جمعه ۱۳ تير ۱۴۰۴ - 2025 July 04 - ۷ محرم ۱۴۴۷
۱۲ شهريور ۱۳۹۲ - ۱۰:۰۴
تاملی بر ۲ برنامه اصلی وزیر

ورود به جنگ قیمتی نفت به جای تکیه بر صادرات گاز

در حالی که تقاضای آمریکار از بازارهای نفت در حال حذف شدن است و تلاش دارد با ابزار تحریم بازارهای ایران را در اختیار هم پیمان قدیمی خود عربستان قرار دهد، دو برنامه وزیر نفت یعنی رساندن تولید نفت به ۴ میلیون بشکه و به بهره‌برداری رساندن فازهای گازی پارس جنوبی قابل تامل است.
کد خبر: ۳۴۳۰۰

  به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، باراک اوباما در اولین نطق خود پس از انتخاب مجدد به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده در کنگره درباره آینده اقتصاد و انرژی ایالات متحده به نکات بسیار مهمی اشاره کرد.

وی در این نطق که یه عنوان یک نطق کلیدی مشهور شد جمله‌ای به این مضمون گفت که کاری کرده‌ام که در 2020 یک امپراطوری جدید در آمریکا بر ویرانه‌های قبلی اقتصاد آمریکا بنا شود.

آنچه که اوباما به آن اشاره کرده است،‌ سیاست جدید آمریکا در حوزه انرژی و پیگیری سیاست‌هایی در عرصه بین‌الملل است که تولید و بهره‌برداری از منابع گران قیمت نفت و گاز رسی (shale oil و shale gas ) را اقتصادی و به صرفه می‌کند.

*پیگیری استراتژی بالا نگه داشتن قیمت نفت از سوی آمریکا

در واقع بعد از آنکه نوابغ مهندسی نفت نشان دادند که منابع عظیم نفت و گاز به تله افتاده در سنگ‌های رسی با استفاده از فشار هیدرولیک قابل تولید و بهره‌برداری است، سیاست‌گذاران انرژی بزرگترین وارد کننده نفت جهان یعنی آمریکا به این فکر افتادند که با بالا نگه داشتن قیمت نفت در بازار جهانی، تولید از این منابع را اقتصادی کنند. این سیاست‌گذاری به جز ترغیب شرکت‌های معظم نفتی جهان برای ورود به این عرصه، باعث شکل‌گیری شرکت‌های جدید و قدرتمند تکنولوژی‌محور با هدف تمرکز بر بهره‌برداری از منابع «شیل» شد.

برای تحقق این استراتژی، بالا ماندن قیمت نفت برای اقتصادی شدن سرمایه‌گذاری‌های کلان مورد نیاز بهره‌برداری از این منابع بسیار حیاتی است و به همین دلیل مناطق نفت‌خیز جهان به خصوص خاورمیانه و شمال آفریقا در دهه اخیر به شدت درگیر تنش، بحران، جنگ و تحریم بوده‌اند تا نقش عامل ژئوپلتیک و جغرافیای سیاسی در میان عوامل پیشران قیمت هرچه پر رنگ‌تر شود.

اگرچه بعضی تحلیلگران داخلی ایجاد این تنش‌ها از جمله تحریم فروش نفت خام ایران را در راستای اقتصادی کردن انرژی‌های نو می‌دانند و شواهدی درباره گسترش انرژی‌های نو به خصوص افزایش استفاده از انرژی‌هایی مانند باد و انرژی خورشیدی در کشورهایی مانند آلمان ارائه می‌کنند( تولید برق آلمان تنها از انرژی بادی از کل میزان تولید برق ایران فراتر رفته است) اما واقعیت آن است که هنوز راه قابل توجهی تا جایگزینی انرژی‌های فسیلی به خصوص نفت توسط انرژی‌های نو باقی مانده است. کما اینکه علیرغم مخاطرات شدید زیست‌محیطی استفاده از منابع نفت رسی، شرکت‌های بزرگ فعال در حوزه انرژی سرمایه‌گذاری‌های قابل توجهی در این زمینه انجام داده‌اند. اگرچه نمی‌توان انکار کرد که افزایش قیمت نفت، توجه به سرمایه‌گذاری در ارتقای تکنولوژی‌های مربوط به انرژی‌های نو را نیز به میزان قابل توجهی افزایش داده است.

*حذف تقاضای نفت بزرگترین مصرف‌کننده جهان از بازار نفت

به هر صورت، پیگیری این استراتژی نتایج بسیار قابل توجهی برای ایالات متحده آمریکا داشته است. چنانکه به نظر می‌رسد این کشور در آینده بسیار نزدیک با تکیه بر منابع رسی خواهد توانست عملا تقاضای نفت خود را از بازار جهانی نفت حذف کند و از نظر انرژی خودکفا شود.

طبق گزارش تحلیلگران بازار نفت از جمله فریدون فشارکی تحلیل‌گر ایرانی بازارهای جهانی، ایالات متحده آمریکا در شرایط فعلی 2.5 میلیون بشکه در روز مایعات شیل تولید می‌کند. این رقم در سال 2015 به 3 تا 3.2 میلیون بشکه در روز و در سال 2020 به 4 تا 5 میلیون بشکه در روز خواهد رسید و همه پیش بینی‌ها حاکی از آن است که از 5 میلیون بشکه در روز نیز فراتر خواهد رفت.

نکته بسیار مهم دیگر آن است که در زمان بحران اقتصادی آمریکا، دولت اوباما با خودروسازها قراردادی منعقد کرد که در ازای کمک‌های مالی بزرگ به این شرکت‌ها، این شرکت‌ها به تدریج حجم موتورهای تولیدی خود را کاهش دهند تا مصرف سوخت آنها هم کاهش بیابد.

با اجرای این برنامه،‌ تقاضای بنزین در آمریکا 200 هزار بشکه در روز در حال کاهش است و پیش‌بینی می‌شود تا سال 2020 مصرف بنزین آمریکا روزانه 2 میلیون بشکه در روز کاهش بیابد.

در عین حال تقاضای نفت اروپا هم به دلایل مشابهی به طور دائم در حال کم شدن است. شرایط بازار جهانی نفت به گونه‌ای است که صادرات نفت نیجریه به آمریکا 800 تا 900 هزار بشکه در روز کاهش یافته و احتمالا در آینده نزدیک به صفر می‌رسد. تولید نفت عربستان نیز حتی از دوره پیش از تحریم ایران کمتر شده است.

*تحویل بازارهای نفت ایران به عربستان در ازای بازارهای از دست رفته آمریکا

به عبارت دقیق‌تر،‌ تقاضای نفت آمریکا در بازار جهانی در حال حذف شدن است و بازار آمریکا که پیش از این در اختیار متحدان این کشور مانند عربستان بوده است در حال از بین رفتن و به صفر رسیدن است. با از بین رفتن این بازارها، آمریکا تلاش می‌کند بازارهای جدیدی برای متحدان خود فراهم کند و تحریم‌های فروش نفت ایران بهترین ابزار برای آمریکا محسوب می‌شود تا بازارهای سنتی نفت ایران را از طریق اعمال شدید تحریم‌ها در اختیار متحدان خود مانند عربستان قرار دهد.

این در حالی است که غول نوظهور بازار نفت جهان یعنی روسیه نیز وضعیت بازار جهانی نفت را درک کرده و به بازارهای نفتی ایران در شرق آسیا چشم دوخته است.

*دو سیاست نفتی و گازی وزیر جدید نفت: رقبا بازارهای ایران را ترک می‌کنند؟

در این شرایط بیژن زنگنه وزیر جدید نفت ایران که سابقه 8 سال تصدی وزارت نفت را نیز در کارنامه دارد دو سیاست موازی را درباره تولید نفت و گاز ایران اعلام کرده است. سیاست اول زنگنه رساندن ظرفیت تولید نفت به میزان بیش از 4 میلیون بشکه نفت و طبعا تلاش برای بیرون راندن رقبا از بازارهای نفتی ایران است و سیاست دوم تمرکز بر فازهای پیشرفته‌تر پارس جنوبی به جای اجرای همزمان همه فازهای در دست اجرا است. سیاست‌هایی که در نگاه اول چندان هم غیر منطقی به نظر نمی‌رسند.

اما با توجه به مقدمه‌ای که درباره سیاست‌گذاری ایالات متحده در بازار جهانی انرژی به آن اشاره شد، درباره پشتوانه‌های کارشناسی این دو تصمیم اما و اگرهای مهمی وجود دارد.

در ابتدا باید به این واقعیت اشاره کرد که افزایش ظرفیت تولید نفت چندان کار پیچیده و دشواری نیست و نیازی به برنامه‌ریزی پیچیده ندارد. کما اینکه در طول دوره کاهش تولید نفت ایران متاثر از شرایط تحریم، تعمیرات اساسی در تاسیسات فرآورش نفت انجام شده و بسیاری از چاه‌های نفت در نوبت تعمیر نیز آماده‌سازی و تعمیر شده‌اند چنانکه ظرفیت فرآورش نفت خام کشور با تکیه بر این تعمیرات به 4.5 میلیون بشکه در روز رسیده است و از سوی دیگر کارشناسان نفتی می‌گویند از امروز تا 3 ماه آینده می‌توان تولید نفت را از 2.7 تا 2.8 میلیون بشکه در روز فعلی به روزانه 3 میلیون و 850 هزار بشکه در روز رساند که تا تولید 4 میلیون و 70 هزار بشکه‌ای مورد نظر وزیر نفت بیشتر از 200 هزار بشکه فاصله ندارد.

چنانکه احمد قلعه‌بانی،‌مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران نیز در جلسه 5 شهریور 92 کمیسیون انرژی ظرفیت فعلی تولید نفت ایران را قریب به 4 میلیون بشکه در روز اعلام کرده است، در عین حال بر اساس گفته رستم قاسمی وزیر سابق نفت، وزارت نفت در دولت‌های قبلی برنامه‌ریزی جدی برای افزایش 1 میلیون بشکه‌ای ظرفیت تولید نفت ایران را به خصوص با تکیه بر میادین مشترک غرب کارون مانند میادین آزادگان و یادآوران و دیگر میادین انجام داده و با بستن قراردادهایی، منابع مالی اجرای این پروژه‌ها را تامین و آنها را کلید زده است.

*جنگ قیمتی برای پس گرفتن بازارهای فروش نفت ایران

اما درباره نفت ایران در شرایط فعلی موضوع مهم نه افزایش تولید یا افزایش ظرفیت تولید نفت بلکه فروش این حامل با ارزش انرژی است.

در این رابطه گفته می‌شود وزیر جدید نفت درباره اشغال بازار نفت ایران از سوی دیگر تولید‌کنندگان نفت گفته است:« این کشورها یا باید بازارهای ایران را خالی کنند یا باید آماده کاهش قیمت‌های جهانی نفت باشند».

آنچه زنگنه به آن اشاره کرده است تنها با ارائه تخفیف‌های قابل توجه ممکن است. یعنی واردکنندگان نفت ایران باید در برابر پذیرفتن هزینه ریسک تحریم آمریکا با یک مشوق بزرگ‌تر که همان تخفیف‌های قابل توجه در قیمت فروش نفت است روبرو شوند تا انگیزه نادیده گرفتن تحریم‌های آمریکا در آنها تقویت شود.

تا اینجا، می‌توان در پیش گرفتن چنین سیاستی  را علیرغم همه حرف و حدیثی که بر آن مترتب است،‌ یک اقدام موثر در بازگرداندن سهم ایران از بازارهای جهانی ارزیابی کرد،اگرچه قطعا ایران نیز از کاهش قیمت نفت در در بازارها ناشی از عرضه ارزان‌تر خود به شکل قابل توجهی متضرر خواهد شد.

اما واقعیت آن است که در عمل این اقدام هم کمک چندانی به باز گرداندن بازارهای ایران نمی‌کند. به عبارت دقیق‌تر زمان چنین اقدامی مدت‌ها است که گذشته است.

*زمان ورود به جنگ قیمت‌ها سپری شده است

کارشناسان بازار انرژی می‌گویند ایران می‌توانست 3 یا 4 سال پیش با در پیش گرفتن استراتژی «جنگ قیمتی» و ارائه قراردادهای 10 ساله فروش نفت با قیمت پایین‌تر به چین و هند یعنی دو بازار اصلی رو به رشد انرژی جهان،‌  به مقابله با استراتژی افزایش قیمت آمریکا برود و با تلاش در جهت کاهش قیمت‌های نفت از اقتصادی شدن سرمایه‌گذاری‌های کلان در حوزه استخراج نفت‌ شیل جلوگیری کند،اما شرایط خاص سیاسی کشور در آن زمان و فشار بعضی گروه‌های سیاسی که از پیگیری چنین سیاستی برداشت‌های ویژه و تحلیل‌های خاصی را درباره وضعیت دولت به خصوص بعد از انتخابات 88 ارائه می‌دانند اجازه نداد برنامه‌ریزی برای اجرای این استراتژی عملیاتی شود.

با این حال چرا در پیش گرفتن این سیاست در شرایط فعلی کمک قابل توجهی به بازگرداندن بازارهای نفت ایران نمی‌کند؟ پاسخ چندان پیچیده نیست. در واقع در چند سال گذشته و با توجه به قیمت‌های بالای نفت، سرمایه‌گذاری های لازم برای دسترسی به تکنولوژی‌های برداشت از مخازن شیل انجام شده و دامنه این سرمایه‌گذاری‌ها تا بهره برداری از میادین نفت شیل ادامه یافته است.

به همین دلیل در سال‌های آینده همانطور که در ابتدا اشاره شد میادین شیل آمریکا به تدریج وارد تولید می‌شود و حتی در صورت کاهش قیمت‌های نفت نیز تولید نفت از این میادین ادامه خواهد یافت.

به عبارت دقیق‌تر کاهش قیمت‌های نفت تاثیری در سرمایه‌گذاری‌های انجام شده نخواهد داشت و تنها سرمایه‌گذاری‌های آینده در حوزه نفت شیل را متاثر خواهد کرد.

*اعراب تا آخرین نفس برای گرفتن بازار نفت ایران خواهند جنگید

در چنین شرایطی بازار جهانی نفت اشباع خواهد بود و حتی دادن تخفیف و ورود به جنگ تخفیف‌ها با تولیدکنندگانی مانند عربستان و عراق هم ثمربخش نخواهد بود.

به هر شکل عربستان در هیچ صورتی قادر نخواهد بود بازارهای خود در غرب و به خصوص در آمریکا را بازپس بگیرد و به همین دلیل برای نگهداشتن بازارهای اشغال شده ایران از هیچ تلاشی فروگذار نخواهد کرد.

در عین حال برای عربستان با مازاد کلان درآمدهای ارزی رقابت قیمتی با ایران اصلا دشوار نخواهد بود و شاید حتی قیمت‌های نزدیک به 60 دلار در هر بشکه نیز برای بزرگترین تولید کننده اوپک قابل تحمل باشد.

در مقابل ایران مجبور است محاسبه کند که در ازای کاهش قیمت و دادن تخفیف،‌ چه میزان از بازارهای خود را می‌تواند بازپس بگیرد و این بازپس گیری ضرر تخفیف‌های ارائه شده را می‌پوشاند و درآمدهای ایران را افزایش می‌دهد یا نه؟ به خصوص با توجه به این نکته که بعید به نظر می‌رسد ایران برای بازگشت به بازارهای اروپا شانس چندانی داشته باشد.

*توقف توسعه‌ فازهای جدید به بهره‌برداری سریع‌تر از فازهای قدیمی کمک‌می‌کند؟

از سوی دیگر وزیر جدید نفت اولین استراتژی گازی خود را در پارس جنوبی اعلام و تاکید کرد که به جای پیش بردن همزمان 17 فاز تکمیل نشده پارس جنوبی، تنها بر 7 فاز نزدیک به بهره‌برداری تمرکز خواهد کرد و 10 فاز جدید پارس جنوبی را حداقل تا 3 ماه آینده از کارتابل خود خارج می‌کند.

با توجه به شرایط امروز کشور این تصمیم نیز در بدو امر غیر منطقی به نظر نمی‌رسد. اما نگاه کوتاهی به شرایط پروژه‌های پارس جنوبی در این نتیجه‌گیری نیز تردید ایجاد می‌کند.

واقعیت آن است که از 7 فاز یاد شده لااقل 5 فاز یعنی فاز 12 (که معادل 3 فاز استاندارد است) و فازهای 15 و 16 در مرحله راه‌اندازی قرار دارند و عملا به اختصاص توان مالی و پیمانکاری چندانی نیاز ندارند و فازهای 17 و 18 نیز در حال طی کردن مراحل نهایی توسعه قرار دارند.

این فازها اغلب معطل بعضی تجهیزات یا قطعات محدود اما بسیار پیچیده‌اند که افزایش تمرکز پیمانکاری و مالی هیچ اتفاق تازه و مثبتی را در این فازها موجب نمی‌شود و تنها ساخت یا واردات این قطعات مشکل بهره‌برداری از این فازها را برطرف می‌کند.

به همین دلیل معطل کردن توان پیمانکاری و منابع مالی روی این فازها و رها کردن فازهای در دست اجرا که پیشرفت قابل توجهی نیز داشته‌‌اند چندان کاردرستی به نظر نمی‌رسد. پیش بردن 10 فاز جدید در دست اجرا که پیشرفت‌هایی بین 50 تا 60 درصد داشته‌اند به مراحل نهایی باعث می‌شود در صورت حل شدن مشکل این چند قطعه محدود همه این فازها بتوانند به صورت همزمان یا با فاصله زمانی اندکی برداشت از مخزن پارس جنوبی را آغاز کنند.

در واقع توسعه فازهای آماده بهره‌برداری پارس جنوبی مانند فازهای 12 و 15 و16 عملا در مرحله راه‌اندازی و پیش‌راه‌اندازی قرار دارد و در صورت تامین بعضی اقلام محدود در فاصله چند ماه می‌توانند وارد تولید شوند و عملا فعالیت‌های سنگین توسعه‌ای در 10 فاز جدید جریان دارد که توقف آنها کمکی به پیشرفت فازهای نزدیک به بهره‌برداری نمی‌کند.

*پیشنهاد کارشناسان به وزیر نفت: تکیه بیشتر بر صادرات گاز در کنار نفت

اما معطل گذاشتن اجرای این فازها به جز نشان دادن پرچم سفید به غول‌های نفتی فعال در بخش قطری پارس جنوبی، باعث می‌شود استراتژی قبلی کشور و وزارت نفت در ایجاد یک اهرم قدرت جدید در بازار جهانی انرژی به نام صادرات گاز در کنار صادرات نفت با مخاطره مواجه شود.

آن هم در شرایطی که کارشناسان واقع‌بین‌تر معتقدند  بازارهای محدود شده نفت ایران با افزایش اسمی یا واقعی ظرفیت تولید نفت کشور به راحتی قابل بازیابی نیستند و به جای آن می‌توان علاوه بر استفاده از بازارهای تشنه گاز همسایگان، پالایش نفت و صادرات فرآورده را به جای صادرات نفت خام در دستور کار قرار داد.

این کارشناسان عقیده دارند شرط عقل در شرایط فعلی بازارهای جهانی نفت و آینده این بازارها، آن است که ایران سهم خود در تولید و صادارت گاز طبیعی را بالا ببرد.

به همین دلیل به نظر می‌رسد وزیر نفت به جای اتخاذ تصمیمات عجولانه و فردی، بهتر است با تکیه بر عقل جمعی کارشناسان زبده نفت و گاز ایران و بر اساس مطالعات پشتیبان قابل اتکا، درباره مسائل استراتژیک تصمیم‌گیری کند.

علیرغم اینکه جرات تصمیم‌گیری و اقدام وزیر نفت درباره مسائل راهبردی نفت ایران قابل تقدیر است اما اتخاذ تصمیمات فردی و بدون تکیه بر توان کارشناسی صنعت نفت و بدون اتکا بر مطالعات پشتیبان از سوی زنگنه یکی از مواردی است که همواره مورد اشکال کارشناسان صنعت نفت بوده است و وزیر جدید نفت می‌تواند به جای ادامه رویه سنتی خود نقش یک مدیر روزآمد را در راهبری و سازماندهی همه ظرفیت‌ها و داشته‌های نفت ایران اعم از متخصصان و کارشناسان و نیروی انسانی با ارزش این صنعت و ظرفیت سخت‌افزاری و حتی دیپلماسی نفت بر عهده بگیرد.

آخرین اخبار