روزنامه ایران در یادداشتی، آورده است: طرحی که در مجلس از تصویب نمایندگان گذشت را چگونه میتوان فهمید؟ طرحی که براساس آن نمایندگان نمیتوانند بیش از سه دوره متوالی نماینده مجلس باشند. مطابق این طرح 34 نفر از نمایندگان فعلی از حضور دوباره در انتخابات منع میشوند، البته مشروط بر اینکه طرح به تصویب نهایی شورای نگهبان نیز برسد. این طرحی است که احتمالاً با مذاق اکثریت شورا سازگار باشد، ولی بعید است که آن را با قانون اساسی منطبق تشخیص دهند. در هر صورت دو دیدگاه موافق و مخالف با این طرح وجود دارد.
توجه کنیم که اگر منطق طرح روشن بود بهتر میتوانستیم درباره آن اظهار نظر کنیم. اگر مقصود جوانگرایی است که باید گفت این طرح کمکی به جوانگرایی نمیکند. زیرا معلوم نیست که منتخبین بعدی پیرتر نباشند. به علاوه مقوله جوانگرایی به امور مدیریتی مربوط میشود و این نقدی است که بر مدیران کشور وارد شده که چرا از افراد ثابتی که پا به سن گذاشتهاند استفاده میکنید و راه را بر جوانان بستهاید. در حالی که در موضوع نمایندگان فرض این است که مردم خودشان میتوانند انتخاب کنند و هر کس را که مطلوبتر بدانند به او رأی میدهند. چه جوان، چه پیر. چه زن و چه مرد. در حقیقت هرگونه شروط محدودکنندهای که برای نامزد نمایندگی مجلس گذاشته شود، نوعی انحراف است. همان طور که شرط دارا بودن کارشناسی ارشد چنین است و دست مردم را در انتخاب میبندد. تنها شروطی که لازم است حداقلهای ضروری مثل سن و سواد آن هم در حد متعارف کافی است.
ولی اگر منظور از این طرح آمدن افراد کاردانتر و بهتر به مجلس است، در این صورت باید مسأله را از مرحله شورای نگهبان و تأیید و رد صلاحیتها حل کرد. اگر این مجلس و چند مجلس قبلی ناکارآمد است، به دلیل آن است که دایره انتخاب مردم محدود شده است، حال با این کار جز اینکه این دایره را محدودتر میکنند، کار دیگری انجام داده نمیشود. اگر دایره حضور نیروها در انتخابات محدود نشود هر جوانی و هر فردی میتواند نامزد شود و مردم هم میتوانند به هر کس که خواستند رأی دهند. و نیازی به تصویب این محدودیتها نیست.
اگر از منظر سوء استفاده از قدرت چنین تصمیمی اتخاذ شده است، قضیه تا حدی متفاوت میشود. همان طور که در قانون اساسی پیشبینی شده است، رئیس جمهوری نیز نمیتواند بیش از دو دوره پیاپی رئیس جمهوری شود. منطق این محدودیت از آنجا ناشی میشود که رئیس جمهوری میتواند یا ممکن است با اجرای برخی از سیاستها از قدرت سوء استفاده کند و زمینه دایمی شدن انتخاب خود را فراهم کند. قدرت رؤسای جمهوری (البته نه در ایران) بسیار زیاد است. پدیدهای که در بسیاری از نظامهای به اصطلاح جمهوری ولی در اصل پادشاهی و استبدادی شاهدیم. اینکه آنان چگونه قدرت را به دست میآورند ولی در ادامه از دست نمیدهند و حتی اگر قانون محدودیت دو بار هم باشد، آن را لغو کرده و چندین بار اضافه میکنند.
حال باید پرسید آیا این مسأله برای نمایندگان نیز صادق است؟ یعنی نمایندگان میتوانند در حوزه انتخابیه خود چنان قدرتی به هم بزنند که دیگر کسی یارای رقابت با آنان را نداشته باشد؟ به عبارت دیگر مافیای قدرت درست کنند و مدیران محلی را تابع خویش نمایند و از امکانات حکومتی و دولتی برای تثبیت موقعیت خود سود جویند.
واقعیت این است که اگر نمایندگان براساس وظایف خود عمل کنند، چنین امکانی برایشان فراهم نیست که یک مافیای قدرت در آنجا درست کنند و با اتکا به آن سایرین را کنار بزنند. ولی اگر شرایط به گونهای است که برخی از نمایندگان میتوانند چنین کنند، باید با این رفتار و زمینههای آن نیز مقابله کرد.
البته تعداد کسانی که مشمول این طرح میشوند زیاد نیست، به علاوه در نوبت گذشته نیز بدون چنین قانونی بیش از نیمی از نمایندگان تغییر کردند. تردیدی نیست که نیت نمایندگان در پیشنهاد این طرح مثبت بوده است، و حتی برخی از نمایندگان پیشنهاددهنده کسانی هستند که خودشان مشمول آن میشوند. ولی در مجموع به نظر نمیرسد که اهداف ادعایی را تأمین کند. اگر کسانی توانستهاند قدرت خود را محکم کنند که انتخاب شوند، با اجرای این طرح میتوانند بر اساس همه ابزارهای قدرت، نفر بعدی را نیز مطابق میل و سلیقه خود از صندوق خارج کنند. به نظر میرسد که این پیشنهادها بیشتر از روی انفعال و ناامیدی نسبت به بهبود شرایط کلی تأیید نامزدها است. با ادامه این وضع مجلس که باید در رأس امور باشد، هر روز ضعیفتر از پیش خواهد شد.
*منبع: روزنامه ایران