فاژتراپی بیش از یک قرن پیش مطرح شد، اما با ظهور آنتیبیوتیکها تا حد زیادی به دست فراموشی سپرده شد. با این حال، اخیرا این حوزه دوباره توجهات زیادی را جلب کرده است.
در کتاب «داروی زنده: چگونه درمانی که جان انسانها را نجات داد فراموش شد و چرا وقتی آنتیبیوتیکها شکست میخورند، این درمان به کمک ما خواهد آمد» (انتشارات سنت مارتین، ۲۰۲۴) روزنامهنگاری به نام لینا زلدوویچ به بررسی تاریخچه پیچیده فاژتراپی و حامیان آن میپردازد و نشان میدهد که چگونه این روش درمانی میتواند در آینده جان انسانها را نجات دهد.
نقش فاژها در تحولات درمانی بیماریها
یکی از دانشمندان برجستهای که در زمینه درمان با فاژ کار کرده Biswajit Biswas است. او یک سرنگ پر از فاژ برداشت و آن را به موشهای آزمایشگاهیاش تزریق کرد. این موشها بیمار نبودند، بنابراین بیسواس فاژها را بهعنوان دارو استفاده نمیکرد. او فقط میخواست بداند که فاژها چه مدت در بدن موشها باقی میمانند؛ آزمایشی شبیه به کاری که جورجی الیاوا و فلیکس دهرل قبلا برای درک میزان حرکت فاژها در بدن جوندگان انجام داده بودند.
بیسواس در عرض یک روز خون موشها را آزمایش میکرد تا ببیند آیا هنوز ویروسها در بدن آنها موجود هستند یا خیر. بهطور معمول، بیشتر فاژها پس از مدتی از بین میرفتند چون بهسرعت توسط کبد و طحال فیلتر میشدند، اما گاهی اوقات درصد کمی از آنها باقی میماند. بیسواس آن فاژهای باقیمانده را جمعآوری میکرد و دوباره آنها را پرورش میداد و به موشها تزریق میکرد.
اما کارل مریل از زاویهای متفاوت به این مسئله نگاه میکرد. او به جای درمان موشهای بیمار با فاژها، میخواست بداند که این داروها چقدر میتوانند درون یک موجود زنده دوام بیاورند. در انسانها و حیوانات کبد، طحال و سیستم ایمنی به سرعت با عوامل خارجی مقابله کرده و آنها را از بدن دفع میکنند.
او همچنین میخواست بداند که آیا فاژها میتوانند تکامل پیدا کنند و از خورده شدن توسط سیستم ایمنی بدن جلوگیری کنند یا نه. بیسواس و مریل با انتخاب دستی فاژهای بازمانده و تزریق مجدد آنها، امیدوار بودند به این سوالات پاسخ دهند و از این ویروس ها به جای آنتی بیوتیک استفاده کنند.
تلاش برای تکامل فاژها
هدف بیسواس و مریل، یافتن ویروس هایی بود که بتوانند در بدن موجود زنده باقی بمانند و از آنها برای درمان بیماریها استفاده شود. آنها این کار را با انتخاب فاژهایی که در بدن موشها زنده میماندند، انجام دادند. به گفته بیسواس این یک فرآیند گزینش بود. او این ویروسها را کشت میداد و به صورت تزریق وریدی و صفاقی وارد بدن موشها میکرد. بعد از ۱۳ تا ۱۸ ساعت از موشها خون میگرفت و فاژهای موجود در آن را جدا و دوباره کشت میداد. این روش، یادآور آزمایشهای دهرل در کتاب «باکتریوفاژ و پدیده بهبود» است.
بیسواس که اهل هند بود و دکترای دامپزشکی داشت، به شدت نگران استفاده بیش از حد آنتیبیوتیکها و عوارض شان در حیوانات بود. او شاهد استفاده بیرویه از آنتیبیوتیکها برای درمان عفونتها و چاق کردن حیوانات بود. به همین دلیل بیسواس به دنبال جایگزینی برای این داروها میگشت و در همین دوران با مقالات علمی جالبی روبهرو شد که از آزمایشهای موفق ویروسها در اوایل قرن بیستم صحبت میکردند.
تاریخچه درمان با فاژ و تاثیرات آن در دنیا
ستوان کرنل جی. موریسون پزشک نظامی بریتانیایی تحت تأثیر پژوهشهای دهرل در زمینه فاژدرمانی، بین سالهای ۱۹۳۰ تا ۱۹۳۵ در جریان شیوع بیماری وبا در هند به استفاده از فاژها روی آورد. نتایج حاصل در سال ۱۹۳۲ نشان داد که در منطقه «ناوگان» که از فاژها برای کنترل این بیماری استفاده شده بود، میزان مرگ و میر به مراتب کمتر از منطقه «هابیجانج» که در آن از روشهای درمانی مرسوم استفاده میشد، بود.
بیسواس به استفاده انگلیسیها از فاژهای رودخانه گنگ برای درمان وبا اشاره میکند و میگوید که انگلیسیها از فاژهای رودخانه گنگ برای درمان وبا استفاده میکردند. در واقع آنها با استفاده از ویروسهای موجود در رودخانه گنگ و آلوده کردن یک چاه آب در روستا، موفق به کاهش شیوع وبا در آن منطقه شدند. در واقع میتوان گفت که آنها برای درمان وبا، ویروس را جایگزین آنتی بیوتیک کردند.
گسترش کاربرد فاژ درمانی در آمریکا
بیسواس در دهه ۱۹۹۰ برای ادامه تحصیلات در مقطع دکترا به ایالات متحده مهاجرت کرد و در دانشگاه مریلند، همان مؤسسهای که ساندرو سولاکولیدزه نیز در آنجا فعالیت میکرد به کار مشغول شد. در این دانشگاه، بیسواس با کارل مریل، فردی با علاقه وافر به فاژها و آگاهی از معضل مقاومت آنتیبیوتیکی، آشنا شد. مریل که از دهه ۱۹۷۰ به مطالعه فاژها پرداخته بود، پیشبینی میکرد که به زودی با چالش جدی در زمینه درمان بیماریها مواجه خواهیم شد؛ از این رو، رویکرد استفاده از ویروس ها را به عنوان جایگزین آنتیبیوتیک ها برای مقابله با این مشکل برگزید.
پس از آزمایشهای متعدد، بیسواس و مریل به نتایج شگفتانگیزی رسیدند. آنها توانستند ویروسهایی را انتخاب کنند که نسبت به فاژهای اولیه ۱۶ هزار برابر بیشتر در بدن موشها باقی میماندند و این ویروسها اثربخشی بسیار بالاتری در درمان داشتند. موشهایی که با این فاژها درمان میشدند، بسیار سریعتر بهبود مییافتند و به این ترتیب پیشرفتهای مهمی در زمینه درمان با فاژ بهدست آمد.
در عصر حاضر که مقاومت آنتیبیوتیکی به یک بحران جهانی تبدیل شده، درمان با ویروسها بهویژه فاژها، به عنوان یک راهکار حیاتی و ضروری مطرح میشود. توانایی خارقالعاده فاژها در تطبیق با تغییرات باکتریها و غلبه بر سیستمهای دفاعی آنها، این روش را به سلاحی قدرتمند در برابر عفونتهای مقاوم به دارو تبدیل کرده است. در آیندهای نه چندان دور، احتمالا فاژدرمانی نقشی کلیدی در مقابله با «سوپرباکتریها» و حفظ سلامت جامعه ایفا خواهد کرد.
*بازنشر مطالب دیگر رسانهها در ایران اکونومیست به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان میباشد.