مطابق انتظارات سناریوی مذکور در دانمارک کلید خورد و جالب اینکه برخلاف قتل خاشقجی که یک جنایت تمامعیار و روشن بود و از ابتدا هم همه کمابیش میدانستند که چه اتفاقی رخ داده، ولی اروپاییان مدتها طول کشید که درباره آن موضعگیری به نسبت صریحی کنند.
این بار که هیچ اتفاقی رخ نداده و مدعیاند که یک فرد نروژی - ایرانی! از رهبر گروه تروریستی الاحوازیه عکس گرفته است! بلافاصله همه متفقالقول شدند که دولت ایران پشت این اقدام است!!
اول اینکه فرض کنیم عکس گرفته شده باشد یا میخواسته عکس بگیرد، در این صورت حکومت و پلیس دانمارک بر آن فرد مسلط بودهاند، پس چرا اجازه ندادند که زمان بگذرد و آن فرد را در شرایط پیش از عملیات و با شواهد و ادله کافی دستگیر کنند؟ روشن است که اگر چنین احتمالی را میدادند به عنوان یک تاکتیک عادی امنیتی، حتماً از این شیوه استفاده میکردند.
زیرا کسی که عکس میخواسته بگیرد، فرض میکند که پلیس از او بیاطلاع است و الا دست به چنین اقدامی نمیزند.
از سوی دیگر با هر معیاری که اتحادیه اروپا قبول کند، گروه الاحوازیه و رهبرش یک گروه تروریستی محسوب میشود. حتی تروریست ذلیل هستند که کار داعش را به نام خود اعلام کردند! بنابراین آنان هستند که باید بگویند چرا و به چه علت افراد تروریست را پناه میدهند؟ اگر یک کشور خاورمیانهای یک نفر از داعش اروپایی را پناه دهد، چه برخوردی با آن خواهند کرد؟ بنابراین روشن است که ماهیت این ماجرا چیست؟ ولی نکته اصلی ماجرا، حضور اسرائیل در این قضیه است.
میدانیم دستگاه اطلاعاتی اسرائیل از نظر اجرای این قبیل عملیات بسیار بدسابقه است. بنابراین کل ماجرا را میتوان سناریوی تلآویو برای کاهش ضربه به عربستان تلقی کرد.
همه اینهایی که گفته شد مربوط به آن طرف ماجرا است. ولی در این طرف نیز باید دقت کرد. اگر هیچ مسألهای و هیچ ارتباطی میان فرد دستگیر شده با شهروندان ایرانی وجود نداشته است، در این صورت دولت باید قاطعانه برخورد کند و نسبت به تبلیغات ضد ایرانی برخی از کشورهای اروپایی واکنش نشان دهد. ولی حتی اگر چنین باشد، در یک نکته تردیدی نیست و آن وجود ظرفیتی در ما است که میتوانند این گونه برنامهها را علیه ایران طراحی و اجرا کنند.
از سوی دیگر اگر چنین ارتباطاتی بوده که به طور قطع خارج از اطلاع مسئولین کشور است، در این صورت باید یک اقدام جدی و قاطع انجام داد تا ریشه این رفتارهای خودسرانه سوزانده شود. تجربه گذشته در قضیه قتلهای زنجیرهای نشان داد که در مواردی نیروهای خودسر کارهایی میکنند که دود آنها به چشم حکومت و مسئولین میرود. برای حل این مسأله باید قاطع و بدون کوچکترین اغماض و نیز با شفافیت نسبی برخورد کرد.
مورد دانمارک فارغ از اینکه مشمول کدامیک از حالات فوق شود، ضرورت دارد که دولت و شخص آقای روحانی قاطعانه و شفاف تا آخر ماجرا را بروند. به عنوان یک گزاره کلی که بعید است نادرست باشد در همه حالات فوق، باید دنبال رد پای دستگاه اطلاعاتی اسرائیل با همکاری سازمان مجاهدین خلق در این اقدامات ضد ملی بود. خوشبختانه شنیده شده است که آقای رئیس جمهوری در این مسأله تصمیم نهایی خود را گرفته است و باید در روزهای آینده شاهد نتایج آن باشیم.