به گزارش سرویس بین الملل فرارو به نقل از موسسه بروکینگز، توییت هایی که
از سوی حساب های کاربری منسوب به این دو مرد – البته رئیس جمهوری صراحتا
این حساب کاربری را تایید نکرده- منتشر می شود را می توان با اشاره به موضع
گیری عمومی معتدل تر ایران در مورد سوریه و فاصله قائل شدن میان دولت جدید
روحانی با لشگر ضدیهودی محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری سابق ایران اعتبار
بخشید. ظریف همچنین عضو فیس بوک است و به طور منظم در مورد مسائل اساسی از
جمله سوریه مطلب منتشر می کند، همچنین در این سایت و توییتر سوال و جواب
های غیرمعمولی با خوانندگان از جمله دختر نانسی پلوسی، رئیس سابق مجلس
نمایندگان آمریکا در مورد مسائل مختلف از جمله برنامه هسته ای ایران، سوریه
و موضع رسمی این کشور در مورد هولوکاست داشته است.
همه این اتفاقات
برای ایران خوب است و نسبت به سخنان حساسیت برانگیز احمدی نژاد که سال ها
با بیانی افراطی مطرح می شد، تغییری بزرگ محسوب می شود که مورد استقبال
قرار گرفته است. مطمئنا بسیاری از ایرانی ها از اینکه روحانی با بهبود
تدریجی جایگاه نامطلوب ایران در جهان، به دنبال عمل به بخشی از برنامه ای
است که در مبارزات انتخاباتی خود مطرح کرده بود، مسرور هستند. و اگر این
مسئله با عملی شدن وعده یکی از مهمترین منصوبین وی مبنی بر افزایش تلاش
دولت برای کاهش محدودیت ها و بهبود شرایط دسترسی به اینترنت در ایران همراه
شود، تعداد بیشتری از مردم پذیرای دیپلماسی عمومی این رئیس جمهور خواهند
شد.
با این حال هیجان و شوریدگی رسانه ها در مورد چند توییت صورت
گرفته به نظر کمی بیش از اندازه می رسد؛ کمپین رسانه های اجتماعی جدید
ایران داستان های تحسین برانگیز در نشریاتی چون نیویورک تایمز، واشنگتن
پست، تایم و بی بی سی – که البته تعداد اندکی از این رسانه ها هستند- را به
صورت گسترده منتشر کرده اند. جمهوری اسلامی ایران دارای بیشترین جمعیت
یهودی های خارج از اسرائیل در خاورمیانه است و حکومت این کشور به ابراز
اظهارات سخاوتمندانه در مورد این اجتماع شهرت دارد البته شاید تا به امروز
هرگز این اظهارات به اندازه آنچه در توییتر منتشر شد، جذاب نبوده باشند.
البته
طنازی بخش اجرایی در رسانه های اجتماعی در حالی صورت می گیرد که مردم عادی
ایران برای پیگیری های مشابه با محدودیت های واقعی روبرو هستند. می توان
امیدوار بود که روحانی، ظریف و دیگر مقامات جدید کابینه که در حال پیوستن
به توییتر و فیس بوک هستند، استفاده از این فضا را برای مردم ایران مشروعیت
بخشند. با این حال سیاست دوگانه ایدئولوژیک پایداری زیادی در جمهوری
اسلامی دارند؛ تمایل مقامات دولتی به برخورداری از شبکه های تلویزیونی بین
المللی در دفتر کارشان باعث نشده که ممنوعیت رسمی استفاده از دیش ماهواره
یا اعمال دوره ای این قانون بر مردم ایران لغو شود.
روحانی سزاوار
برخورداری از اعتبار واقعی برای آغاز تغییر در مسیر سیاست های ایران را
دارد و تنها می توان امیدوار بود که دولت یاران و سیاست هایش روزی بازتاب
چشم انداز جهان وطنی و تحصیل شده از شهروندانش باشد. اما زندگی با توییت به
معنای مرگ با توییت است و معلم دیپلماسی عمومی روحانی باید نگاهی به گذشته
و تجربه محمد خاتمی، رئیس جمهوری اصلاح طلب ایران داشته باشد که شفقت و
نزاکت بلاغی وی اپوزیسیون در داخل و تردیدها در خارج را تشدید کرد.
روحانی
نیز مانند بسیاری از سیاست مداران ایران، پیشنهادات بلاغی باراک اوباما،
رئیس جمهوری آمریکا در مورد ایران را رد کرده و تاکید دارد که واشنگتن باید
بر اساس عملش مورد قضاوت قرار گیرد نه حرف هایش. طبیعتا جهان نیز معیار
مشابهی را در مورد جمهوری اسلامی اعمال خواهد کرد. خاویر سولانا، دبیرکل
سابق ناتو و مسئول سابق سیاست خارجی اتحادیه اروپا از حضور ظریف و روحانی
در توییتر- به خصوص از طریق توییتر- استقبال کرده و اضافه می کند که
«بیایید امیدوار باشیم که آنها سیاست های جدیدی را به همراه می آورند و
فرصت دستیابی به صلح را افزایش می دهند.» این همان حسی است که همه ما می
توانیم تکرار کنیم.