تک فرزندی پدیده جدیدی نیست و در گذشته نیز خانوادههای تک فرزند وجود داشتهاست. البته نوع خانواده در ایران پیش از دوره گذارجمعیتی قاعدتا خانواده گسترده بوده است؛ خانوادههایی که افراد از پدربزرگ تا نوادگان در یک خانه زندگی میکردند. نباید تصور کرد که این شکل خانواده در کل ایران و در میان همه اقشار جامعه رایج بود. بلکه در کنار خانواده گسترده، خانواده هستهای نیز وجود داشت؛ خانوادههایی که فقط از دو نسل والدین و تعدادی فرزند تشکیل شده بود.
فرزندان نه بر اساس برنامهریزی و قصد قبلی، بلکه بیشتر به صورت اتفاقی و غیربرنامهریزی شده به دنیا میآمدند. البته گاهی خانواده تک فرزند نیز وجود داشته است. بنابراین، این نوع تک فرزندی در گذشته چندان به میل و خواسته خانوادهها گره نخورده بود و اگر خانوادهای با یک فرزند عمر خود را سپری میکرد، این خواسته چندان به انتخاب خانواده وابسته نبود. این حالت را میتوان " تکفرزندی طبیعی" نام نهاد.
در پژوهشی که در خصوص "تجربه زیسته تک فرزندان از تک فرزندی" توسطه تیم پژوهشگران متشکل از جواد شجاعی(دانشجوی دکتری جامعه شناسی دانشگاه اصفهان) و بهجت یزدخواستی(دانشیار جامعه شناختی دانشگاه اصفهان)، با جامعه آماری بیست تک فرزند دختر بالای هجده سال انجام شده، آمده است:« مضمون "تنهایی" به حالتی ناخوشایند و منفی اشاره دارد و از مقایسه روابط بین فردی موجود با وضعیت مطلوب ادراک میشود که اغلب افراد میکوشند از آن اجتناب کنند.
احساس تنهایی بر تجربه ای دلالت دارد که بر اثر کمبود تماسهای اجتماعی، احساس صمیمیت یا حمایت در روابط اجتماعی ایجاد میشود. در صورتی که شمار ارتباطات صمیمی موجود در خانواده کمتر از حد مطلوب است، روابط درون خانوادگی انتظارات فرد را تامین نمیکند و فرزند به دنبال دیگران میرود و اگر تعامل با دیگران رضایت بخش نباشد، تنها فرزند خانواده دچار احساس تنهایی میشود.»
در نتایج این پژوهش آمده است:« منابع والدین محدود هستند و هرچه تعداد فرزندان زیادتر میشود، میزان منابع متعلق به فرزندان کاهش مییابد. امکانات فراوان بی تردید سودمند است، اما برای کودکان خوب نیست. امکانات زیاد روابط کارکردی کودکان را با جهان تخریب میکند، موفقیتهایشان را کمرنگ جلوه میدهد و بهگونهای مضحک این احساس را در آنها تقویت میکند که اوضاع کاملا رو به راه است.
از طرف دیگر امکانات فراوان ممکن است والدین را در معرض را "توقعات افراطی" قرار دهد. در خیلی از این مواقع، انتظاراتی که والدین از تک فرزند دارند با تواناییها و ظرفیت واقعی فرزند سازگار و منطبق نیست. همچنین، والدین ممکن است دچار توجه افراطی شده و خود را وقف انجام دادن کارهای فردی و شخصی فرزند کنند و در این مورد زیادهروی کنند که توقع تک فرزند از دیگران را افزایش میدهد و این انتظار را در تک فرزند ایجاد میکند که دیگران نیز ابزاری در جهت تامین منافع او هستند.
تکفرزندها معمولا به لحاظ مهارتهای زندگی و توانمندیهای فردی متفاوت اند و این تفاوت اغلب خود را به صورت افراط یا تفریط نشانمیدهد؛ چنان که هم خود بر این تفاوت مهر تایید میزنند و هم بر نظر افراد جامعه نسبت به وجود بخشی از این تفاوتها اذعان دارند. البته نباید از نظر دور داشت که تکفرزندها به دلیل فقدان تضاد منافع معمولا از امکانات، آزادی و توجه حداکثری والدین برخوردارند که این خود سبب بروز برخی مضمونهای اختصاصی پیش گفته میشود.»
این پژوهش در شماره چهارم فصلنامه زن در توسعه و سیاست منتشر شده است.
ایسنا