«وقتی از مرگ مارادونا حرف میزنیم، از واقعهای سخن میگوییم که جهان فوتبال را در بیسابقهترین شوک تاریخش قرار داد؛ خبری که اشک بسیاری از مجریان تلویزیونی در سراسر دنیا را درآورد و باعث اعلام سه روز عزای عمومی در آرژانتین شد. سه روز؟! شوخی نکنید. این عزای عمومی برای هموطنان او تا آخر دنیا ادامه خواهد داشت. دیگو آرماندو مارادونا فقط یک بازیکن خوب، یک ستاره بزرگ یا یک نابغه دستنیافتنی نبود. او منشوری چندوجهی به شمار میآمد که هر کس از زاویه دلخواهش به آن نگاه میکرد. الدیگو صاحب یک شخصیت جادویی و کاریزماتیک بود که بسیاری عقیده دارند مشابهش تا ابد زاده نخواهد شد؛ مارادونا یک نفر نبود، یک پدیده بود.
مارادونای نبوغ
اسم مارادونا با فوتبال گره خورده و با شنیدن نامش، هر مخاطبی در درجه اول یاد هنرنماییهای او در مستطیل سبز میافتد. مارادونا تکنیک خارقالعادهای داشت؛ گویی که عبور از بازیکنان حریف برایش نوعی تفنن و سرگرمی بود. شاید کلاسیکترین گل تاریخ دنیای فوتبال، همانی باشد که او بعد از دریبل چند بازیکن تیم ملی انگلیس در جام جهانی ۱۹۸۶ به ثمر رساند؛ یک شکوه بینظیر از مردی که با توپ «شعر» میگفت. بدون تردید بخش زیادی از دوام و قوام فوتبال و فراگیری محبوبیت دیوانهوار آن برای نسلهای بعدی، مدیون هنرنماییهای مارادونا بود. یکی از پربازدیدترین ویدئوها بعد از درگذشت مارادونا، فیلم رقص او با توپ، آن هم با بندهای باز کفش پیش از شروع یک مسابقه ناپولی بود.
مارادونای متقلب
برای اخلاقگرایان صرف، همه تمجیدها از گل هند مارادونا به انگلیس بیمعنا است. خود دیگو این گل را «دست خدا» نامید و برایش توجیه سیاسی تراشید. هواداران اسطوره آرژانتینی هم ترجیح دادند به جای سختگیری، از این گل زیبا و نزدیک شدن الدیگو به کاپ قهرمانی جهان لذت ببرند. حتی پیکرهای از دست مارادونا هم در آرژانتین طراحی و نصب شد! طرفداران بازی جوانمردانه اما از این «تقلب تحسینشده» اعلام انزجار میکنند و آن را نوعی انحراف دستهجمعی از اصول اخلاقی میخوانند؛ همان طور که معتقدند دوپینگ مارادونا در جام جهانی ۱۹۹۴ هم مصداقی دیگر از تمایل او به استفاده از ابزار نامشروع برای کسب برتری بوده است. مارادونا داستان دوپینگش در آن مسابقات را یک توطئه از سوی فیفا دانست و طبق معمول بسیاری از مخاطبانش ترجیح دادند این ادعا را باور کنند اما بعید است حق با او بوده باشد. این تازه بخش حرفهای رفتارهای مارادونا در زمین بازی است؛ وگرنه زندگی شخصی او هم بهانههای پرشمار دیگری برای تخطئه شدن از سوی این گروه دارد.
مارادونای مربی
یکی از بدیهیترین اصول فوتبال این است که: «هر بازیکن بزرگی قرار نیست لزوما مربی بزرگ هم باشد.» صد افسوس که دیگو مارادونا تبدیل به یک مصداق ششدانگ برای تایید این جمله شد. او بعد از پایان دوران بازی هرگز نباید به سمت مربیگری میرفت. این عرصه برای دیگو چیزی جز شکست و کاسته شدن از ابهت و عظمتش نداشت. مارادونا در جام جهانی ۲۰۱۰ با کوچینگ بدش تیم ملی آرژانتین را برابر آلمان تحقیر کرد. کیفیت کار دیگو روی نیمکت آلبیسلسته طوری بود که تیم بعدیاش تا سطح الوصل امارات تنزل پیدا کرد. باز تازه این روزهای خوب مارادونا بود، چون به هر حال الوصل در دسته اول فوتبال امارات حضور داشت، وگرنه او چند سال بعد حتی هدایت الفجیره در دسته دوم این کشور را هم پذیرفت. دوران مربیگری مارادونا، یک شورش ترحمبرانگیز علیه روزهای درخشان بازی او بود. به یاد بیاورید که چطور بعد از گل تساویبخش مارتین پالرمو در دقیقه ۹۳ بازی با پرو در مقدماتی به جام جهانی ۲۰۱۰، دیگوی بزرگ روی زمین پر از آب شیرجه رفت و مایه تمسخر مطبوعات جهان شد. به یاد بیاورید که او چطور بعد از گل دیرهنگام محمدرضا خلعتبری برای الوصل در یک بازی از جام حذفی بیارزش امارات ۵۰ متر دنبال ستاره ایرانی دوید و او را غرق در بوسه کرد. اینها شأن مارادونا بود؟ حتی دشمنانش هم حاضر نبودند او را در چنین وضعی ببینند.
مارادونای کاپیتان
آیا مارادونا بهترین بازیکن تاریخ فوتبال جهان بود؟ بسیاری میگویند بله و بسیاری هم جواب منفی میدهند. مثلا لیونل مسی یکی از رقبای جدی مارادونا در تصاحب این عنوان است. چهبسا مسی از نظر تداوم و ۱۷ سال حضور موثر در بالاترین سطح فوتبال باشگاهی جهان یک گام هم از مارادونا پیش باشد اما نقطه ضعف بزرگ لئو، اصلیترین نقطه قوت مارادونا بود. الدیگو به تمام معنا شخصیت یک «رهبر» را در تیمهایش داشت. او تیم ملی آرژانتین را روی دوش خودش به سمت قهرمانی جام جهانی ۱۹۸۶ پیش برد. مارادونا تیمش را اداره میکرد، فریاد میزد، پرخاش میکرد و بیباک بود. جای همه این چیزها در لئو مسی و بسیاری دیگر از ستارههای بعد از مارادونا خالی است. دیگو در ناپولی ایتالیا نیز جلوههای دیگری از قدرت راهبریاش را به رخ کشید. او از نظر روانی برای هر تیمی یک وزنه محکم به شمار میآمد.
مارادونا به سبک مارادونا
در نهایت مارادونا یک پدیده منحصربهفرد بود که با همه خوبیها و بدیهایش شمایلی از یک اسطوره جادویی را برای هواداران فوتبال داشت. او سعی نکرد خودش را چیزی غیر از آن چه واقعا هست نشان بدهد. ویدئوی مشهوری از یک کودک معلول وجود دارد که بزرگترین آرزوی زندگیاش را مهار ضربه پنالتی مارادونا میخواند. فرصت تقابل با اسطوره آرژانتینی برای او فراهم میشود اما دیگو شوتش را گل میکند و تازه شادی بعد از گل هم انجام میدهد؛ آن چه از هیچکس جز او انتظار ندارید. داستان ما اما، دِینی است که او بر گردنمان دارد؛ کسی که از تماشای جادویش با توپ لذت میبردیم. یک الگوی جهانی که برای سالیان سال هر فوتبالیست خوشتکنیکی را با او مقایسه میکردند. دل فوتبال برای مارادونا تنگ خواهد شد. بین انبوه واکنشهای بینالمللی به این ضایعه بزرگ، شاید توییت گری لینهکر، ستاره پیشین فوتبال انگلستان بهترین پایانبندی برای این گزارش باشد. لینهکر در سوگ دیگو نوشت: «مارادونا با فاصله بهترین بازیکن نسل من بود. پس از یک زندگی درخشان اما پریشان و توفانی، امیدوارم که او سرانجام در دست خدا آرامش پیدا کند.»
دنیای اقتصاد