به گزارش ایران اکونومیست، عماد افروغ استاد جامعه شناسی با اشاره به معضل خرید و فروش پایاننامه گفت: داستان را باید کلانتر و وسیعتر دید، نباید یک راست سراغ سرقت پایاننامه یا سرقت دانشجو رفت. باید مجموعه شاخصهای رشد علمی و دانشگاهی را مطمح نظر قرار داد و بعد این خرید و فروش پایان نامه را ذیل آن شاخصها تعریف کرد.
وی اظهار داشت: سرقت در دانشگاه را نباید فقط به سرقت دانشجو از یک دانشجوی دیگر یا از یک پایاننامه منحصر کرد، بلکه این سرقت شامل حال استاد از دانشجو هم میشود و در واقع شاید سرقت استاد از دانشجو بسیار هم مخفیتر، ظریفتر و جدیتر از سرقت یک دانشجو از یک پایان نامه باشد.
استاد جامعه شناسی تصریح کرد: سرقت یک دانشجو از یک پایاننامه یا خرید پایاننامهای در بازار، اسمش سرقت است و ظاهراً قرار است که با آن برخورد شده و راههایی برای برخورد با آن نیز تعبیه شود و امکان تعبیه شدنش هم هست اما وقتی ما این بحث را قاعده کردیم که استاد راهنما در مقالات دانشجویان شرکت کرده و سهیم باشد و به مثابه شرط ارتقاء نیز، این مقالات مشترک تلقی شود و بعضا استاد هم هیچ نقشی در مقالات دانشجویی ندارد و بعد اتفاق میافتد که دانشجو نمیتواند مقالات خود را منحصراً به اسم خودش چاپ کند و حتما باید نام استادی در کنار مقالهاش ذکر شده باشد و سپس این مسأله اصلا سرقت هم تلقی نشود بلکه شاخص رشد علمی کشور به حساب آید، دردآورتر است که باید با این مسأله با جدیت بیشتری برخورد کرد.
وی ابراز داشت: از طرف دیگر اگر همین استاد هم بخواهد مقالهای بنویسد که اجتماعیتر و متناسب با رسالت اجتماعیاش باشد به او امتیازی نمیدهند یا امتیاز کمی خواهند داد اما ا گر همین مقاله مشترک با دانشجو باشد که چندان در تدوین و نگارش آن نقشی هم ندارد ممکن است امتیاز لازم را گرفته و ارتقاء هم پیدا کند که اینها مایه تأسف است.
افروغ خاطرنشان کرد: به هر حال سرقت چه آشکار و چه مخفی، زشت بوده و متناسب با علم و آداب علمی نیست ولی قضیه پیچیدهتر از این حرفها است، فرمالزیم حاکم، شکلگرایی حاکم بر نظام ارتقاء علم دانشگاهی و ... عامل اصلی حرکات زشت است و هر اندازه هم که این روابط، ساختارها و شاخصها اشتباه باشند به هیچ وجه دلیل و توجیهی برای سرقت علمی یک دانشجو نمیتواند باشد.
وی بیان داشت: به اعتقاد من نوع شاخصهایی که برای فعالیتهای علمی و دانشگاهی تعریف شده باید بازاندیشی شده و دچار تغییر شوند. اصولاً ما یک تغییر و تحول اصلی هم در اداره دانشگاههایمان نیاز داریم. باید دانشگاهها مستقل شوند تا یک رقابتی بین فعالیتهای علمی دانشگاهها ایجاد شود.
افروغ تأکید کرد: اگر دانشگاهها مستقل شد و دانشگاهها خودشان بتوانند مقالات را ارزیابی کنند مطمئن باشید که سطح عملی آنها بالا رفته و خیلی راحت تشخیص میدهند که فلان پایاننامه سرقتی است یا غیرسرقتی. از آنجایی که چون سطح علمی غالب اساتید ما پایین است قدرت تشخیص آن را ندارند که بفهمند این پایاننامه در فلان زمینه، قبلا در جایی دفاع شده است. علاوه بر این باید سیستمی در وزارت علوم باشد که بر اساس آن مشخص شود که این پایان نامه، پایان نامه بدیعی است یا پایاننامهای است که قبلا دفاع شده و نمرهای هم به آن داده شده است.
وی گفت: در حال حاضر، رؤسای دانشگاهها اختیاری ندارند بلکه بحث سرقت علمی مربوط میشود به سیاستها و شاخصهای علمی که به شورای عالی انقلاب فرهنگی مرتبط میشود؛ شورای عالی انقلاب فرهنگی درک خوبی از علم و معرفتشناسی علمی ندارد، اگر درک خوبی از علم و جامعه شناسی علم و تاریخ و معرفتشناسی علمی میداشت ما با این فجایع روبه رو نبودیم. وقتی شورای عالی انقلاب فرهنگی با سرقتهای علمی اساتید برخورد نمیکند و استاد اصلا مکانیزم بازدارندهای ندارد شما چه توقعی از یک دانشجو دارید!