رضا خسروی در سرمقاله ای در روزنامه دنیای اقتصاد، نوشته است: بستن دروازه تجارت، وارد شدن به اقتصاد بستهای است که بازیگرانش مجبور به زندگی در ابتداییترین شکل خود خواهند بود. جهش تمدن بشری آن زمانی رخ داد که هزینه مبادلات جهانی بهطور محسوسی کاهش یافت و آدمیان قادر شدند با افراد و کشورها و سرزمینهای بیشتری داد و ستد کنند. هرچه زمان گذشته و ارتباطات جهانی بیشتر شده، این اصل بیش از پیش رفاه و قدرت اقتصادی جوامع را توسعه داده است.
قدرت تجارت، بهگونهای است که برخی از اقتصاددانان معتقدند عبور از تله فقر، حتی بدون سرمایهگذاری خارج از اقتصاد و با شناسایی مزیتهای محدود نسبی و تجارت بر مبنای آن ممکن است. عکس این ادعا به این معناست که هرچه دروازه تجارت روی اقتصادی بسته شود، امکان افتادن در تله فقر بسیار است. اقتصاد کاملاً به خود وابسته دیر یا زود در تله فقر خواهد غلتید. این واقعیتی است که دشمنان این سرزمین بر آن هستند تا ما را به آن گرفتار کنند.
مشکل تحریم، نه مانعتراشی برای فروش یک کالای خاص، بلکه بستن دروازههای تجارت است. هر چند در این رهگذر، ابعاد اقتصاد ایران، مرزهای طویل و موقعیت ژئوپلیتیک ایران، مانع بسته شدن کامل تجارت و داد و ستد ایران با سایر کشورهاست؛ اما همراهی اجباری کشورهای مختلف از چین و روسیه و کشورهای همسایه گرفته تا اروپا از تحریمهای ظالمانه آمریکا، عملاً موانع تجاری گستردهای را بر سر راه فعالان اقتصادی گذارده است.
بهراحتی میتوان مدعی بود، سطح تجارت کشور در مقایسه با تولید ناخالص داخلی به دوره جنگ رسیده و آن نیز امری کمسابقه در بیش از نیم قرن گذشته بوده است. کاهش حجم تجارت یعنی عدمامکان استفاده از ابزار خلق ثروت و رفاه؛ امری که در سفرههای مردم و زندگی تکتک شهروندان بروز کرده و خواهد کرد. اگر قرار است پاسخی به دشمنان این مرز و بوم داد، باید راهی را برگزید که در نهایت برخلاف خواست آنان، دروازههای تجارت و داد و ستد به روی شهروندان باز شود. آنان بتوانند بهراحتی با دیگران مراوده داشته باشند و تخصص خود را عرضه کنند و آنچه را در آن مزیت نسبی ندارند از بازار بینالمللی مطالبه کنند. بدون این امکان شاید بتوان روزگار را سپری کرد اما نمیتوان انتظار آیندهای توسعهیافته و درخشان را داشت.