به گزارش ایران اکونومیست،امروزه بخصوص در روابط بین همسران برای حل برخی از مشکلاتی که زن و شوهر نمی توانند با همدیگر حل کنند به نفر سومی به عنوان مشاور رجوع می کنند. اما همه همسران و افراد امکان دسترسی به مشاوره و نظرات آنها در خصوص مسائل مختلف زندگی را ندارند. از این رو ما بر آن شدیم تا از این طریق سوالاتی که مخاطبان در بخش خانواده و سبک زندگی تبیان با ما در میان می گذارند را از طریق مشاوران مان در حوزه های مختلف پاسخ دهیم.
ضربان زندگی؛ شک بین همسران
برای هر کسی ممکن است اتفاق بیفتد. فرقی نمی کند چه در ارتباط و روابط بین زن و شوهر و چه سایر روابط دیگری که افراد با هم دارند ممکن است این احساس با زمینه های تند و کمرنگ ایجاد شود. اما آنچه ما امروز شاهد آن هستیم اینکه "شک کردن" در ارتباطات بین همسران بیش از سایر افراد شکل می گیرد.
شک داشتن انسان را از درون تهی می کند و رفته رفته به مرز نابودی خانواده او را می کشاند. افکاری که بذر نادرستی دارند و خود ما آنقدر آن را می پروانیم تا رشد کند و تبدیل به ریشه های ناسالمی شود که درون فرد را در بر می گیرد و راه زندگی و نفس را از او می گیرد.
در اولین مجموعه از سلسله برنامه های "ضربان زندگی تبیان" به منظور پاسخ دادن به سوالات پرتکراری که مخاطبان در ارتباط با "شک به همسر" با ما در میان گذاشته بودند، به گفتگو با دکتر سرور سعیدی، مشاور و روان درمانگر، نشسته ایم. وی به سوالات مطرح شده مخاطبان این گونه پاسخ می دهد:
بحث شک چه قبل و چه بعد از ازدواج در روابط بین همسران به نحوی اثرگذار است. اینکه ما چقدر می توانیم به همسرمان نسبت به روابط اش وقتی از ما دور است اعتماد کنیم و مطمئن باشیم.
در بین سوال های مطرح شده با تبیان در زمینه شک؛ خانمی اعتقاد داشتند روابط جاری ایشان با همسرشان خارج از حد متعارف است و نگران یک رابطه فراتر بودند، یا زنی که نگران نگاه های همسرشان به سایر زنان بودند و احساس دوست داشته نشدن از سوی همسرشان داشتند، یا شک هایی که در ارتباط با واکنش های استفاده از فضای مجازی از سوی مرد یا زن انجام می شود، درمواردی مردان از ادامه تحصیل همسرشان در دانشگاه یا کار کردن و انجام دادن فعالیت های اجتماعی مخالف هستند به این سبب که ممکن است روابطی خارج از روابط متعارف با هم کلاسی یا همکار بوجود بیاید.
سرور سعیدی این گونه پاسخ می دهد که: در تمام سوال ها آن چیزی که فرد را خیلی آزار می دهد شک است؛ شک به این معنا که "من مطمئن نیستم وقتی همسرم با من نیست چه کاری انجام می دهد؟ و اطمینان از سلامت رفتارش نداشته باشم". نگران از اینکه یک رابطه موازی و فرازناشویی ایجاد شود و این رابطه تهدیدی برای آرامش زندگی شان باشد. در تمامی این مسائل و سوال ها دو عامل باعث می شود شک در زندگی رخنه کند. یکی بحث اعتماد و دیگری بحث احترام است.
شک یعنی؛ اعتماد نسبت به همدیگر نداریم و پایه های اعتمادی که باید به طور نسبی بین زن و شوهر وجود داشته باشد از بین می رود. برای بهتر شدن رابطه زناشویی دو خط قرمز باید وجود داشته باشد و آن همان چیزی است که به آن اشاره کردیم اعتماد و احترام.
دشمن اعتماد و احترام در زندگی زناشویی شک است. اینکه ما در مسیر رشد گاهی اوقات دچار شک ش.یم این دارای ارزش است و مشکلی نمی تواند ایجاد کند اما وقتی که در روابط شک وارد شود بسیار می تواند آسیب زننده باشد.
چرا شک مخرب است؟
شک ذره ذره اعتماد را از بین می برد و فرد به خودش اجازه می دهد که همسرش را کنترل کند. وقتی که ما نسبت به همسرمان و روابط مان اعتماد داریم به خودمان اجازه نمی دهیم که دست به کنترل گری بزنیم ولی وقتی شک وارد روابط می شود ما به خودمان این اجازه را می دهیم که همسرمان را کنترل کنیم و وقتی کنترل گری وارد روابط شود چیزی که از بین می رود احترام است.
کنترل گری و عدم اعتماد که به طبع باعث رفتارهایی می شود که احترام در آن جایی ندارد همسر ما را وارد یک دایره معیوب لجبازی می کند. چون وقتی به خودمان اجازه میدهیم او را کنترل کنیم رفتارهای سرزنش گونه ای از ما سر می زند که احترام را از بین می برد و این را بدانید که از پی سرزنش افراد انسان های بهتری بار نمی آیند و ما نمی توانیم روابط سالمی در پی کنترل و سرزنش داشته باشیم.
بحث شک با بحث خیانت متفاوت است
شک یک باور و خیانت یک اتفاق است که می افتد. گاهی همان گونه که گفتیم کنترل گری، عدم اعتماد و انجام رفتارهای به دور از احترام و رفتاهایی که همراه با تحقیر و سرزنش است باعث می شود که اتفاقی چون خیانت ایجاد شود. ما از دایره معیوب لجبازی گفتیم که حاصل همان کنترل گری و عدم اعتماد است که همه اینها وقتی ایجاد می شود که ما به شک اجازه می دهیم وارد روابط زناشویی ما شود.
شک از کجا می آید؟
خیلی از ما وقتی همسرمان را دوست داریم احساس می کنیم مالک او هستیم و وقتی مالک او باشیم به خودمان اجازه می دهیم که او را کنترل کنیم و این کنترل گری همان گونه که گفتیم عاملی می شود برای رفتارهای ناسالم و دایره معیوب لجبازی و راهی برای ورود به مسئله خیانت.
احساس مالکلیت همیشه با یک ترس درونی همراه است؛ ترس از دست دادن و ترس طرد شدن. پشت رفتارهای کنترل گرایانه و شکاکانه این حس از دست دادن وجود دارد. حس مالکیت و کنترل گری را به فرد می دهد به این فکر که "او رو دوست دارم و بدون او نمی توانم زندگی کنم" و این باور یک باور غلط است. باورهای غلطی که گاهی اوقات در عمق روابط مان وجود دارد و بسیار به ارتباط ما آسیب می زند.
گاهی اوقات آدم ها به علت کمبودهایی و ترس هایی که دارند به جای اعتماد کردن، شک می کنند به این امید که بتوانند زندگی بهتری را داشته باشند و این تلاش به جای اینکه زندگی را به مسیر بهتری هدایت کند مداوم به زندگی ضربه می زند و افراد را از هم دورتر می کند. این ترس از خلاهای درونی سرچشمه می گیرد اینکه فرد مداوم به خودش این تلقین را کند که : "تو دوست داشتنی نیستی، تو لیاقت همسرت رو نداری، و تو نمی توانی مورد مناسبی برای همسرت باشی و آنقدر خوب نیستی که همسرت با تو بماند" این تفکرات غلط باعث می شود شک وارد زندگی و متقابلا رفتارهایی را انجام دهیم که کنترل را زیاد می کند و ممکن است اتفاق های ناخوشایند دیگری در پیش گرفته شود.
چگونه با شک مقابله باید کرد؟
هر گاه شک به سراغتان آمد قبل از اینکه بر روی رفتارهای طرف مقابلتان تمرکز کنید و سعی کنید دیگری را تغییر دهید اول از همه سراغ خودتان بروید و ببینید چه ترس هایی در وجود خودتان هست که باید به آنها بپردازید ترس از دست دادن، طرد شدن و هم اینهایی که خودباروی و عزت نفش ما را خدشه دار و ما را وارد روابط ناسالم و معیوب می کند. وقتی شما خودتان را ارزشمند می دانید و همسرتان را دوست دارید. اعتماد و اطمینان داشته باشید که چیزی به اسم شک وارد زندگی تان نشود و بتوانید همراه با ارامش در کنار همسران زندگی کنید.
گاهی شک ایجاد شده ناشی از باور ما می شود اما گاهی با یکسری واقعیات هایی روبرو می شوید که ممکن است به شک شما دامن بزند و با تلاش شما به یقین تبدیل شود در این صورت شما با یکسری عوامل واقعی طرف هستید که نباید در شک خودتان بمانید و این حالت برزخی را ادامه دهید باید تمام داده هایی که فکر می کنید می تواند به شما کمک کند را جدی بگیرید و آنقدر به سمت جمع آوری اطلاعات درست بروید تا به حقیقت برسید. در این مواقع همان ترس که اشاره کردیم نباید به سراغ شما بیاید و اینکه نکند اتفاقی افتاده باشد نباید منجر به رفتاهای نامناسب و به روابط سالم شما آسیب برساند.
در این بین با یک خطا کل شخصیت فرد را قضاوت نکنید حتما با همسرتان صحبت کنید و تمام یافته های خودتان را دراختیارش قرار دهید و از او سوال کنید و در واقع صحبت کردن می تواند تمام آن مه های غلیظ سردرگمی و برزخی را از بین ببرد و شما را به یقین برساند. حالت دیگر این است که شما شک کردید و همسرتان متوجه این شک شما شده است. در این صورت بهترین حالت این است که با او صحبت کنید و از اینکه اجازه داده اید ذهن تان خطا برود از او معذرت خواهی کنید.
حالت دیگر اینکه به همسرتان شک کردید ولی او متوجه این شک شما نشده است بهترین حالت این است که ذهنتان را به سمت خودتان ببرید، خودباوری و عزت نفس را دوباره محک برنیدو تنها کاری که در این زمان از شما بر می آید محبت به همسرتان است. اما گاهی اوقات آنقدر اجازه می دهیم که در ذهن ما رخنه کند که که کم کم تبدیل به بیماری می شود آنگاه کثیر الشک می شویم و نسبت به همه کس و همه چیز شک داریم و این جا مشاجرات و بحث ها وارد زندکی می شود. آن اختلال و بیماری بر ما عارض می شود و به ما اجازه نمی دهد درست فکر کنیم و تصمیم های درستی داشته باشیم. در این زمان بهتر است به فردی به عنوان شخص سوم که می تواند به ما کمک کند و در انتخاب ها و باورهای درست ما را یاری دهد مراجعه کنیم تا بتواند ما را به سمت زندگی همراه با آرامش رهنمون سازد.