سفارت آمریکا پس از این حادثه تعطیل شد و نخستین بحران بزرگ در عرصه سیاست خارجی جمهوری اسلامی پدید آمد؛ زلزلهای بزرگ که نه تنها منجر به استعفای دولت موقت مرحوم " مهندس بازرگان" شد بلکه تکانههای آن به طور کامل روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران را نیز تحت تاثیر قرار داد و به گمان بسیاری از ناظران تا هماینک نیز اثرات این اقدام به شکل تنش و خصومت و قطع روابط سیاسی و دیپلماتیک بین جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا نمایان است.
از آن روز تا به امروز، 13 آبان تبدیل به یک مناسبت مهم در تقویم سیاسی جمهوری اسلامی ایران شده است؛ مناسبتی که همهساله در سالروز این واقعه تاریخی گروههایی که همچنان حامی ایده مبارزه با امپریالیسم و استکبار آمریکا هستند، دور آن جمع شده و در این سالروز در اطراف سفارتخانه سابق آمریکا در خیابان طالقانی تهران – تخت جمشید سابق- "میتینگ" گذاشته و شعار ادامه مبارزه با "شیطان بزرگ" سر میدهند.
امسال اما 13 آبان علاوه بر این اهمیت نمادین در تقویم جمهوری اسلامی، اهمیت دیگری نیز پیدا کرد. با تحریمهای دوباره دولت "دونالد ترامپ" علیه جمهوری اسلامی قرار است از این روز – که در تقویم میلادی مصادف با 4 نوامبر است – تحریمهای نفتی و بانکی آمریکا علیه اقتصاد جمهوری اسلامی ایران به مورد اجرا درآید.
شاید دولت ترامپ عامدانه چنین روزی را برای آغاز تحریم نفتی و بانکی ایران انتخاب کرده باشد که به ایرانیها بفهماند، نطفه و ریشه خصومت و دشمنی واشنگتن با ایران، در 13 آبان بسته شده و مادامی که گروههایی متنفذ و صاحب تریبون و قدرت در ایران، 13 آبانی فکر کنند، باید فشار تحریم را هم تحمل کنند.
با اقدامات دولت ترامپ علیه ایران در 6 ماه گذشته، امسال 13 آبان تبدیل به یک عامل روانی مخرب علیه اقتصاد ایران شد. بسیاری از هفتهها و ماهها پیش با ناامیدی چشم به این تاریخ دوختهاند تا به زعم خود آغاز فرایند فروپاشی اقتصاد ایران را نظارهگر باشند؛ و اتفاقا دستگاه تبلیغاتی آمریکا و برخی کشورهای متحد واشنگتن نیز طی ماههای گذشته نهایت تلاش خود را روی تاثیرات مخرب روانی هر چه نزدیکتر شدن به این تاریخ را انجام داده و روی این موضوع مانور داده و همچنان میدهند.
با این حال طی هفتههای اخیر اتفاقاتی در عرصه داخلی و بینالمللی روی داد که از زهر این روز – به ویژه در عرصه روانی – روی افکار عمومی ایرانی کاست.
نخستین عامل تاثیرگذار ماه گذشته روی داد و آن سقوط قابل توجه ارزش دلار در بازار آزاد ایران بود. دلار که در هنگامه اواخر شهریور و اوایل مهر امسال با تُرکتازی حتی چند ساعتی به رقم بیسابقه 20 هزار تومان در بازار ایران رسید از هفته دوم مهر ماه به یکبار روند نزولی به خود گرفت و از حدود میانگین 17-18 هزار تومان به حدود 12-13 هزار تومان رسید.
این افت ارزش بسیاری از شهروندان ایرانی را که طی ماههای گذشته دلار خریده بودند نگران ساخت و هجوم یکباره آنها برای فروش دلار، قیمتها را شکست.
تاثیر دیگر این سقوط نسبی ارزش دلار در کاهش تقاضای خرید دلار و ارزهای خارجی نمایان شد. ایرانیان که پیش از این انتظار بالا رفتن روز به روز قیمت دلار و ارزهای خارجی را داشتند و حتی در قیمتهای بسیار بالا ریسک خرید ارزهای خارجی را پذیرا بودند؛ حالا دیگر نگران هستند که بار دیگر سقوط قیمتی را تجربه کنند و این بیم تا حدودی باعث تعدیل بخش تقاضا در بازار ارز شده است.
نکته دیگری که تا حدودی از زهر 13 آبان برای ایران کاسته است، مذاکرات ایران و اروپا بر سر ایجاد یک کانال ایمن از تحریم آمریکا برای مبادلات اقتصادی و مالی ایران با دنیای خارج – اروپا، روسیه، چین و هند و ترکیه و...- است.
برخی با دیده تردید به این مساله نگاه میکنند اما جدیت اروپا در زیر بار نرفتن تحریمهای یکجانبه ترامپ علیه ایران، امیدهایی را خلق کرده و بسیاری منتظرند تا نهایی شدن و کار کردن این سازوکار ابداعی اروپاییها برای حفظ برجام و ادامه مبادلات مالی با ایران را شاهد باشند.
عامل دیگری که کمی از زهر 13 آبان کاسته است، مساله عقبنشینی آمریکا از صفر کردن صادرات نفت ایران در تاریخ 13 آبان است. آمریکاییها که در ماههای گذشته در این زمینه تب تندی داشتند، پس از اینکه دیدند قادر نیستند تا این تاریخ، صادرات نفت ایران را صفر کنند، لحن خود را عوض کردند و حالا از ارایه معافیت به خریداران نفت ایران به شرط کاستن از خریدشان سخن میگویند؛ این در حالی است که پیشتر مقامات دولت ترامپ تاکید میکردند معافیتی در کار نیست و نفت ایران باید از 13 آبان امسال ار چرخه فروش در بازار جهانی حذف شود.
این عقبنشینی تاکتیکی آمریکا البته دلایل متعددی دارد که به نظر میرسد از جمله مهمترین آنها عدم توانایی دولت عربستان سعودی در جایگزین کردن نفت ایران تا تاریخ 13 آبان امسال است. وزیر نفت عربستان دیروز در اظهاراتی این مساله را تایید کرد و گفت کشورش به تنهایی نمیتواند 2-3 میلیون بشکه نفت را جایگزین کند.
از سوی دیگر "شکرآب" شدن رابطه آمریکا با عربستان سعودی در پی قتل "جمال خاشقجی" روزنامهنگار منتقد ولیعهد سعودی از سوی عوامل اطلاعاتی دولت سعودی، عامل دیگری بود که در 3 هفته گذشته کاملا در فضای رسانهای جهانی سایهافکن شد و تردیدهایی را درباره آینده همکاریهای استراتژیک دولت سعودی با آمریکا برای اعمال فشار علیه ایران پدید آورد.
این مساله هم در اطمینان از آینده ثبات در بازار نفت تاثیر منفی گذاشت و هم اینکه آینده تحریمهای سفت و سخت ترامپ علیه ایران با وجود تشدید تنش همزمان واشنگتن با عربستان سعودی را با تردیدهایی مواجه کرد و از سوی دیگر پرونده قتل خاشقجی تمرکزها را از روی موضوع تحریمهای ایران و شروع تحریم نفتی از 13 آبان برداشت و از بار روانی منفی این مساله بر روی افکار عمومی کاست.
از سوی دیگر نباید از یاد برد که قاطبه مردم ایران تجربه 7-8 سال گذشته در منطقه خاورمیانه و آفریقا را دیدهاند و شاهد بودهاند که همین کشورهایی که امروز برای مردم ایران "فیگور" دایه مهربانتر از مادر میگیرند، چطور ثبات کشورهایی چون لیبی، سوریه، یمن و ... را بازیچه منافع و نیات توسعهطلبانه و زیاده خواهانه خود کرده و در نهایت مردم این کشورها را با انبوهی از مشکلات و بحران تلنبار شده ناشی از ویرانی کشورشان، رها کردند.
زهر روانی 13 آبان تا حدودی گرفته شده است، البته به هیچ وجه به این معنا نیست که اقتصاد ایران روزهای خوب و خوشی را در پیش رو دارد؛ بلکه برعکس حال و روز ایران امروز در مقایسه با دیگر کشورهای رقیب در منطقه، مثل آن شناگری است که با بسته شدن وزنههایی سنگین بر دست و پاهایش - تحریمها – مجبور است با رقیبان مسابقه شنا بدهد و عجیبتر اینکه برخی انتظار دارند با این شرایط مسابقه را ببرد!
تا وقتی که شناگر همه توان و "هم وغمش" نرفتن به زیر آب و غرق نشدن باشد؛ نمیتواند حرکتی رو به جلو داشته باشد؛ حرکت رو به جلو زمانی اتفاق میافتد که وزنهها باز شود.. خواه با ایستادگی و مقاومت خواه با "ضرب شست" و خواه با دیپلماسی و مذاکره و یا هر ابزار موثر دیگری...
عصرایران