چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۳ - 2024 December 11 - ۸ جمادی الثانی ۱۴۴۶
۰۸ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۱۱:۴۶

مقایسه نسل‌ها؛ اسباب سرگرمی نه حکم قطعی

ایران اکونومیست- حتی کارشناسان برجسته هم وقتی می‌خواهند عادل باشند ممکن است تحت تاثیر احساسات و مشاهدات خود قرار بگیرند. پس بهتر است به گذشته‌ها احترام بگذاریم و از بهترین‌هایی که در عصر ما پا به توپ هستند لذت ببریم.
مقایسه نسل‌ها؛ اسباب سرگرمی نه حکم قطعی
کد خبر: ۳۴۸۲۸۰

 

 «بهترین زمان بود، بدترین زمان بود. عصر خرد بود، عصر حماقت بود. دوره ایمان بود، دوره ناباوری بود. فصل نور بود، فصل ظلمت بود. بهار امید بود، زمستانِ ناامیدی بود. همه چیز در برابر داشتیم، هیچ در کف نداشتیم. همه یک راست به بهشت روان بودیم، همه یک راست از آن روی برمی‌گرداندیم. خلاصه، دوره‌ای بود مثل عصر حاضر که بعضی از پرسروصداترین بزرگانش اصرار داشتند هر چه هست، خوب یا بد، کسی جز با اغراق درباره آن حرف نزند.»

این سرآغاز «داستان دو شهر» اثر چارلز دیکنز است. می‌شود برگشت و آن را چند بار خواند و هر بار به یک موضوع فکر کرد. از کرونا تا اقتصاد، از کلیپ سحر قریشی و رفتگر تا روزگاری که سایه کوتاه‌قدها، بلند شده است. اما در این ستون از فوتبال می‌نویسم و داستان امروز این است: «بهترین زمان بود!»

هر روز در شبکه‌های اجتماعی هواداران تیم‌ها در تلاش هستند تا ثابت کنند تیم و بازیکنان محبوب آنها بهترین هستند. بهترین فصل، سال، دهه، هزاره! هیچ متر و معیار مشخصی هم وجود ندارد جز این که «من این طور تشخیص می‌دم!» و تشخیص هر کس به او این حقانیت را می‌دهد که آمار را هم قبول نداشته باشد. این که مثلاً علی دایی بهترین گلزن تاریخ جهان است و در تیم ملی نزدیک به ۱۵۰ انجام داده است، چیز مهمی نیست. او «به تیم‌های ضعیف گل زده» و «اون زمان با پارتی بازی این همه بازی کرده!» سند؟ «من این طور تشخیص می‌دم!»

امسال و بعد از رفتن استراماچونی از استقلال، جواد زرینچه آن قدر از سوی برخی از هواداران استقلال مورد هتاکی قرار گرفت که روبه‌روی دوربین تلویزیون اشک ریخت. نسل جوانی که بسیاری از آنها حتی یک بازی از او را ندیده بودند و نمی‌دانستند چه الماسی بود به خودشان حق می‌دادند که حرف‌ها و ادعاها علیه او را باور کنند و اتهام‌هایی مثل «بی‌تعصبی» یا «همدستی با دشمنان استقلال» را به او بزنند. در میان همه اتفاقات تلخ ورزش در سال گذشته، هیچکدام اندازه آن اشک‌ها که از سر بی‌پناهی، تنها ماندن مقابل سیل یورش‌کنندگان، فراموش شدن گذشته و قدرت گرفتن نسل تازه بود، برایم دردناک و البته آموزنده نبود.

زرینچه قدیس نیست. بعید است خودش هم چنین ادعایی کرده باشد اما این رفتارها نهایت بی‌انصافی با کسی بود که عمر و جوانی‌اش را برای باشگاه استقلال صرف کرد. نسلی که او را نمی‌شناسند، خاطره‌ای از بازی‌های گذشته‌اش ندارد و تنها با بازیکنان نسل جدید مواجه شده که در شبکه‌های اجتماعی ستاره هستند نه در زمین بازی، طبعاً برای گذشته تره هم خرد نمی‌کند. در نظرسنجی‌ها بازیکنانی که پیش چشم‌شان بوده‌اند را تحسین می‌کنند، به آنها رای می‌دهند و قدیمی ها انگار اصلاً وجود نداشته‌اند.

به جز علی پروین و ناصر حجازی که به مدد حضور روی نیمکت استقلال و پرسپولیس و البته هوادار در میان اهل رسانه، عملاً باقی بازیکنان دهه ۵۰ به حاشیه رفته‌اند. انگار هرگز وجود نداشته‌اند. هر چه زمان می‌گذرد غبار روی چهره بازیکنان دهه ۶۰ و ۷۰ هم می‌نشیند. کسانی مثل احمدرضا عابدزاده و علی دایی و علی کریمی محبوبیت و جذابیتی فراتر از زمین فوتبال داشتند که در خاطره‌ها مانده‌اند وگرنه بازیکنان دیگری هم بودند که در عصر آنها کیفیت ممتازی داشتند اما الان به فراموشی سپرده شده‌اند. سیدمهدی ابطحی، مجید نامجومطلق، کریم باوی، امیر هاشمی‌مقدم، رضا احدی، جعفر مختاری‌فر، محسن عاشوری، حمید درخشان و ... اگر امروز شانس بازی داشتند احتمالاً میلیاردی قرارداد می‌بستند. ولی برای دیده شدن، برای فراموش نشدن الان یک راه وجود دارد: با رسانه‌ها باش، کُری بخوان، پوز بزن، هوادار مجازی جمع کن!

وقتی فضا تا این اندازه غیرمنصفانه است مقایسه نسل‌ها هم تحت تاثیر «شنیدن کی بود مانند دیدن» قرار می‌گیرد. در لیست محبوب‌های ما عموماً آنهایی قرار می‌گیرند که پیش چشم بوده‌اند، حتی اگر «بهترین» نباشند. برای همین وزن‌کشی و مسابقه انتخاب بهترین‌های تاریخ خیلی اوقات تحت تاثیر احساسات است تا واقعیت‌ها.

با چه متر و معیار علمی می شود «کیفیت» پرویز قلیچ‌خانی که یک بازی ۹۰ دقیقه‌ای از او ندیده‌ایم را با جواد نکونام مقایسه کرد؟ حسن روشن مهاجم بهتری بود یا خداداد عزیزی؟ اصلاً در فوتبال که دوست داشتن در آن امری کاملاً سلیقه‌ای و حسی است می‌شود مقایسه غیر قابل تشکیک انجام داد؟ وقتی حریفان، زمین و کیفیت توپ و چمن و تمرین و تغذیه و بدنسازی و قرارداد عوض شده، حتی حکومت‌ها هم عوض شده، چطور می‌شود با قاطعیت گفت تیم ملی ۱۹۹۸ از تیم ملی ۱۹۷۶ بهتر بوده؟

حتی کارشناسان برجسته فوتبال هم وقتی می‌خواهند عادل باشند باز ممکن است تحت تاثیر احساسات فردی و مشاهدات خود قرار بگیرند و انتظار انصاف از سوی هوادار داشتن خوش خیالی است. سهراب سپهری می‌گوید: «کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ.» حالا شاید کار ما هم این نباشد که به شناسایی بهتر و بدتر بودن نسل‌ها بپردازیم، بهتر است به گذشته‌ها احترام بگذاریم و از بهترین‌هایی که در عصر ما پا به توپ هستند لذت ببریم.»

 

احسان محمدی

روزنامه ایران ورزشی

آخرین اخبار