
به گزارش ایران اکونومیست؛ ساختار اقتصادی دنیای امروز با گذشته به طور اساسی تفاوت دارد. شاخص های سخت افزاری و دارایی های مشهود که دیروز در جایگاه یک بنگاه اقتصادی نقش تعیین کننده داشت، جای خود را به نوآوری، ابداع، خلق محصولات جدید و دارایی های نرم افزاری داده است.
لذا توسعه اقتصادی دنیای امروز برپایه نوآوری وخلاقیت و استفاده از دانش استوار است. این اقتصاد را اقتصاد مبتنی بر دانش یا اقتصاد دانش محور می گویند.
بطور کلی تولید علم و دانش، بهره گیری از دانش و گسترش آن در سطح جامعه در تمام زمینه های زندگی و تمکین افراد در برابر پذیرش مسولیتهای اجتماعی نقش بسزایی دارد.
کشورهایی که بخش قابل ملاحظه ای از تولید علم و دانش را به خود اختصاص داده اند، از نظر صنعتی توسعه یافته و از توان اقتصادی و سیاسی بالایی برخوردارند.
نقش مالیات در توسعه صنعتی، اقتصادی و ایجاد اشتغال در جامعه باید به صورت یک باور همگانی درآید و این امر با «اقتصاد دانش محور» و از طریق آموزش امکان پذیر است. استفاده از آموزش در فرهنگ سازی باعث می شود، افراد با آگاهی بیشتری مسائل جامعه را تحلیل کنند. این امر باعث شناخت فرصت ها و استفاده صحیح از آنها می شود .
در واقع آموزش پایه و اساس ساختن انسان ها و جامعه است . آموزش صحیح ضمن افزایش دانش، شناخت انسان ها را در استفاده از فرصت ها بالا می برد و افراد می توانند بر اساس این اطلاعات، تصمیمها و انتخابهای بهتری داشته باشند و باعث همراهی و مشارکت افراد در جهت توسعه همه جانبة جامعه می شود.
لذا توسعه و ارتقای فرهنگ مالیاتی جز با تعلیم و آموزش میسر و ممکن نخواهد بود و از آنجا که مراکز آموزشی، مهمترین گذرگاه انتقال فرهنگ از نسلی به نسلی هستند، موید این نکته است که جریان فرهنگ پذیری و جامعه پذیری از طریق مراکز و نهادهای آموزشی انجام میپذیرد.
همچنین مراکز آموزشی میتوانند با ارتقاء و پرورش حوزههای شناختی، ارزشی و گرایشی انسانها موجب رشد فرهنگ و نظامهای درون فرهنگی را میسر سازند. لذا توسعه فرهنگی، ارتباطی تام و دو سویه با آموزش و نظام های آموزشی دارد و فرهنگ مالیاتی جدا از این مقوله نیست.
به همین دلیل برای نهادینه کردن فرهنگ مالیاتی در جامعه، نیاز به توسعه اندیشه و ارتقاء نظام فکری افراد از طریق آموزش داریم تا افراد با آگاهی به دلایل پیشرفت جامعه و راهکارهای رسیدن به این پیشرفت و نقش مالیات در آن، نسبت به مالیات تغییر رویکرد داده و پرداخت مالیات را سهم خود در توسعه جامعه بدانند جامعه در چنین شرایطی است که میتواند واجد فرهنگ مالیاتی توسعه یافته و پایدار باشد.
ملاحظه میشود که در تمامی این مراحل یعنی مراحل خودباوری فرهنگی، اصلاح فرهنگی و ارتباط فرهنگی، نقش آموزش و مراکز آموزشی، بی بدیل است و آموزش و پرورش میتواند در بخش فرهنگ سازی مالیاتی و اقتصاد مقاومتی با آماده کردن اذهان و تغییر ذائقه نقش آفرین باشد.
چنانچه نظام آموزشی یک جامعه در خصوص مسائل اقتصادی و مالیاتی از انسجام و برنامه ریزی مناسب برخوردار باشدطبیعتا میتوان امید داشت که خوداظهاری مالیاتی در جامعه گسترش می یابد و فرار مالیاتی کاری دون و خلاف شرافت انسانی جلوه می کند.