اینکه چرا در طول دهههای اخیر مفهوم پشتوانهسازی از طریق تربیت نسلهای جوان برای مدیریت کلان کشور، نادیده گرفته شد و حالا حفرهای بزرگ در کادر مدیریتی بوجود آمده، موضوعی است که باید با مرور رفتار مدیران و سیاستگذاران مورد بررسی قرار گیرد اما سؤالی که باید فوراً برای آن پاسخی یافت شود، این است که در حال حاضر نسل جدید مدیران روی کار آمده چگونه باید اداره امور را به دست بگیرند؟
آیا باید مانند مدیران نسل نخست انقلاب، کارها را با سعی و خطا پیش ببرند؟ آیا باید به بهانه عدم پشتوانهسازی و آموزش نامناسب نسلهای دوم و سوم مدیران، از بهرهوری مطلوب و مدیریت کارآمد صرفنظر کرد؟
میدانیم که دیگر فرصتی برای خطا کردن و بیراهه رفتن وجود ندارد. در شرایط فعلی، معامله خرید تجربه به بهای خطا؛ مصداق بارز غبن فاحش است. دیگر نه مردم، همچون سالهای ابتدایی پس از انقلاب، بیتجربگی را به عنوان عذر موجه بروز خطا از مدیران خواهند پذیرفت و با صبوری از کنار سختیها و مشکلات ناشی از اشتباهات مدیریتی عبور خواهند کرد و نه شرایط بینالمللی، این اجازه را به سیاستمداران میدهد که در سیاستهای داخلی دچار لغزش شوند.
بنابراین باید روشهایی را طراحی کرد که نسل جدید مدیران با بهرهگیری از آن بتوانند کمترین خطا را در اداره امور داشته باشند. بخصوص در حوزه اقتصادی، که وضعیت شکننده کسب و کارهای ایرانی تحمل آنها در برابر آشفتگی ناشی از تصمیمات غیرکارشناسی و اشتباه را به حد نهایی خود نزدیک کرده است.
امروز که حضور نسلی نو از مدیران، فصلی نو در نظام مدیریت کشور را میگشاید؛ بسیار مناسب است که در شیوههای مدیریتی نیز راهی نو گشوده شود. نسل جدید مدیران باید علاوه بر تجربه آموزی از اسلاف، به مخزن دانش و تجارب همتایان بینالمللی خود نیز به عنوان منبعی ارزشمند برای یافتن راهحل مشکلات کشور نظر داشته باشند.
رئیسجمهوری در دیداری که با مدیران وزارت راه و شهرسازی و وزارت صنعت، معدن و تجارت داشت، گفت: وقتی مربی ورزشی میتواند به تیم ملی ما کمک کند چرا از سرمایهگذار و دانشمند خارجی برای پیشرفت استفاده نشود.
وقتی بالاترین مقام اجرایی کشور در جمع مدیران اقتصادی به صراحت استفاده از دانشمند خارجی را برای پیشرفت کشور مجاز میشمارد؛ چرا باید با تنگنظری و سوءظنهای بیمورد خود را از چنین امکانی محروم کرد. مدیران جدید میتوانند دانش روز و شیوههای نوین مدیریتی را با استفاده از کارشناسان بینالمللی، به کار ببندند تا تغییر نسل مدیران فراتر از یک تغییر شکلی، آثار خود را در محتوای تصمیمات مدیریتی آشکار سازد.
با خروج امریکا از برجام، شرایط برای حضور سرمایهگذاران خارجی در ایران دشوار شده است و به این ترتیب یکی از دو گزینهای که رئیسجمهوری استفاده از آنها را برای پیشرفت کشور پیشنهاد داده عملاً در دسترس نیست. اما دانشمند خارجی را به عنوان سرمایه انسانی میتوان به بدنه کارشناسی کشور اضافه کرد و اختراع دوباره چرخ را در بسیاری از امور کنار گذاشت.
امروز بسیاری از موانع کسب و کار، به چارچوبهای اداری و مقررات دست و پاگیری بازمیگردد که برای فعالان اقتصادی حکم تحریمهای داخلی را پیدا کردهاند. مدیران نسل نو میتوانند با استفاده از دانش و تجارب بینالمللی در زمینه مدیریت نظامهای اقتصادی، کیفیت فضای کسب و کار را بیش از پیش بهبود دهند و بند تحریمهای داخلی را از دست و پای فعالان اقتصادی بگشایند تا آنها بتوانند با فراغ بال بر جنگ با تحریمهای بینالمللی متمرکز شوند.
حسین سلاح ورزى نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران