بالاخره و پس از حدس و گمانهای بسیاری که از چند روز قبل آغاز شده بود قیمت بنزین افزایش یافت و در کنار آن از بسته حمایتی دولت نیز رو نمایی شد. در این چند روزه نکات بسیاری از سوی دولت در رابطه با افزایش قیمت بنزین اعلام شد که نشان می داد دولت در تکاپوی این است که کمترین فشار اقتصادی به مردم وارد شود با این حال نکاتی در رابطه با افزایش قیمت بنزین وجود دارد که بهتر بود دولت محترم پیش از قیمت گذاری جدید به آن توجه میکرد.
نخست آنکه اعتراض به افزایش قیمت بنزین امری جهانی است و در بیشتر کشورها افزایش قیمت آن با واکنش از سوی مردم همراه میشود و ارتباطی نیز به توسعه یافتگی و یا عدم توسعه یافتگی آن کشور ندارد. این قضیه هم در کشوری مانند فرانسه اتفاق افتاده است هم در کشوری مانند اندونزی. بنابراین واکنش به گران شدن بنزین امری طبیعی است.
این مطلب را در کنار موج گرانی های یکسال اخیر قرار دهید تا ببینید وضعیت برای اقشار آسیبپذیر به چه منوال شده است. مجموع نرخ تورم و نرخ بیکاری از ۲۰.۸ درصد در بهار ۱۳۹۷ به ۴۸.۴ درصد در بهار امسال رسیده است (پیشنهاد می شود جهت درک بهتر وضعیت اقتصادی اقشار جامعه مطلب «کوپن را احیا کنیم» را در بخش تحلیل روز همین سایت مطالعه کنید). شاید عدهای در آنسوی آبها منتظر استفاده سیاسی از این قضیه باشند، اما واکنش به این اتفاق امری طبیعی و قابل پیش بینی بود.
نکته دوم در رابطه با اقدام دولت شتابزدگی در اجرای این طرح است. این شتابزدگی باعث شد برخی اقدمات که از نظر روانی شاید باعث امنیت خاطر بیشتر مردم شود اتفاق نیفتد، مثلا در دور اول افزایش قیمت بنزین و انرژی که به طرح هدفمندی یارانه ها معروف شد دولت وقت، اول به اطلاع رسانی از بابت انجام چنین اتفاقی از مدتها قبل پرداخته و پس از آمادگی ذهنی مردم ابتدا اقدام به واریز یارانه ها نمود و وقتی آحاد جامعه مبلغ را در حساب خود دیدند آنگاه اقدام به هدفمندی کرد.
نکته دیگر آنکه کاهش قیمت حاملهای انرژی در هر کشوری بستری را می خواهد که اگر فراهم نباشد اجرای آن با مشکل همراه میشود؛ مثلا گفته میشود در هنگام اجرای آزادسازی قیمتها بهتر است تورم در کمترین میزان خود باشد و یا اینکه دولت در بالاترین سطح محبوبیت خود قرار داشته باشد. در رابطه با سطح محبوبیت دولت در کشور نمی توان رقمی را ارائه داد اما مطمئنا نرخ تورم به رغم ثبات نسبی قیمتها در چند ماه گذشته در حد بالایی به لحاظ تاریخی قرار دارد.
علاوه بر این در این چند روزه صحبتهایی شنیده شده است که مصرف بنزین در کشور به سطح خطرناکی رسیده است. نخست باید گفت که در بهمن سال گذشته بود که دولت اعلام کرد با افتتاح پالایشگاه ستاره خلیج فارس نه تنها دیگر نیازی به بنزین وارداتی نداریم بلکه صادرکننده آن نیز شدیم. اما اگر با این افزایش سه برابری قیمت بنزین آمار مصرف از ۱۰ تا ۲۰ درصد بیشتر کاهش نیافت (که باید بخشی از آن را نیز بابت کاهش قاچاق در نظر گرفت) نشان می دهد که بنزین در زندگی امروز مردم ما کالایی غیر قابل جایگزینی است و این موضوع یا بابت مشکل زیرساختهای حمل و نقل عمومی و یا هر عامل دیگری است.
بنابراین در جامعه امروز بنزین مانند نان یک کالای ضروری برای بسیاری از خانوارها است. امروزه بسیاری از جوانان به خصوص در شهرهای بزرگ در تاکسی های اینترنتی یا آژانسها مشغول فعالیت هستند و بنزین نیاز هر روز آنان است. با افزایش قیمت بنزین و تاکید بر عدم افزایش قیمت حمل و نقل آیا فعالیت در این سیستم برای جوانان صرفه اقتصادی دارد؟ و اگر افزایش قیمت بنزین بدون افزایش کرایههای حمل و نقل باشد، آیا ادامه فعالیت این قشر امکانپذیر خواهد بود؟
در رابطه با میزان سهمیه و قیمت بنزین آزاد نیز ابهاماتی وجود دارد. در واقع ۶۰ لیتر در ماه احتمالا کفاف بسیاری از افراد را نخواهد داد و مبلغ ۳ هزار تومان برای بنزین آزاد نیز با توجه به متوسط درآمد شهروندان ایرانی مبلغ بالایی محسوب میشود شاید منطقی تر آن بود که حداقل این ۶۰ لیتر با همان قیمت قبلی ارائه و بنزین آزاد با نرخی بین ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ تومان در جایگاههای سوخت عرضه شود.
بررسی محصولات تولیدی کارخانههای اتومبیلسازی ایرانی و میزان مصرف سوخت آنها در هر صد کیلومتر به خوبی موید پایین بودن ۶۰ لیتر برای مصرف ماهانه اتومبیلهای شخصی است. مسئله زمانی پُررنگ تر به نظر میرسد که به این واقعیت توجه کنیم خانوارهای کم درآمد نه ماشینهای کم مصرف یا هیبریدی بلکه همین ماشینهای پُرمصرف داخلی را استفاده میکنند.
مورد دیگر آن است که کمک مالی ارائه شده در طرح نیز به نسبت افزایش قیمتها چندان رقم بالایی به شمار نمیرود و با افزایش سالیانه تورم، از قدرت خرید آن کاسته میشود کما اینکه بنا به اذعان رییس سابق بانک مرکزی یارانه ۴۵۵۰۰ تومانی سال ۱۳۸۹، امروز قدرت خریدی معادل ۱۰ هزار تومان دارد. یعنی مجموع یارانه و کمک مالی در نظر گرفته شده در طرح که بنا به شنیدهها مجموعاً برای یک نفر ۱۰۰ هزار تومان می شود تقریبا معادل نصف یارانه پرداختی در سال ۱۳۸۹ است.
نکته دوم آنکه اگر شما ۶۰ لیتر بنزین سهمیه ای خود را مصرف کنید در حدود سی هزار تومان کمک خود را استفاده کردهاید (۶۰ لیتر ضربدر ۵۰۰ تومان مابه التفاوت قیمت بنزین ۱۰۰۰ تومانی با ۱۵۰۰ تومانی) و وقتی که ۱۳ لیتر نیز بنزین آزاد به آن اضافه شود عملا چیزی از کمک مالی باقی نمانده و بقیه را باید از جیب خود خرج کنید. یعنی یک باک ۴۰ لیتری بنزین آزاد تفاوتی ۸۰ هزار تومانی در حالت قبلی و جدید ایجاد می کند. به نظر می رسد یا باید قیمت بنزین آزاد کاهش یابد و یا کمک مالی می بایست افزایش یابد تا کمی به تعادل برسیم.
منبع: ایبِنا
محمد گلشاهی (کارشناس اقتصادی)