در خلاصه منتشر شده از این مقاله اکبر گنجی آمده است «براساس جزئیات ارائه شده از شخصیت و تفکرات رهبر ایران از سوی اکبر گنجی، (آیتالله) خامنهای فردی غیرعقلانی، احساساتی یا متعصب نیست که به دنبال فرصت برای دشمنی کردن باشد. این بدان معناست که فضا و فرصت برای بهبود روابط ایران و آمریکا وجود دارد و واشنگتن باید (آیتالله) خامنهای را متقاعد کند که به دنبال براندازی نظام جمهوری اسلامی نیست.»
این مقاله اکبر گنجی که ابتدا به صورت فارسی نوشته شده است، پس از ترجمه در شماره جدید فارینافرز منتشر خواهد شد و به گفته مدیر مسئول آن، علت انتخاب این موضوع، شناخت کم جامعه آمریکا از رهبری ایران است که "قدرت سیاسی بسیار دارد و تصمیماتش با پیامدهای مهم منطقهای و بین المللی همراه است."
"گرین روز" مدیر این نشریه میگوید برخلاف رؤسای جمهوری ایران که تحلیلهای بسیاری از آنها منتشر میشود، ناظران آمریکایی در مورد دیدگاهها و پیشینه فکری آیتالله خامنهای که تصمیمگیرنده اصلی در ایران است اطلاعات محدودی دارند.
در ادامه خلاصه این مقاله آمده است: «با انتخاب حسن روحانی به ریاست جمهوری اسلامی ایران که نامزدی نزدیک به اصلاحطلبان محسوب میشود، بسیاری این پیروزی را منادی حرکت ایران به سوی آزادی و عقلانیت در سیاست داخلی و خارجی دانستهاند اما شخصیت تعیینکننده در سیاست ایران رئیسجمهور نیست؛ بلکه رهبر ایران است.
آیتالله علی خامنهای بر اساس قانون اساسی ایران رهبر عالی این کشور است و اختیار و نفوذ گستردهای بر اکثر نهادهای کشور دارد و از سال ۱۹۸۹ که به رهبری ایران انتخاب شد تا کنون برای تقویت این تأثیرگذاری تلاش کرده است.
چه به صورت رسمی و چه غیر رسمی، قوای سهگانه ایران مستقیما زیر نظر رهبری فعالیت میکنند. (آیتالله) خامنهای، رهبر عالی ایران، فرمانده کل نیروهای مسلح و ایدئولوگ اصلی جمهوری اسلامی است. در سیاست و خط مشی ایران، نظرات وی است که در نهایت مسیر حرکت را مشخص میکند.»
اکبر گنجی در این مقاله زندگینامه رهبر معظم انقلاب را از منظر خود نوشته و به مسیر تکامل علمی و دینی ایشان از دوره نوجوانی تا آشنایی با آموزههای اخوانالمسلمین و آثار سید قطب پرداخته و مدعی شده است که این مقاله را بدون دخالت دادن دیدگاههای سیاسیاش نوشته است.»