لس آنجلس تایمز در مطلبی نوشت که دولت اوباما تمام درخواستها مبنی به
ارائه پیشنهاد دیپلماتیکِ جدید به ایران برای از بین بردن بن بست طولانی
مدتی که بر سر برنامه هستهای ایران ایجاد شده، را رد کرده است.
این
روزنامه آمریکایی مینویسد: "با وجود اصرار مقامات سابق ارشد آمریکایی و
دیپلماتهای خارجی برای تلاش جدی آمریکا برای ارائه پیشنهاد جدید، یکی از
مقامات ارشد گفت که دولت آخرین پیشنهاد خود را مورد بازبینی قرار نخواهد
داد و در انتظار جواب مثبتی از سوی دولت ایران که به زودی توسط یک رئیس
جمهور منتخب میانه رو اداره خواهد شد، میماند."
همچنین کارشناسان و
دیپلماتها از دولت خواستهاند تا به جای مذاکرات با حضور شش کشور، به
دنبال مذاکره مستقیم میان ایران و آمریکا باشد؛ موضوعی که به نظر می رسد
علی رغم مخالفت با پیشنهاد اول مورد موافقت دولت آمریکا است.
دکتر مهدی مطهرنیا استاد دانشگاه، تحلیل گر و آینده پژوه سیاسی در گفتگو با فرارو گفت: «باز گردن گره هسته ای ایران منوط به باز کردن گره ارتباطات ایران با جهان غرب است.»
وی
ادامه داد: «من پیش از این بارها عنوان کردم که بحران هسته ای ایران
اتمیزه شده است و در سه لایه بحران گفت – واژگانی، بحران گفتمانی و بحران
سیاسی قرار دارد. یعنی لایه درونی (پروتونی) این بحران، گفت – واژگانی است و
لایه میانی آن (نوترونی) و لایه بیرونی، بحران سیاسی است.»
این
استاد دانشگاه اظهار کرد: «اکنون با انتخاب آقای روحانی به عنوان یک
دیپلمات برجسته که با لقب معنادار شیخ دیپلمات شناخته می شود، می توان گفت
نظام بین الملل با ایجاد یک فرصت در متغیر فردی در ایران در ارتباط با
پرونده هسته ای روبرو است.»
وی ادامه داد: «ایجاد این متغیر فردی با
سال های آخر ریاست جمهوری فردی به نام اوباما همزمان شده که می توان گفت
او نیز یک تغییر در آمریکا را رقم زده بود و متغیر فردی در آمریکا پیش از
ایران در جهت ایجاد یک گفتمان مصالحه به میدان آمده بود.»
وی افزود:
«قرابت این دو متغیر فردی می تواند تا حدود زیادی به عنوان یک فرصت هم
برای ایران و هم برای آمریکا محسوب شود. اما آنچه که همواره در ارتباط با
این معنا باید به یاد داشت این است که متغیر فردی در کنار متغیر ملی و
متغیر بین المللی کارآمد است.»
وی تصریح کرد: «لذا هم باید از جنبه
ملی در آمریکا گفتمان درگیری و منازعه با ایران به گفتمان دیپلماتیک و باور
به حل پرونده هسته ای ایران از طریق دیپلماتیک تغییر کند (نه اینکه
گفتگوهای دیپلماتیک در مسیر عقلانیت ابزاری برای اعمال فشار بیشتر بر ایران
مورد استفاده قرار گیرد) و هم در ایران نیز در کنار متغیر فردی، متغیر ملی
معنادار شود.»
این کارشناس مسائل بین الملل ادامه داد: «یعنی در
ایران نیز باید نگاه به غرب و آمریکا نگاهی میانه روتر و در مسیر ایجاد
فضای گفتمانی مثبت برای حل پرونده هسته ای قرار بگیرد که این امر نیازمند
یک طرح و برنامه جدی و در مرحله نخست تغییر مذاکره کنندگان ارشد است.»
وی
خاطرنشان کرد: «این تغییر در ایران امکان پذیر است و در غرب نیز به موازات
این معنا باید یا گفتمان مذاکره کنندگان کنونی تغییر پیدا کند و یا آنکه
مذاکره کنندگان تغییر کنند که با تغییر مذاکره کنندگان تغییر گفتمان ملموس
تر می شود و این امر می تواند خود نشانه ای در جهت ایجاد یک فضای مثبت برای
مذاکرات باشد.»
این استاد دانشگاه تصریح کرد: «به عبارتی امروز
آمریکا می تواند حتی با تغییر یکی از نمایندگان ارشد خود که از صبغه مناسب
تر جهت مصالحه با ایران برخوردار است این پیام را به ایران مخابره کند که
با روی کار آمدن روحانی آمریکا نیز بازتاب این معنا را در مذاکرات مدنظر
قرار داده است.»
وی افزود: «از سوی دیگر بازبینی مجدد طرح های امکان
پذیری که تاکنون در جهت حل پرونده هسته ای ایران روی میز بوده می تواند
گامی موثر در جهت ایجاد فضای مثبت در متغیر بین المللی و فضاسازی مناسب
برای ایجاد تغییر در پرونده هسته ای از منظر متغیر بین المللی و از طریق
ارائه یک طرح جدید برای بازی برد - برد میان ایران و 1+5 باشد.»
مطهرنیا
درباره امکان مذاکره مستقیم میان ایران و آمریکا با توجه به روی کار آمدن
روحانی گفت: «در صحنه سیاست غیرممکن، غیرممکن است. آنچه که در صحنه سیاست
همواره باید مورد توجه باشد وجود ساحت ممکناتی است که می تواند شگفتی ساز
باشد و من این شگفتی ساز بودن را از جهاتی رد نمی کنم.»
وی ادامه
داد: «اما آنچه که در عالم واقعیت باید مورد توجه قرار بگیرد این است که به
هر حال آمریکا در چند سال اخیر همواره بر این نکته تاکید داشته که آماده
مذاکره مستقیم با ایران است.»
وی افزود: «از این جهت باید گفت
پیشنهاد مذاکره مستقیم با ایران امری تازه نیست و آنچه در این زمینه باید
مورد توجه باشد طرح مجدد این پیشنهاد در فضای انتقال قدرت در ایران از دولت
دهم به دولت یازدهم و با شخصیت و ویژگی های خاص روحانی و گفتمان دولت او
(تدبیر و امید) است.»
وی اظهار کرد: «با عنایت به آنچه در انتخابات
اخیر در ایران گذشت و آنچه در مناظره سوم بیان شد و نیز با توجه به پروای
مسائل ناشی از تحریم های رو به تزاید آمریکا برای دولت آینده به نظر می رسد
که عقلانیت سیاسی ایجاب می کند ایران در باب این موضوع جدی تر از گذشته
بیاندیشد و با عنایت به نوع گفتمان حاکم بر دولت یازدهم می توان این برداشت
را کرد که ایران آمادگی بیشتری از منظر افکار عمومی در سطح توده ها و
نخبگان جهت بررسی مذاکره مستقیم با آمریکا حداقل در پرونده هسته ای را می
تواند هضم و جذب کند.»
مطهرنیا در بیان دلایل آمریکا برای عدم ارائه
پیشنهاد جدید هسته ای به ایران گفت: «تجارب موجود برخورد ایران با آمریکا
در سه دهه اخیر و تجربه ماجرای مک فارلین در ذهن آمریکا باقی مانده است و
اگرچه حافظه تاریخی در افکار عمومی توده ها ضعیف است، اما در افکار عمومی
نخبگان و حکومت ها نگاهی ویژه دارد.»
وی ادامه داد: «بر اساس آن
تجارب تاریخی هرگاه آمریکا مطلبی را برای ورود به مذاکره با ایران مطرح
کرده، بعد از طرح در سطح افکار عمومی در نظام بین الملل، خاورمیانه و به
ویژه ایران زمینه های نوعی شکست رسانه ای آمریکا توسط ایران فراهم شده
است.»
وی افزود: «تجربه این معنا موجب می شود که آمریکایی ها گام
اول را بر عهده ایران بگذارند و بر این نکته تاکید کنند که ما گام نخست را
مبنی بر خواست مذاکره مستقیم با ایران مطرح کردیم و امروز ایران باید این
معنا را پاسخگو باشد تا در مذاکرات، دستور کار نخست طرح پیشنهادی آینده
برای مدیریت پرونده هسته ای ایران به صورت برد - برد باشد.»
مطهرنیا
گفت: «لذا آنچه آمریکایی ها به دنبال آن هستند این است که بتوانند حداقل
اعتماد را به ایران در این زمینه داشته باشند؛ این در حالی است که ایران
نیز این بی اعتمادی را در تجارب تاریخی خود نسبت به عملکرد آمریکا دارد.»
وی
خاطرنشان کرد: «این همان نکته ای است که رئیس جمهور سابق ایران گفت دیوار
بی اعتمادی میان ایران و آمریکا بسیار بلند است و این دیوار باید فرو
بریزد.»
وی تاکید کرد: «در اینجا است که هر دو کشور باید اراده خود
را در این زمینه نشان دهند و با قبول مذاکره مستقیم مشروط به احترام متقابل
در چارچوب شفافیت دیپلماتیک در عرصه بین المللی برای افکار عمومی جهان به
ویزه افکار عمومی ملت های خود وارد صحنه شوند تا اولین ضربه ها به دیوار بی
اعتمادی خورده شود.»