به گزارش ایران اکونومیست؛ در هر سرزمین و جامعه ای مردم و دولت دو طرف نظام مالیاتی اند.
برای اینکه نظام مالیاتی با حداکثر کارآمدی و اثربخشی همراه شود، باید هر دو طرف از یکدیگر شناخت جامعی داشته باشند.
برآیند شناخت ها و اعتمادسازی به افزایش دانایی شهروندان حقیقی و حقوقی در زمینه ی ارزیابی به اهمیت مالیات و ضرورت پرداخت آن منجر می شود که اصطلاحا به آن فرهنگ مالیاتی می گویند.
فرهنگ مالیاتی را می توان مجموعه ای از طرز تلقی، بینش و واکنش اشخاص در قبال سیستم مالیاتی دانست، این طرز تلقی به طور قطع با یک قانون مناسب و نیز عملکرد مامورین مالیاتی در به کارگیری قانون در مواجهه با مودیان، نقش اساسی دارد.
بدیهی است فرهنگ مالیاتی تا حد زیادی متأثر از فرهنگ عمومی و نیز عوامل ایدئولوژیکی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است و قوانین نیز عواملی هستند که فرهنگ مالیاتی را در جامعه تحت تأثیر قرار می دهند.
بررسی ها و مطالعات صورت گرفته نشان می دهد یکی از مهمترین برنامه های پیش روی نظام مالیاتی کشور، مسئله فرهنگ مالیاتی است.
دستگاه مالیاتی کشور باید برای فرهنگسازی و نهادینه کردن ارزشها و باورهای مناسب مالیاتی برنامه ریزی کند.
شهروندان کشورهای پیشرفته بدلیل اعتقادی که به نقش مالیات در تامین رفاه عمومی و ارتقاء شاخص های اقتصادی کشورهای خود پیدا کرده اند، پرداخت مالیات به دولت را یکی از مهمترین وظایف ملی خویش می دانند.
شایان ذکر است چنانچه اطلاع رسانی صحیح و وسیعی درخصوص موارد مذکور بعمل آید به نحوی که مودیان به این سطح از آگاهی دست یابند که مالیاتهای پرداختی آنان صرف طرحهای زیربنایی و عمرانی شده که در نهایت خود ایشان می توانند از این تسهیلات بهره مند گردند.
برای این منظور در برنامه ریزی فرهنگ مالیاتی باید بدانیم ذهنیت افراد جامعه نسبت به پرداخت مالیات در چه مرحله ای است.
بدین معنا اگر شخصی در فرهنگی رشد نماید که فضای فرهنگی آن نگرشی مثبت نسبت به مالیات داشته باشد این شخص با مقبولیت بیشتری مالیات خود را پرداخت می کند در این حالت پرداخت مالیات برای او بعنوان یک ارزش تلقی گردیده، از اینرو در چنین شرایطی نیاز چندانی به برنامه ریزی فرهنگ سازی مالیاتی و توجیه مودیان در پرداخت مالیات نخواهد بود.
در واقع مشکل زمانی خود را نشان می دهد که اشخاص با فرهنگ بی اعتمادی رشد نموده و فرار از مالیات برای آنان یک ارزش محسوب شود. در چنین شرایطی ضرورت فرهنگ سازی مالیاتی بیش از هر زمان دیگری در جامعه احساس می شود.
با توجه به مطالب مطرح شده می توان دریافت که نکته مهم در بحث مالیات، تغییر نگرش به یک نگرش سیستمی و پیاده سازی سیستم مهندسی مجدد بمنظور حل و کاهش مشکلات مالیاتی می باشد.
ضمنا مودیان و مردم باید بتوانند اثر واقعی پرداخت مالیات خود را مشاهده کنند تا پرداخت مالیات تبدیل به یک فرهنگ عمومی شود، زیرا در اینصورت می توانیم از صرف هزینه ها و زمانی که در حال هدر رفتن است جلوگیری کنیم و با این کار می توانیم هم از بار روانی دولت نسبت به عدم وصول مالیات و کاهش درآمدهای مالیاتی دولت بکاهیم و هم با بسط و گسترش این فرهنگ عمومی به آبادانی کشور کمک کنیم تا از این طریق هم دولت نسبت به مالیاتهای وصولی رضایت کامل را داشته باشد و هم مردم نسبت به پرداخت آن با اطمینان خاطر عمل کنند.