«والتر زنگا، جانی دِبیاسی و حالا ماسیمو کاررا؛ این سه مربی که دست بر قضا هر سهتایشان هم ایتالیایی هستند، این روزها در فهرست مربیانی قرار دارند که گفته میشود قرار است هدایت پرسپولیس را بر عهده بگیرند و جانشین برانکو شوند. البته در این بین، ردهبندی هم صورت گرفته و عنوان شده شانس کار را از دو نفر دیگر بهمراتب بیشتر است و دوست قدیمی آنتونیو کونته، نزدیکترین گزینه به باشگاه است. حال این که کدام ایتالیایی روی نیمکت پرسپولیس بنشیند یا این که اصلا هیچ ایتالیاییای به این تیم نیاید، موضوع ثانویه است ولی موضوع اصلی این روزهای فوتبال باشگاهی بهویژه درباره دو باشگاه پرسپولیس و استقلال این است که بیش از هر زمان دیگری در تاریخ، گزینههای ایتالیایی روی میز هستند! ابتدا باید از استقلال شروع کرد: قبل از این که آندرهآ استراماچونی هدایت این تیم را بر عهده بگیرد، گفته میشد سرمربی فصل بعدی این باشگاه یک خارجی و حتما ایتالیایی است! این که چرا «حتما ایتالیایی» هم ابتدا دلیل مشخصی نداشت ولی بعد عنوان شد ذائقه علی خطیر، معاون ورزشی باشگاه استقلال، «ایتالیاییپسند» است و دوست دارد این تیم را به دست یک مرد ایتالیایی دهد.
اتفاقا همین ماسیمو کاررا که حالا گفته میشود گزینه اصلی پرسپولیسیهاست، در فهرست سرمربیان مورد علاقه استقلال هم بود ولی دست آخر عنوان شد درخواست مالی سنگین مانع از توافق او با تیم آبیپوش تهرانی شده است. به غیر از این دو، ایتالیاییهای دیگری هم بودند که نامشان جستهگریخته حول باشگاه استقلال شنیده میشد. اما دست آخر این استراماچونی بود که گوی سبقت را از بقیه رقبای ایتالیاییاش ربود و روی نیمکت این تیم نشست.
این که یکدفعه نام این همه مربی ایتالیایی در فوتبال ایران سر زبانها افتاده است، البته اصلا بیدلیل نیست چون این روزها دلالان یا به عبارتی ایجنتهایی که کار ترانسفر و همکاری با ایتالیاییها را انجام میدهند، تعدادشان اطراف باشگاه استقلال و پرسپولیس زیاد شده است و هر روز یکی میخواهد گزینه مورد نظرش را به این باشگاه معرفی کند. نباید فراموش کرد همین دلالان چندصباحی هم دور باشگاه تراکتورسازی گشتند تا بتوانند یک گزینه ایتالیایی را به عنوان سرمربی بعدی باشگاه تراکتور معرفی کنند ولی در پایان مصطفی دنیزلی روی نیمکت نشست.
گزینه ایتالیایی برای تیم ملی
البته قبل از استقلال هم جولان دلالان «ایتالیاییباز» در فوتبال ایران شروع شده بود؛ وینچنزو مونتلا یکی از آن مثالهای روشنی است که گفته شد حتی با مسئولان فدراسیون فوتبال ایران برای نشستن روی نیمکت تیم ملی توافق هم کرده است. رسانههای ایتالیایی هم این خبر را مخابره کردند ولی در نهایت مارک ویلموتس بلژیکی روی نیمکت تیم ملی نشست تا تیر دلالان به سنگ بخورد.
پرسپولیس و ایتالیا
حالا که بازار ایتالیاییدوست شده، دلالان گزینههای ایتالیایی مورد نظرشان را روی میز باشگاه پرسپولیس گذاشتهاند؛ مسئولان این باشگاه که تا همین دو روز پیش پیراهنشان را میدریدند تا یحیی گلمحمدی را روی نیمکت این تیم بنشانند حالا با اسامی مختلفی از مربیان ایتالیایی مواجه شدهاند؛ از والتر زنگا، دروازهبان سابق تیم ملی ایتالیا که کارنامه خوبی در مربیگری ندارد، تا دبیاسی و همین ماسیمو کاررا که حداقل کارنامه بهتری در مقایسه با زنگا دارند.
آن چه بیش از هر زمان دیگری مشخصتر شده، این است که دلالانی که با بازیکنان و مربیان ایتالیایی مشغول همکاری هستند، خودشان را به دو باشگاه بزرگ ایران نزدیک کرده و میخواهند گزینههایشان را به این دو تحمیل کنند؛ نه این که استراماچونی مربی بد یا کاررا و بقیه بدون کارنامه باشند ولی نباید این موضوع را نادیده گرفت که مربیان ایتالیایی و سرآغاز همکاری با آنها یعنی مهیاکردن بیشتر فضا برای همین افراد تا در ادامه بازیکنان مورد نظرشان را هم به باشگاه معرفی کنند. البته این موضوع چیز غیر معقولی نیست و اگر بقیه دلالان و ایجنتها هم از راه میرسیدند، شاید همین روند را در پیش میگرفتند. اما موضوع مورد انتقاد شیوه مدیریت پرسپولیس است که کار انتخاب سرمربی را به دست دلالان سپرده و به نظر میرسد خودشان گزینهای که قابل مطالعه و بررسی باشد، ندارند. آنها یحیی گلمحمدی را میخواستند و حالا که نشده است، یکباره با یک «چه کنیم؟» بزرگ روبهرو شده و به هر گزینهای که از هر شخصی به دستشان میرسد، به عنوان یک شانس نگاه میکنند؛ این موضوع بار دیگر تخصص و فوتبالیبودن تعدادی از چهرهها را زیر سؤال میبرد و دست آخر ممکن است لطمهاش را تیمی بخورد که در چهار سال گذشته با اختلاف بهترین تیم ایران بوده است.
ماجرای ناتمام ایتالیاییها در پرسپولیس
البته حضور گزینههای ایتالیایی در باشگاه پرسپولیس فقط مربوط به اکنون نمیشود؛ سال ۱۳۹۳ که علی دایی هدایت این باشگاه را بر عهده داشت، شرکت بهنام پیشرو کیش به عنوان اسپانسر همکاریاش را با این باشگاه شروع کرد؛ این شرکت حتی تا پای خرید این باشگاه هم پیش رفت که در نهایت رد صلاحیت شد. اسپانسر مذکور دل در گرو ایتالیا داشت و علاوه بر تأمینکردن پوشاک باشگاه پرسپولیس از یک برند ایتالیایی، تلاش کرد اردوی این تیم را هم به ایتالیا ببرد که دایی با آن مخالفت کرد و در نهایت اردو در ترکیه برگزار شد. نتایج پرسپولیس با دایی که خوب نشد، همین اسپانسر دست به کار شد تا هر طور شده یک سرمربی ایتالیایی روی نیمکت پرسپولیس بنشاند. اما آن زمان گزینهها نامدارتر از کنونیها بودند؛ هرچند از والتر زنگا هم به عنوان گزینه نام برده میشد ولی زاکرونی، لوچانو اسپالتی و روبرتو مانچینی از گزینههای اصلی بودند. در نهایت اما نه آن ایتالیاییها، بلکه حمید درخشان روی نیمکت پرسپولیس نشست تا این باشگاه یکی از بدترین فصول فوتبالیاش از حیث نتیجهگیری را سپری کرده باشد. حالا پنج سال بعد از آن داستان عجیب و غریب و البته ناتمام حضور ایتالیاییها در پرسپولیس، دوباره این تیم هوای ایتالیایی به سرش زده است و شاید هدایت باشگاهش را به دست یکی از همین گزینهها بسپارد.
پایان عصر «ویچها»
بازار فوتبال ایران در شرایطی این روزها ایتالیاییپسند شده است که تا همین سال گذشته «ویچها» حسابی در اوج بودند؛ در واقع ایجنتهایی که با مربیان کروات کار میکردند، بیشترین فعالیت را در بازار نقل و انتقالات ایران داشتند و هر بار که قرار بود یک تیم سرمربی جدیدی بیاورد، در فهرست گزینههایش حتما یک نام با پسوند «ویچ» داشت. البته بعضا هم کار آنها نتیجه داد؛ زلاتکو کرانچار در اصفهان و برانکو در تهران حسابی درخشیدند. اسکوچیچ هم شروع خوبی در ملوان داشت و حتی تا پای هدایت باشگاه استقلال هم پیش رفت اما به غیر از اینها دیگران موفقیتهای چشمگیری نداشتند.
اما حالا شرایط عوض شده و به جای اروپای شرقی، تمایل تیمهای بزرگ به اروپای غربی معطوف شده است؛ این یعنی که به نظر میرسد عصر ویچها بهزودی در فوتبال ایران تمام میشود.»
منبع: روزنامه شرق نوشت: